خروشی دوباره باید… / علی گزرسز ( رها )
می زند فریاد ، مرد بر سر کودک کودک اش غمگین اشک می ریزد زمستان است و سرما کفش هایش ...
می زند فریاد ، مرد بر سر کودک کودک اش غمگین اشک می ریزد زمستان است و سرما کفش هایش ...
هزار بار اگر تبر به ریشه ام زنی دوباره سبز می شوم دوباره و دوباره از میان خون خود بخاطر ...
وقتی قدرت همه چیزمان می شود و قتی مادیات جان و جهانمان را در خود می گیرد ، وقتی ...
احساس پوچی ی بی پایانی وجودم را فرا گرقته است ، چون ماشینی هستم که توسط دیگران تنظیم شده ...