شهرهایمان پر شده از سردیسهای بدساخت!
پایگاه خبری / تحلیلی نگام _ یک هنرمند مجسمهساز در پاسخ به این پرسش که چرا شهرهایمان از سردیس پر شده است که برخی هم از کیفیت لازم برخودار نیستند؟ اینگونه توضیح میدهد که «علت این اتفاق نحوه سیاستگذاری شهرداریها و سازمانهای زیباسازی شهری است؛ چراکه بنابر دلایلی از جمله کم هزینه بودن ساخت سردیس، صرف مدت زمان کمتر و راحت بودن ساخت این آثار، ترجیح میدهند آثار مجسمهسازی شهری بیشتر شامل سردیسها شود.»
مهدی رنگچی ـ مجسمهساز ـ در گفت وگویی با ایسنا در ادامه مطلب بالا عنوان میکند: اصولا حوزه مجسمههای شهری در حیطه مناسبات، اختیارات و سیاستگذاریهای شهرداری و سازمان زیباسازی شهری است. در همین راستا باید این پرسش مطرح شود که آیا تقلیل دادن تمام وجوه و امکانات مدیوم مجسمههای شهری به سردیس، سیاست درستی است یا خیر؟ که در پاسخ به آن باید گفت که به طور قطع درست نیست.
او ادامه میدهد: یکی از اصلیترین سیاستهای شهرداری و سازمان زیباسازی شهری این است که قیمت و هزینه ساخت سردیس نسبت به سایر وجوه مجسمهسازی شهری کمتر است. همچنین ساخت سردیس راهکار سریعتر و راحتتری است. به نظر میآید بخشی از سیاستهای سازمان زیباسازی از طریق برگزار کردن سمپوزیومها این امکان را برایشان فراهم میسازد تا به سرعت و در زمان خیلی محدودی مثلا یک ماه کل سمپوزیوم برگزار و مثلا ۲۰ تا ۳۰ سردیس ساخته شود. این امر هم هزینه کارشان را پایین نگه میدارد و هم اینکه زمان کوتاهی به عنوان کارفرما از آنها میگیرد و خیلی زودتر هم به نتیجه میرسند.
رنگچی با بیان اینکه ساخت سردیس به لحاظ مفهومی سوژه کم خطرتری است و نتیجه آثاری که ساخته میشود قابل پیش بینی است، توضیح میدهد: درواقع زمانی که مجسمهای مانند سردیس در سطح شهر نصب میشود، آن اثر از فردی که همه آحاد ملت اعتقاد دارند باید سردیس آن ساخته شود، تجلیل میکند و شاید تنها نقدی که به آن وارد شود، ساخت بد آن اثر باشد. به طور کلی در مفهوم اثری مانند سردیس، پیام سیاسی وجود ندارد و چون هزینه کمی صرف ساخت آن میشود، در صورت بد بودن کار، کسی بابت هزینه صرف شده برای آن شکایتی نخواهد داشت.
او درباره اثرات محاسبه پایین هزینه ساخت سردیسها عنوان میکند: با پایین آوردن قیمت ساخت سردیسها و زمان اجرا، مجسمهساز بخشی از حساسیتهایی که باید به شکل پیش فرض در کار لحاظ کند را کنار میگذارد. درواقع رویکرد او به سمت کلیشههایی میرود که برایش ریسکی به همراه نداشته باشد و حداقل حساسیتها را به همراه داشته باشد؛ به گونهای که مجسمهها عینا در محدوده درخواستهای سفارش دهنده اجرا میشود؛ البته در این شرایط میتوان به مجسمهساز حق داد؛ چون قرار است مجسمهای را که باید ظرف پنج ماه بسازد طی ۲۰ روز آماده کند و در این حالت معمولا نتیجه از قبل قابل پیش بینی است.
رنگچی در پایان به ایسنا میگوید: در چنین شرایطی مجسمهسازها ناگزیر میشوند که برای امرار معاش درگیر این نوع سیاست گذاریها شوند که بتوانند به کار خود ادامه دهند. ولی در کل سلیقه مجسمهسازها به عنوان افراد متخصص قابل احترام است و شهرداریها باید درباره سیاستهای خود یک بازنگری داشته باشند.