مردم مقصر نیستند
پایگاه خبری / تحلیلی نگام _ زمانه، زمانه «مردم مقصرند» شده است؛ چپ میروی مردم اشتباه کردند، راست میآیی بازهم مردم مقصرند. میانهرو و اپوزسیون هم باشی بازهم بالاخره یکجای کار مردم است که میلنگد. انگار که این «مردم» توده عظیمی از اشتباهات و خسرانهاست که ناگهان به مانند یک بلا برسر این سرزمین نائل شده و آنقدر باید درباره آن حرف زد و هشدار داد تا بالاخره یکجورهایی رخت مهاجرت ببند و از اینجا کوچ کند.
نازنین متیننیا در ادامه در امتداد نوشت : اکثریت خبرها، گزارشها، حرفها، مصاحبهها، تحلیلها و حالا دیگر توییتها و پستهای مجازی هم دشمن مردم شدهاند. مردم مقصرند که چرا سرکار میروند، چرا در خیابان و شهرها دیده میشوند، سفرهایشان همچنان برقرار است و بعدازظهرها توی رستورانها و مراکز خرید و … تجمع میکنند.
بعضیها منصفانه و محترمانه نقد وارد میکنند و بعضی دیگر هم «جهالت» و «بیشعوری» و «نادانی» را میچسبانند کنار کلمه مردم تا خود را خلاص کنند و نقدشان را کوبنده وارد.
روزگار روزگار کروناست و ویروس دوست و غریبه نمیشناسد و میخواهند که مردم در خانه بمانند و از سرجایشان تکان نخورند تا شاید بالاخره این آمار و ارقام فاجعه پایین بیاید و شر ویروس هم کم. راهحل عجیبی هم نیست، از همان روزهای اول هم توی حساب و کتابها، نقش مردم پررنگ بود.
انصافا رعایت هم کردند. بهجز آن جامعه قلیلی که شب عید در خانه نماند و سفرش را رفت، جامعه اکثریتی نشست توی خانه و خودش را سرگرم نان پختن و پیتزاخانگی ساختن و … کرد
. اما چه کسی این روزها را دید و قدرش را دانست؟
چندنفر از همان مردم تشکر کردند یا اصلا تشکر نه، سعی کردند با برنامههای مختلف راهی برای همراهی و سرگرمی در ایام خانهنشینی مردم پیدا بکنند؟
چرا در همان روزها کسی از رسانه ملی نخواست تا فتیله خلاف جهت جریان شنا کردن را کمی پایین بکشد و حداقل نه به اندازه تمام آن شبکههای سرگرمی و خبری خارج از کشور که به اندازه سهم خودش، مردم را سرگرم کند؟
چرا کسی نگران خرج و دخل خانوادههای نشسته در خانه نبود؟
چرا کسی حواسش را به قیمتها نداد و ندید که چطور بالا رفتن روزانه کالاهای ضروری، آرام آرام مردم را از خانهها بیرون کشاند؟
در این روزگار کرونایی، چه کسی سراغ مردم رفت و حالی از آنها پرسید و یا سعی کرد به اندازه سهم خودش باری از زندگی در میانه بیماری، گرانی و هزار و یک فشار اجتماعی و اقتصادی آنها بردارد؟
و هزاران سوال از این دست که زیاد است و البته انگار پاسخگویی هم برای آن نیست.
پاسخگویی که بیاید و یکبار برای همیشه تکلیف ما را مشخص کند که برای این مردم چه کردیم اینچنین متوقع و منتظر راهگشایی همهجانبه آنها هستیم؟
سرپرست خانواری که به راحتی از خرج یک تبلت ساده برای درس خواندن فرزندش برنمیاید، هرروز با قیمت تازه اجناس ضروری در سوپرمارکت روبهرو میشود و هر لحظه دلنگران بالا رفتن نرخ ارز و قرمز شدن بورس است، مقصر کدام داستان است؟
چه کار کند تا همه ما راضی شویم و در تحلیلها و نگاههای از بالا به پایین، انگشت اتهام به سمت او نگیریم و برای از سربازی کنی مسئولیت و تعهدی که داریم، او را هدف قرار ندهیم؟
مگر نه اینکه در یک جامعه سالم، همه هنجارها از قشر الگوی جامعه به متن و بطن جامعه دیکته میشود و چرا اینجا این اصل اساسی هم وارونه شده و این مردم هستند که باید جوابگوی وزیر و وکیل و روزنامهنگار و فعال مدنی و اجتماعی باشند.
چرا اینجا همهچیز انقدر برعکس است و چرا حواسمان نیست که این عددهای نشسته روی کاغذ، جان آدمیزادی است که مهمترین داراییاش است و به دل مرگ زدن، یعنی چارهای نداشتن. کجا مدیری و مسئولی حواسش را به این چاره نداشتنهای مردم داده که حالا اینطور مدعی، مدام از مردم میخواهیم که مراعات کنند و چون نمیکنند آنها را سزاوار نقدها و توهینها، میکنیم؟
آن شکاف عمیقی که سالهای سال هشدارش داده شد و دربارهاش حرف زده شد در کدام معادله حل بحران کرونا درنظر گرفته شده است که امروز اینطور میخواهیم مردم به حرف رییسجمهور و وزیر و مدیر گوش بدهند و مراعات کنند تا خطر بگذرد و چون نمیکنند، چون مجبور به گذران زندگی عادی در شرایط سخت هستند، مستحق زیرذرهبین رفتن، شدهاند؟
واقعیت این است؛ سالها نوشتیم و هشدار دادیم که نه تنها فاصله طبقه حاکمیت که گروه نخبگان جامعه ایرانی با مردم بسیار زیاد شده و این گسل، روزبهروز عمیقتر میشود. هشداری که مدام پشتگوش انداخته شد تا مردم روزبهروز نه تنها نسبت به گردانندگان کشور که نسبت به گروهی از فعالان سیاسی و اجتماعی هم بیاعتماد شوند و حالا، در زمانهای که نیاز است تا همراهی و وحدت به معنای واقعی کلمه شکل بگیرد، آن گسل خودش را نشان داده و میبینیم که مردم کلافه از همه این دستورات و تذکرات، راه خود را میروند و مدیران هم حرف خود را میزنند.
نه مسیری یکسو و همجهت وجود دارد و نه زبانی مشترک. در این غریبهگی، قطعا مردم آخرین مسببان فاجعه هستند و آنچه باقی میماند مسئولیت و تعهدی است که هرچه باشد، قاعدتا انگشت اتهام به سمت مردم گرفتن و آنها را خیانتکار نامیدن نیست.