نگام ، اجتماعی _ فرار مغزها از ایران در دوران جمهوری اسلامی به مهاجرت متخصصین و نخبگان علمی از ایران گفته میشود که یکی معضلات اجتماعی، اقتصادی و آموزشی این کشور است. بنابر آمار مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۸۹، ۶۰ هزار نفر از ایرانیانی که در این سال مهاجرت کردهاند در زمرهٔ مهاجران نخبه دستهبندی میشوند. این افراد غالباً دارای مقامهایی در المپیادهای علمی بوده یا جزء نفرات برتر کنکور یا دانشگاهها میباشند. به بهانه تلاش نخبگان تیم ملی المپیاد نجوم ایران برای مهاجرت ، با هم مهاجرت و فرار مغزها از ایران را مرور می کنیم
میثم بازیاری
از دشواریهای آمادهسازی تا انتظاراتی که برآورده نشد
“نجومیها” در اندیشه مهاجرت!
هدی پورغلامی، امیر پویامعینی و علی یونسی سه تن از اعضای تیم ملی المپیاد نجوم ایران هستند که آبان ماه امسال موفق به کسب مقام اول جهان در مسابقات المپیاد جهانی نجوم شدند؛ نتیجهای که به گفته رئیس مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان و دانشپژوهان جوان یکی از بهترین نتایج باشگاه دانشپژوهان جوان در سالهای گذشته بوده است. این افتخارآفرینان با حضور در ایسنا از دشواری مسیر طی شده، برنامه خود برای ادامه تحصیل در خارج از کشور و دغدغههای خود سخن گفتند.
به گزارش ایسنا، المپیاد جهانی نجوم و اختر فیزیک (IOAA) مسابقهای بینالمللی در نجوم و اختر فیزیک است که در بین دانشآموزان دبیرستانی برگزار میشود. در سال ۱۹۹۶ اولین المپیاد جهانی نجوم (IAO)، بین دو کشور روسیه و سوئد برگزار شد و پس از دوازده دوره در سال ۲۰۰۷ این المپیاد با تغییرات اساسنامهای “المپیاد جهانی نجوم و اختر فیزیک” نام گرفت. ایده المپیاد نجوم و اخترفیزیک توسط نمایندگان تایلند، اندونزی، ایران، چین و لهستان و با الگوبرداری از المپیاد پرسابقه فیزیک مطرح شد. هدف از این پیشنهاد، ایجاد یک مسابقه سطح بالا در رده دبیرستان و همچنین پیشرفت آموزش نجوم و اخترفیزیک در کشورهای مختلف بود. این ایده با موافقت سایر کشورها مواجه شد و این مسابقات جدید، المپیاد جهانی نجوم و اخترفیزیک نام گرفت و اولین دوره آن در تایلند و در سال ۲۰۰۷ برگزار شد. تاکنون دوازده دوره از “المپیاد جهانی نجوم و اختر فیزیک” برگزار شده است.
تیم المپیاد دانشآموزی نجوم ایران نیز در دوازدهمین دوره المپیاد جهانی ۲۰۱۸ نجوم و اخترفیزیک (IOAA) که با حضور ۴۶ تیم از ۳۹ کشور در چین برگزار شد، موفق به کسب ۶ مدال طلا و قرار گرفتن در جایگاه اول المپیاد جهانی نجوم شد. در جریان برگزاری المپیاد جهانی نجوم، تیم “الف” ایران موفق به کسب چهار مدال طلا و یک نقره و تیم “ب” ایران موفق به کسب دو مدال طلا و دو نقره شد. امسال سومین سالی است که ایران موفق به کسب جایگاه اول در المپیاد جهانی دانشآموزی نجوم میشود.
در دوازدهمین دوره، امیرعلی اختراعی، نوید اکبری، هدی پورغلامی و علی یونسی از تیم “الف” موفق به کسب مدال طلا شدند و علیرضا محمدیان و سید امیر پویامعینی مدالآورندگان طلا از تیم “ب” ایران بودند. همچنین محمد شجاعیان از تیم “الف” و کیان باختری و محمدصدرا حیدری از تیم “ب ” موفق به کسب مدال نقره شدند. هدی پورغلامی نیز نفر سوم المپیاد جهانی شد و همچنین در آزمون رصد هم به طور مشترک با یک دانشآموز دیگر نفر اول این مسابقات شد.
آنچه که در پی میآید میزگرد اداره علمی و دانشگاهی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) با ۳ نفر از برترینهای مرحله کشوری سیزدهمین دوره المپیاد نجوم و اختر فیزیک و افتخارآفرینان دوازدهمین المپیاد جهانی ۲۰۱۸ چین است. “هدی پورغلامی” دیپلم ریاضی خود را در دبیرستان “فرزانگان یک” تهران گرفته و اکنون دانشجوی ترم اول مهندسی دریا دانشگاه صنعتی شریف است. “علی یونسی” هم در دبیرستان “علامهحلی یک” رشته ریاضی را انتخاب کرده و اکنون دانشجوی ترم اول مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف است. “امیرپویا معینی” دیگر دارنده طلای جهانی المپیاد جهانی نجوم و اخترفیزیک هم در دبیرستان “انرژیاتمی” در رشته ریاضی تحصیل کرده است و حالا دانشجوی مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف است. هر سه این مدالآوران از شهر تهران در این مسابقات شرکت کرده بودند و هر سه میگویند تجربهای که در طی مدت آمادگی برای کسب مدال بهدست آوردند، باعث شده که به مهاجرت به عنوان یک گزینه جدی برای ادامه مسیر زندگی فکر کنند! تجربهای که در میزگرد علمی ایسنا بیشتر دربارهاش صحبت کردند.
* روند انتخاب شما برای تیم ملی المپیاد دانشآموزی نجوم به چه شکل بود؟
هدی پورغلامی: اولین مرحله المپیاد یک آزمون تستی است که اوایل بهمن برگزار میشود که نزدیک به چهار هزار شرکتکننده دارد. از میان شرکتکنندگان ۵۰۰ نفر انتخاب میشوند و در اوایل اردیبهشت یک آزمون تشریحی برگزار میشود. اواخر تیر ماه ۴۰ نفر از میان ۵۰۰ نفر انتخاب میشوند و در یک دوره تابستانه تقریبا دو ماهه که شامل کلاس و آزمون است، مدالهای کشوری مشخص میشود. تقسیم مدالها به این صورت است که ۱۰ نفر مدال طلا کسب میکنند و بقیه مدالهای نقره و برنز. دانشآموزانی که طلا گرفتند از کنکور معاف میشوند و میتوانند هر رشته و دانشگاهی که میخواهند قبول شوند، همچنین این دهنفر یک سال به مدرسه نمیروند تا برای المپیاد جهانی درس بخوانند.
علی یونسی: هر سال کشور میزبان مرحله جهانی پذیرفته است که هر کشوری که بخواهد، میتواند دو تیم به این مسابقات اعزام کند. در ایران هم ۱۰ نفری که مدال طلای کشوری آوردهاند، بر اساس نمراتشان در مرحله کشوری به دو تیم پنج نفره تقسیم میشوند؛ تیم اول با هزینه دولت و تیم دوم با هزینه خودشان در این مسابقات شرکت میکنند.
* عموماً دانشآموزانی که موفق به کسب مدال میشوند، از مدارسی خاص هستند که ثبتنام در آنها هم هزینههایی دارد؛ به نظر شما چرا دانشآموزان مدارس عادی در حال حاضر چندان در این رقابت به اندازه دانشآموزان مدارس غیرانتفاعی و سمپاد موفق نمیشوند؟
امیر پویامعینی: بله، مخصوصا در المپیاد نجوم مدالآورها از مدارس غیرانتفاعی یا سمپاد هستند و دلیلش هم این است که منابع سوالات المپیاد نجوم در کتابهای درسی نیست و اگر کسی بخواهد مطالعه کند، باید خودش منابع را پیدا کند و بخواند، به همین دلیل معلمان مدارس نمیتوانند خودشان با کتاب درسی به بچهها کمک کنند و یکسری مدارس خاص میتوانند این امکان را فراهم کنند.
یونسی: به طور کلی در شهرستانها دانشآموزان چندان با المپیاد آشنا نیستند، مدرسهها باید با فضای المپیاد آشنا باشند که یکسری معافیتها را به بچهها بدهند و مباحث هر المپیادی تخصصی است و تعداد شرکتکنندگان نجوم به این خاطر کمتر است که چندان با نجوم آشنایی ندارند. عموما افرادی هم که در مراحل کشوری و جهانی مدال میگیرند، از مدارس خاصی هستند که در آنها از دانشآموزان المپیادی حمایت میشود.
پورغلامی: به نظر من به این دلیل دانشآموزان مدارس خاص در المپیاد موفقترند که در این مدارس کلاسهای ویژه المپیاد وجود دارد و استادان خوبی هم دارند.
یونسی: سالی که ما چهل نفر وارد دوره تابستان شدیم، ۱۵ نفر از دانشآموزان از شهرستان برگزیده شده بودند؛ اما همانها هم از شهرهای بزرگی مثل اصفهان، مشهد و کرمان آمده بودند که مدارسی داشتند که امکان بهرهمندی دانشآموزان از کلاسهای المپیاد را برای آنها فراهم کرده بود. در شهرهای کوچکتر بچهها چندان آشنایی با المپیاد و بخصوص المپیاد نجوم ندارند. برای رسیدن به مراحل بالاتر واقعا نیاز است که دانشآموزان معلم داشته باشند. تعداد شرکتکنندگان المپیاد نجوم تقریبا نصف المپیادی مانند المپیاد فیزیک است و دلیلش هم این است که دانشآموزان آشنایی با المپیاد نجوم ندارند.
*شیوه مطالعه شما برای المپیاد و ایجاد هماهنگی میان دروس مدرسه و المپیاد چگونه بود؟
پورغلامی: سال اول دبیرستان المپیاد خیلی مهم نبود و کلاسهای مدرسه را میرفتیم. از سال دوم دبیرستان که المپیاد جدیتر شد، به کلاسهای جدا رفتیم و از برخی از آزمونها معاف بودیم که نه امتحانش را میدادیم و نه سرکلاس میرفتیم و در آخر هم برایمان در کارنامه غیبت موجه رد میشد.
یونسی: البته امتحانات نهایی را میدادیم.
معینی: برخی کلاسها را نمیرفتیم، ولی آزمونهایش را میدادیم.
*شما عملا با صرف وقت برای المپیاد قید درس خواندن برای کنکور را در سالهای دوم و سوم دبیرستان زدید. چطور حاضر به انجام چنین ریسکی شدید؟
یونسی: اگر دانشآموزی مرحله دوم المپیاد را قبول نشود و مدال کسب نکند، یک سال زمان دارد تا برای کنکور درس بخواند؛ اما شرایط برای دانشآموزانی که مدال نقره و برنز میگیرند، دشوارتر است؛ چون سهمیه دانشآموزانی که نقره و برنز کسب میکنند، خیلی غیرقطعی اعمال میشود. من شنیدهام چند سال پیش، بیش از یک ماه از شروع سال تحصیلی گذشته بوده و این دانشآموزان موفق به اعمال سهمیههای حاصل از مدال خود در کنکور نشده بودند و نهایتا با ملاقات وزیر علوم وقت در یک همایش توانسته بودند اعمال سهمیههای خود را پیگیری کنند. همه سهمیهها هنگامی که رتبه کنکور اعلام میشود، روی رتبه اعمال شده؛ اما سهمیه دانشآموزانی که نقره و برنز میگیرند، اعمال نمیشود و این داوطلبان با همان رتبه انتخاب رشته میکنند و به دانشگاه میروند، بعد باید با نامهنگاریهایی با دانشکده مقصد و اعلام ظرفیت برای المپیادیها، برای تغییر رشته و دانشگاه اقدام کنند.
*در حال حاضر چه رشته تحصیلیای را میخوانید و چرا این رشتهها را انتخاب کردید؟
پورغلامی: رشته نجوم که اصلا در دانشگاه وجود ندارد. اگر نجوم وجود داشت، قطعا آن را انتخاب میکردم. من میخواستم رشته فیزیک را انتخاب کنم که تا حدودی به نجوم مرتبط است؛ اما انتخاب رشته فیزیک یعنی اینکه در نهایت یا محقق میشوم یا استاد دانشگاه و من چندان علاقهای به استاد دانشگاه بودن یا محقق شدن ندارم. از طرف دیگر فیزیک بسیار گسترده است و برای موفقشدن در آن نیاز است که بخش زیادی از زندگی را صرف کنیم تا احتمالا در سنین بالا به موفقیت دست پیدا کنیم. من به بقیه مهندسیها علاقهای نداشتم و از میان رشتهها مهندسی دریا را انتخاب کردم.
معینی: من رشته مهندسی کامپیوتر را انتخاب کردم و احتمالا در آینده با رشته فیزیک و به صورت دو رشتهای بخوانم.
یونسی: ابتدا تصمیم من این بود که فیزیک بخوانم، به مهندسی کامپیوتر هم علاقهمند بودم؛ چون در دبیرستان کدزنی هم تاحدودی یاد گرفته بودیم، ولی در نهایت مهندسی کامپیوتر را انتخاب کردم و شاید در آینده با رشته فیزیک به صورت دو رشتهای بخوانم، درواقع این فرصت را به خودم دادم که با رشته کامپیوتر در دانشگاه آشنا شوم و بعدتر اگر نیاز بود، تغییر رشته دهم یا رشته فیزیک را همزمان بخوانم. نگرانی مطلوب نبودن وضعیت بازار کار رشته فیزیک نسبت به مهندسی کامپیوتر از سوی خانواده وجود داشت، ولی برای من چندان مهم نبود؛ چون این را در نظرمیگرفتم که اگر در ایران هم شرایط کاری مطلوب نباشد، از دانشگاههای خارج از کشور پذیرش میگیرم. من میدانستم که اگر رشته فیزیک را انتخاب کنم، بعد از دوره لیسانس قطعا باید از کشور خارج شوم؛ چون اینجا نه امکانات آزمایشگاهی مناسبی وجود دارد و نه شرایط شغلی مطلوب است.
به خروج از ایران قبل از دریافت مدرک کارشناسی فکر میکنم
*آیا به فکر ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر در کشورهای خارجی هستید؟
یونسی: خیلی تصمیم قطعی ندارم؛ ولی این گزینه را هم احتمالا امتحان میکنم.
معینی: بله حتی به اینکه قبل از لیسانس گرفتن هم از ایران بروم، فکر میکنم.
پور غلامی: من هم همینطور؛ اگر بتوانم، دوست دارم قبل از گرفتن مدرک کارشناسی از ایران بروم.
*دلیل علاقه شما به ادامه تحصیل در خارج از کشور چیست؟
پورغلامی: دلیل من به رشتهای که در دانشگاه میخوانم، مربوط است؛ چون صنعت کشتیسازی در ایران وجود ندارد مگر در حوزههای نظامی که اصلا علاقهای به آنها ندارم. تا جایی که تحقیق کردهام، دانشجویان زیادی این رشته را انتخاب نمیکنند؛ چون صنعت کشتیسازی خیلی گسترده نیست و اگر کسی بتواند رشته مهندسی دریا را در کشوری بخواند که صنعتکشتیسازی قدرتمندی دارد مثل نروژ و کانادا ،سادهتر میتواند در این حوزه مشغول به کار شود.
معینی: مهمترین دلیل من برای ادامه تحصیل در خارج از کشور این است که در آنجا امکان پیشرفت بیشتری دارم و بعد میبینم اینجا نهتنها از افرادی که موفقیت علمی داشتند، حمایتی نمیشود، بلکه رفتارهای بدی با آنها میشود، بنابراین به قول یکی از دوستانم با حالت قهر از کشور خارج میشوند.
پنج نفر دوم تیم باید شخصا هزینه کنند که ایران قهرمان جهان شود
*این رفتارهای ناراحتکننده که میگویید چه بوده است؟
معینی: ما یک سال در باشگاه دانشپژوهان جوان برای المپیاد جهانی تلاش کردیم و در طی این یک سال هر هفته حداقل یک موضوع برای جروبحث و درگیری با عوامل باشگاه وجود داشت.
یونسی: ما یک سال در باشگاه زندگی کردیم، در خصوص کثیفی خوابگاه و نبودن امکانات رفاهی مانند بوفه که باعث میشد ما حتی برای تهیه یک بطری آب مسافت طولانی را تا یک مغازه طی کنیم و همچنین مسائل دیگر مشکلاتی داشتیم. از طرف دیگر دولت فقط هزینه پنج نفر اول المپیاد را برای شرکت در مرحله جهانی میدهد و پنج نفر دوم باید هزینه نسبتا زیادی برای شرکت در المپیاد جهانی و هزینههای مربوط به بلیت و گرفتن ویزای کشور میزبان را پرداخت کنند. این هزینه نسبتا زیادی که پنج نفر دوم برای کسب افتخار برای ایران باید صرف کنند، در برابر هزینههایی که آموزشوپرورش دارد، ناچیز است. اگر پنج نفر دوم نمیتوانستند این هزینه را پرداخت کنند، ما فقط چهار طلا میگرفتیم و روسیه قهرمان جهان میشد. یعنی بچهها خودشان باید شخصا هزینه کنند که ایران قهرمان جهان شود. وقتی هم که برگشتیم یک تبریک از وزیر آموزش و پرورش که مرتبطترین فرد با این مسابقات است، دریافت نکردیم. هیچ جایزهای از هیچ سمتی دریافت نکردیم؛ ولی تبریک سادهترین تشویقی بود که میتوانستند بیان کنند. اما اگر یک رشته ورزشی برنز مسابقات غرب آسیا را کسب کند، هم کلی پوشش رسانهای دارد و هم کلی تبریک به آنها گفته میشود. امسال چون نتیجهای که ایران کسب کرد، بهترین نتیجه تاریخ المپیادها بوده، مورد توجه واقع شد؛ ولی ایران پارسال سوم جهان شد و چندان بازتاب رسانهای نداشت. اینها درگیریهایی است که ما ۱۰ نفر دارنده مدال طلا طی یک سال داشتیم. البته امسال نیز ما زمانی وارد کشور شدیم که تیم پرسپولیس نایب قهرمان آسیا شده بود؛ اگر این تیم قهرمان میشد کلا ما رو فراموش میکردند.
پورغلامی: من چند وقت پیش صفحه مجازی یکی از دوستان خارجیام که در مسابقات جهانی با او آشنا شدم را نگاه میکردم، تیم اینها فقط یک مدال برنز را در مسابقات کسب کرده بودند، ولی برای اینها در کشورشان یک بخش خبری از آمادهسازی تیمها و کار با تلسکوپ درست کرده بودند. من بعدتر فکر کردم که ای کاش یک گزارش از مسیری که ما طی کردیم تا این مدال را کسب کنیم، تهیه میشد. از روند آمادهسازی یک رشته ورزشی برای مسابقات کلی فیلم وجود دارد و عملکردشان پوشش رسانهای پیدا میکند، اما برای مسابقات علمی چنین نیست.
یونسی: ما در آن جا یک دوست یونانی داشتیم که در نهایت دیپلم افتخار کسب کرد، یعنی حتی موفق به کسب مدال برنز هم نشده بود؛ اما عالیترین مقام کشورشان از او تقدیر کرده بود و با اوعکس انداخته بود؛ کلا این برخوردهایی که این جا میشود و کمبود امکانات و سنگاندازیهایی که در مسیر موفقیت افرادی که فعالیت علمی میکنند، میشود، باعث شده که دانشجویان نه برای بهرهمندی از امکانات بیشتر، بلکه عملا برای فرار از شرایطی که در کشور برایشان پدید آمده، خارج شوند.
موقعیتهای شغلی و امکانات بهتر دلیل تصمیم نخبگان برای ادامه تحصیل در کشورهای خارجی
*به جز کمبود امکانات و برخوردهایی که گفتید، موارد دیگری هم برای تصمیم و عزمتان جهت رفتن از کشور وجود دارد؟
معینی: همین دلایل محکمی است؛ به جز اینها، بحث بازار کار بهتر هم مطرح است. در خارج از کشور موقعیتهای شغلی بهتری میتوان یافت و میتوان پیشرفت بیشتری داشت.
یونسی: بخصوص در رشتههای علوم پایه، وضعیت در خارج از کشور بهتر است و اگر بخواهیم در آینده در رشته فیزیک کار کنیم، تنها چاره برای اینکه کار پیدا کنیم، این است که مهاجرت کنیم؛ البته منظورم از کار یک منبع درآمد نیست؛ بلکه فضایی است که بتوانیم از دانستههایمان استفاده کنیم و کاری را پیش ببریم. این چیزی است که در کشورهای دیگر ممکن است؛ البته در ایران میتوان از رشته کامپیوتر کسب درآمد کرد، اما صرفا همین پول درآوردن است، نمیشود کار تحقیقاتی علمی انجام داد.
بعضی از استادان باشگاه دانشپژوهان مدتهای طولانی حقوق نمیگرفتند
*درباره چالشها و مشکلاتی که در مسیر کسب مدال طلای جهانی و مشکلاتی که در باشگاه دانشپژوهان جوان داشتید، بیشتر توضیح دهید.
معینی: مهمترین مشکل، کمبود منابع مالی باشگاه بود. من به جرات میتوانم بگویم که هیچ کلاسی نداشتیم که تا آخر ادامه پیدا کرده باشد. هیچ کلاسی نداشتیم که استاد آن ثابت سر کلاس حاضر شده باشد، همه کلاسها را نصفه و نیمه رها میکردند. استادها به دلیل مسائل مالی قهر میکردند و معلمان مدام تغییر میکردند.
پور غلامی: بله مثلا استادانی وجود داشتند که دو سه سال بود، حقوق نگرفته بودند.
یونسی: بسیار پیش میآمد که کلاسهایی قرار بوده تا شب برگزار شود، اما هیچ کدام تشکیل نمیشد. حتی موردی وجود داشت که میخواستیم رصد برویم و با وسایل رفتیم باشگاه دانشپژوهان و اتوبوس هم آمد و به خاطر اینکه نتوانسته بودند مجوز بگیرند، این رصد با مشکل مواجه شده بود.
معینی: یکی از بچههای تیم ما از یزد میآمد و قرار بود از شهرش با قطار به تهران بیاید تا در یکی از کلاسها شرکت کند، وی شب حرکت کرده بود و وقتی صبح رسیده بود، به او گفته بودند کلاس لغو شده است! و او مجبور شده بود به محض رسیدن به مقصد، به یزد برگردد.
پور غلامی: با وجود همین مشکلاتی که داشتیم، اما مسئولان الان این نتایج کسب شده را حاصل عملکرد خود میدانند و تصور میکنند خودشان عملکرد مثبتی داشتهاند که این نتایج کسب شده است. بعد از کسب “کاپ رصد”در مسابقات جهانی، یکی از مسئولان میگفت این نتیجه به خاطر تعداد بالای رصدهایی است که برده شدید! درصورتی که من به جز سه “رصد”ی که با باشگاه دانشپژوهان جوان رفتم، با هزینه خودم و با خانواده برای رصد میرفتم.
یونسی: تعداد رصدی که ما با برنامه باشگاه دانشپژوهان جوان رفتیم، کمتر از استاندارد بود و باید حداقل هشت رصد در برنامههای ما لحاظ میشد. ما بعد از اینکه مدال گرفتیم، میگفتیم که مسئولان الان تصور میکنند این نتیجه به معنای این است که همه چیز سر جای خودش بوده و همگی عملکردشان درست بوده است، ولی واقعیت این است که عملکردشان درست نبود!
معینی: مسئولان حتی مهرههایی هم که درست چیده شده بودند را تغییر دادند، مثلا کادر علمی المپیاد نجوم در حال تغییر است.
*خانم پورغلامی، گفتید که خیلی از رصدها را خودتان انجام میدادید و میدانیم رصد کردن فعالیت پر هزینهای است؛ هزینههای این فعالیت را چطور مدیریت میکردید؟
پور غلامی: خودم تلسکوپ تهیه کردم، البته الان قیمت همان تلسکوپ سه برابر شده است، پیدا کردن مکان رصدی هم یکی از چالشهاست که معمولا کاروانسراهای اطراف تهران انتخاب ما بود و علاوه بر اینکه باید کاروانسرای امنی پیدا میکردم، هزینه یک شب اقامت در آنجا را هم خودم میدادم، اما الان میبینیم که میگویند این نتایج حاصل عملکرد خوب مسئولان است!
یونسی: الان وضعیت مالی ما معمولی است و من هم تلسکوپ ندارم و رصد شخصی هم نرفتم. هر رصدی که بوده از طرف مدرسه یا باشگاه دانشپژوهان بود که البته اکثر توانایی رصدی را در همان رصدهای مدرسه کسب کردیم. البته در دوره تابستانه هم این رصدها برگزار میشد، اما رصدهای دوره تیم چندان کمک نکرد. البته الزامی وجود ندارد؛ یعنی این طور نیست که اگر کسی نتوانست تلسکوپ تهیه کند، نمیتواند در المپیاد موفق شود.
زمان آمادهسازی برای مرحله جهانی در ایران طولانی است
*طبیعتاً شما در چین با دانشآموزان کشورهای دیگر هم برخوردهایی داشتید؛ از روند آمادهسازی آنها برای چنین رقابتی اطلاع دارید؟
پورغلامی: کشورهای کمی هستند که مثل ما المپیاد کشوری دارند و برای جهانی انتخاب میشوند؛ یکسری کشورهای آسیایی مثل اندونزی و هند این طور هستند.
یونسی: البته همه آزمون المپیاد دارند، ولی بعضی از کشورهایی که اهمیت بیشتری برای المپیاد قائل هستند، یکسری مدارس خاص برای افرادی که به شرکت در المپیاد علاقهمندند، ایجاد کردهاند؛ این مدارس آزمون ورودی دارند و به علاقهمندان در این مدارس آموزش داده میشود. یعنی ممکن است در چنین کشورهایی مرحله کشوری وجود نداشته باشد.
پورغلامی: اکثر دانشآموزان اروپایی که حضور داشتند، چنین بود که پنج نفر اول را انتخاب میکنند و برای یک یا دو ماه برایشان کلاس آموزشی میگذارند.
یونسی: کشورهای مدعی مثل روسیه یا چین یا رومانی آمادهسازیهای جدی دارند. در آمریکا هم دانشگاه MIT به مدت یک ماه کمپ آموزشی برای داوطلبان برگزار میکند. در ایران از زمانی که طلای کشوری مشخص میشود، تا زمان برگزاری المپیاد جهانی یک سال فاصله وجود دارد که زمان زیادی است و این زمان را کشورهای دیگر نمیگذارند. این یک سال باعث میشود که اتفاقا ما از المپیاد دور شویم.
پورغلامی: اولین کلاس آموزشی ما سه ماه بعد از زمانی بود که طلا گرفتیم، کلا در طول سه ماه هیچ کلاسی نبود.
یونسی: از آنجایی که دانشآموزان مدال طلای المپیاد را کسب کردهاند و از کنکور معاف شدهاند، در این مدت دغدغه خاصی ندارند و یک جورهایی به ضرر دانشآموزان است. اگر مدت آمادهسازی، دو ماهه و باکیفیتی مانند کمپهای کشورهای دیگر باشد، خیلی بهتر خواهد بود. البته نمیتوان مدالهای کشوری را نزدیک به برگزاری مسابقات جهانی اهدا کرد، زیرا اگر دانشآموزی مدال نقره یا برنز بگیرد، فرصت کمتری برای درس خواندن برای کنکور دارد.
آموزشوپرورش از باشگاه دانشپژوهان جوان حمایت کند
*چه انتظاراتی از آموزش وپرورش، وزارت علوم و باشگاه دانشپژوهان جوان دارید؟
یونسی: از وزارت آموزش و پرورش انتظار داریم که از باشگاه دانشپژوهان جوان حمایت کند، چون بالاخره این باشگاه مسئول آمادهسازی دانشآموزان برای المپیادهاست و حمایتهای مادی و معنوی باعث میشود کیفیت برگزاری المپیاد بهتر شود و بچهها کمتر اذیت شوند. انتظار دیگری که داریم این است که حمایت از المپیاد و به طور کلی نخبگان بیشتر شود به شکلی که معرفی المپیاد در سطح کشور درست انجام شود. الان چندین برنامه تلویزیونی درباره کنکور داریم، اما یک برنامه درباره المپیادهای علمی نداریم! آموزش و پرورش میتواند در شهرستانها یک مدرسه را به عنوان مرکز المپیاد معرفی کند که دانشآموزان شهرستانی بتوانند از امکانات بهتری برای شرکت در المپیاد بهرهمند باشند.
پورغلامی: عموم مردم درباره نجوم اطلاعات زیادی ندارند و برخی آن را با طالعبینی یکسان میدانند! ایران در نجوم در طول تاریخ خیلی موفق بوده و هر دانشمند ایرانی منجم هم بوده است، ولی خب الان دید علمی مناسبی نسبت به آن وجود ندارد! الان آموزش و پرورش میتواند یک درس مختص نجوم در کتابهای درسی بگنجاند.
یونسی: انتظار دیگری که داریم، این است که حداقل وقتی قهرمان جهان میشویم، تبریکی بفرستند؛ چون تشویق المپیادیها باعث ترویج علم نجوم میشود. شرکت در المپیاد علمی درواقع شروع یک مسیر علمی است، اگر شما المپیادیها را تشویق کنید، باعث میشود که حضور در این مسیر علمی ترویج شود، وقتی فقط از ورزش و سینما و این مسائل خاص حمایت میکنید، باعث میشود نقش علم کمتر شود.
معینی: من هم حرفهایم همین است.
سهمیه دانشآموزان المپیادی با تلاش به دست آمده، وزارت علوم میتواند مشکل اعمال سهمیه آنها را حل کند
یونسی: اصلیترین کاری که وزارت علوم میتواند انجام دهد، حل مشکل سهمیه المپیادیهاست. این که سهمیه المپیادیها قانون مشخص ندارد به المپیادیها بسیار فشار وارد میکند، من با دوستانم که مدالهای نقره و برنز کسب کرده بودند، صحبت کردم. این فشاری که به آنها وارد میشود عواقب خیلی بدی دارد؛ از تاثیر بر مسائل شخصی تا خارج شدن از روند علمی و دلسرد شدن از علم در دانشگاه. اگر کسی که مدال میآورد، بداند که قرار است درصدی سهمیه برای وی اعمال شود، خیالش راحت شده و باعث دلگرمی وی میشود.
پورغلامی: سهمیه دانشآموزانی که نقره و برنز المپیاد را کسب کردهاند، سهمیهای است که خود افراد با تلاش به دست آوردهاند، سهمیهای نیست که به ارث رسیده باشد و به نظرم این باید ارزشمندتر باشد.
یونسی: یکی از استدلالها برای این نحوه اعمال سهمیه المپیادیها این است که میگویند “دانش آموزانی که المپیاد نجومی هستند و میخواهند به طور مثال رشته کامپیوتر را بخوانند، این رشتهای که انتخاب کردهاند با نجوم مرتبط نیست”. این حرف عجیبی است! خب سهمیههای دیگری که خیلی دقیق روی رتبه داوطلبان کنکور اعمال میشود، چه ربطی به کامپیوتر دارد؟! کسی که مدال نقره یا برنز دارد، فردی است که تلاش کرده و مطمئن باشید چنین فردی در دانشگاه هم به تلاش کردن خود ادامه میدهد و این را یکبار ثابت کرده، اما کسی که با سهمیههای دیگر وارد دانشگاه میشود تلاشگر بودن خود را هیچگاه اثبات نکرده است و با یک رتبه بالا به کمک سهمیه میتواند در یک دانشگاه و رشته خوب تحصیل کند.
معینی: الان که ما دانشجو شدهایم، شاید کار چندانی از عهده آموزش و پرورش برنیاید، اما وزارت علوم خیلی میتواند به ما کمک کند، مثلا ما میخواهیم دو رشتهای در دانشگاه درس بخوانیم، اگر شرایط این تحصیل همزمان را برای افرادی که مدال جهانی دارند راحتتر کنند خیلی خوب است. وزارت علوم میتواند در خصوص کارهای دانشگاهی در سال یا معافیت تحصیلی هم کمک کند.
پورغلامی: امسال مسابقات جهانی اواسط آبان برگزار شد و ما سه هفته از کلاسهایمان زدیم؛ یک هفته مشغول آمادهسازی بودیم و دو هفته هم در کشور میزبان برای مسابقات به سر میبردیم، وقتی برگشتیم هفته بعد آن دو امتحان میانترم داشتیم که شرکت در مسابقات روی امتحانات میانترممان تاثیر گذاشت و نمره امتحانات میانترم هم روی معدل تاثیرگذار است و معدل هم تقریبا در همهجا مهم است. البته یکسری از استادها خیلی همکاری میکردند.
یونسی: ولی حمایت ساختاریافتهای وجود ندارد.
معینی: همهی ما دانشگاه صنعتی شریف درس میخوانیم و این هماهنگی کار سختی نیست.
یونسی: تسهیلاتی که بنیاد ملی نخبگان در نظر گرفته، خیلی کم است و اینکه افرادی که سال گذشته مدال برنز گرفتند و به آنها اعلام شده بوده که قرار است از این تسهیلات استفاده کنند، امسال به آنها اعلام شده که دارندگان مدال برنز شامل تسهیلات نمیشوند؛ یعنی آنها با این پیشفرض آمده بودند که مشمول تسهیلات بنیاد ملی نخبگان میشوند، اما بعد از این که مدال را کسب کردند و یک سال هم از کسب آن گذشته، به آنها اعلام شده که تسهیلاتی به آنها تعلق نمیگیرد.
*به جز معافیت از کنکور چه امتیازاتی شامل شما میشود؟
معینی: سربازی پسرها به پروژه تبدیل میشود.
یونسی: وام خرید مسکن برای افرادی که ازدواج کردهاند هم وجود دارد، البته یکسری وامها به فعالیتهای پژوهشیای که مورد تایید بنیاد ملی نخبگان باشد هم تعلق میگیرد. یک ماهیانه جزئی هم وجود دارد که ما هنوز نگرفتیم که البته به استمرار این به اصطلاح نخبگی بستگی دارد.
* پیشنهادی برای آشنایی مردم با نجوم دارید؟
پورغلامی: رییس کمیته ما خیلی تلاش کرده بودند که در یک برنامه پربیننده زمانی برای آشنایی مردم با نجوم داشته باشند که البته مسئولان برنامه اعتنا نکردند و برایشان مهم نبود.
* آیا عضو انجمن نجوم هستید؟
یونسی، پورغلامی و معینی: خیر، اما قصد داریم در راستای ترویج نجوم فعالیتهایی داشته باشیم.
پورغلامی: البته فعالیتها در جهت ترویج نجوم سالی یک بار و در برج میلاد است و یک ماراتن مسیه که یک شب در سال است.
یونسی: مجموعه مجله نجوم و آوااستار که ما تا حدودی با آنها آشنایی داریم هم اوضاع اقتصادی چندان جالبی ندارند، یعنی توانایی آنها در حد انتشار یک مجله است یا برگزاری ماراتن رصدی و تورهای محدود که کارهای نجومی نیستند. شاید در ایران تنها جایی که کار نجومی واقعی انجام میشود، پژوهشگاه دانشهای بنیادی است.
پورغلامی: البته آن هم در راستای ترویج نیست.
یونسی: لازمه فعالیت در زمینه ترویج نجوم مهیا بودن شرایط است که ما بتوانیم کمک کنیم به پیش بردن فعالیتها. وقتی افرادی که در مجله نجوم و جاهای دیگر کار میکنند، کارشان به بنبست خورده و بیشتر از این نمیتوانند کار کنند، مشکلشان نبود افراد کاردان نیست، مشکلشان این است که فضایی برای کار کردن این افراد نیست؛ یعنی از لحاظ نیروی انسانی مشکلی وجود ندارد. اگر نیاز به افراد جدید باشد، ما حتما کمک میکنیم. ما بسیار خوشحال میشویم که بتوانیم قدمی در این راستا برداریم. اگر خانواده مادری یا پدری من برای یک شهرستان هستند، میتوانم به آن شهرستان بروم و کمک کنم. بعد از این که من مدال جهانی گرفتم، در شاهرود که اقوام مادری من زندگی میکنند، خبر دریافت مدال را شنیدند. من قصد دارم اگر بتوانم ارتباطی با مسئولان شاهرود برقرار کنم، در راستای ترویج نجوم و آشنایی بچهها با المپیاد نجوم فعالیتی داشته باشم.
پورغلامی: این که مردم با نجوم آشنا نیستند، باعث میشود تمایل به صرف هزینه برای آن نداشته باشند. مثلا یکی از استادان ما که همدانی بود، میگفت با شهرداری همدان یک سال بحث کرده که یک ساعت نجومی بسازند و در میدان شهر قرار دهند، اما هنوز بعد از گذشت حدود چهار سال همچنان جوابی نگرفته است؛ یعنی ما اگر بخواهیم در جایی کاری کنیم، چون کسی با نجوم آشنا نیست و آن را نمیشناسد، تمایلی هم به صرف هزینه برای آن ندارد.
*در انجمن نجوم دانشگاه فعالیتی دارید؟
معینی: انجمن نجوم دانشگاه تازه شروع به کار کرده است.
یونسی: ما دانشجویان ترم یک هستیم و چون هم درگیر مسابقات جهانی و هم امتحانات میانترم بودیم، تازه دانشگاه برای ما شروع شده است.
پورغلامی: ما در کاروانسراها که برای رصد میرفتیم، به مهمانان مقیم کاروانسرا اجرام سماوی را نشان میدادیم و بسیار از تماشای آنها استقبال میکردند. یعنی اگر مردم با نجوم آشنا شوند، بسیار استقبال میکنند؛ اما متاسفانهای راهی برای آشنایی مردم با آنها وجود ندارد.
یونسی: اگر بخواهید نجوم را ترویج دهید، ممکن است که نیاز به امکانات زیادی داشته باشید؛ یعنی باید تلسکوپی وجود داشته باشد که توانایی رصد بالایی داشته باشد یا پژوهشکدهای باشد که پروسهای زمانبر خواهد بود. اما اگر در سطح دانشآموزی بچهها به المپیاد نجوم علاقهمند شوند، خیلی سریع میتوانند به نتیجه برسند و مدال جهانی را به دست آورند و خود علم نجوم جذاب است. رییس کمیته ما میگفت “اگر شما رشتههای دیگری نظیر کامپیوتر را انتخاب کردید، اگر بخواهید پروژهای انجام دهید، چون توانایی و علاقه شما به سمت نجوم است، سعی میکنید به مباحث نجومی آن موضوع بیشتر بپردازید” و واقعیت هم این است که در یک پروژه نجومی مثل ساخت یک تلسکوپ بینالمللی تعداد کمی فیزیکدان متخصص در نجوم دارد و تعداد زیادی مهندس دارد و این مهندسان، مهندسانی هستند که لازم است در حوزه نجوم تسلط داشته باشند؛ یعنی بچهها هر رشتهای را انتخاب کنند در نهایت اگر علاقه در نجوم برایشان ایجاد شده باشد، میتوانند به پیشرفت و ترویج آن کمک کنند.
درباره تلسکوپهای”گمشده”
*امکانات رصدی باشگاه دانشپژوهان جوان در چه سطحی بود؟
پورغلامی: سال ۲۰۰۹ مسابقات جهانی نجوم در ایران برگزار شد، آن زمان ۴۰ تلسکوپ خریداری شده بود، میگویند از این ۴۰ تلسکوپ، ۳۰ تلسکوپ به نقاط مختلف کشور و مدارس شهرها و روستاهای دیگر فرستاده شده است. آن زمان باشگاه دانشپژوهان از منطقه سردار جنگل تهران به جردن انتقال پیدا کرده و کارها از حالت دفتری به الکترونیکی تغییر پیدا کرده بود که در این پروسه بخشی از اسناد و مدارک گم شدند و الان مشخص نیست که ۳۰ تلسکوپ خریداری شده دقیقا کجا هستند! این در حالی است که فقط ۱۰ تلسکوپ برای ما مانده بود.
یونسی: از این ۱۰ تلسکوپ باقیمانده، دو تلسکوپ از رده خارج شده بودند و دو تلسکوپ جدید جایگزینشان شد.
پورغلامی: در کل دوره تابستانه ۱۰ تلسکوپ برای استفاده چهل و خردهای دانشآموز وجود داشت و در رصدها چهل نفر باید از این ۱۰ تلسکوپ در دو شب استفاده میکردند و این باعث اتلاف وقت میشد، بخصوص برای دانشآموزان شهرستانی؛ چون آنها به دلیل کمبود امکانات کمتر با تلسکوپ کار کرده بودند و در رصدها هم به اندازه بچههای دیگر به آنها زمان میرسید. رصد یک مهارت است و باید زمان زیادی تمرین کنید تا مهارت آن را کسب کنید.
یونسی: به طور کلی امکانات باشگاه دانشپژوهان جوان خیلی کم است. به جز ماجرای کمبود تلسکوپ در المپیاد نجوم، امسال المپیاد جهانی زیست در ایران برگزار شد و قاعدتا چون ایران میزبان بود، دانشآموزان ایرانی باید از آمادگی خوبی برخوردار بودند، اما اعضای تیم ایران مجبور شدند لاملهای یکبار مصرف را بعد از استفاده بشورند و از آنها چندبار استفاده کنند، چون لامل به اندازه کافی نداشتند. در المپیاد کامپیوتر نیز که سال قبل در ایران برگزار شد، به تعداد شرکتکنندهها و نزدیک به ۲۰۰ کامپیوتر خریداری شده بود، اما حتی یکی از این کامپیوترها به باشگاه دانشپژوهان جوان نرسید و بچههای المپیاد کامپیوتری امسال باید از کامپیوترهای قدیمی استفاده میکردند.
*درباره بخشهای مختلف المپیاد جهانی توضیح دهید.
معینی: مسابقات جهانی در سه بخش تئوری، تحلیل و رصد برگزار میشود. آزمون کلا ۶۰۰ نمره است که ۳۰۰ نمره آن تئوری اختر فیزیک است. ۱۵۰ نمره تحلیل دادهها و نمودارها است و ۱۵۰ نمره هم رصد کردن است.
پورغلامی: در بخش تحلیل داده از آسمان داده میگیرند و داوطلبان باید با تئوری آنها را تحلیل کنند.
یونسی: البته سوالات بخش تئوری به گونهای نیست که بتوان با حفظیات به آنها پاسخ داد، در همه آنها باید از دانش فیزیک و ریاضی استفاده شود و از مکانیک سیارات و ستارهها استفاده کنیم.
پورغلامی: البته رصد کمی سوالات حفظی مانند اسم ستارهها و … دارد.
معینی: اعمال مدالها به این شکل است که میانگین سه نفر اول را محاسبه میکنند و این را ۱۰۰ درصد در نظر میگیرند؛ افرادی که ۹۰ درصد و بالاتر این نمره را کسب کرده باشند طلا میگیرند؛ افرادی که ۷۸ تا ۹۰ درصد این نمره را گرفته باشند مدال نقره کسب میکنند و ۶۵ تا ۷۸ درصد آنها برنز میگیرند.
یونسی: داوطلبانی که نمره آنها ۵۰ تا ۶۵ درصد میانگین سه نفر اول باشد، دیپلم افتخار کسب میکنند.
* مسابقات جهانی امسال چند نفر شرکتکننده داشته است؟
یونسی: ۴۲ کشور و نزدیک ۵۰ تیم.
پور غلامی: نزدیک ۲۵۰ نفر شرکت کننده.
*این که در المپیاد جهانی مقام اول را کسب کردید برخورد استادان و دانشجویان با شما چطور بود؟
یونسی: در دانشگاه صنعتی شریف خیلی عادی است! ما یک کلاس تخصصی کامپیوتر داریم که از ۳۵ نفر دانشجوی کلاس، ۲۶ نفر مدال طلای المپیاد دارند و بقیه هم رتبههای خیلی خوب کنکور دارند.
پور غلامی: من روز اول از کلاس ریاضی اخراج شدم (باخنده) رفتم، آب خوردم و وقتی برگشتم استاد گفت “برو بیرون”.
بچهها تحت حمایت روانشناختی قرار نداشتند
*به فشار زیادی که روی دانشآموزان مدالآور نقره و برنز کشوری بود و شرایط سختی که باید برای آمادهسازی خود در کنکور متحمل میشدند، اشاره کردید. آیا شما تحت حمایت روانشناختی قرار داشتید؟
یونسی: نه اصلا. خیلی اتفاقات بدی برای دانشآموزان در دوره کسب مدالهای کشوری میافتد.
معینی: درگیریهای زیادی داشتیم.
یونسی: هفته منتهی به آزمون جهانی، دعواهای مفصلی در باشگاه داشتیم و بعضی از بچههای المپیادی آسیبهای جدی دیدند. دانشآموزان شهرستانی المپیادی یک سال را در خوابگاه میگذرانند. ممکن است در طول یک سال فقط یک دختر شهرستانی دارنده مدال طلا حضور داشته باشد و او مجبور است کل یک سال را در خوابگاه تنها زندگی کند و این خیلی سخت است. پسرها هم که در خوابگاه هستند، با وجود اینکه تعدادشان بیشتر است اما وضعیتشان چندان خوب نیست و بقیه هم چون یکسال رها میشوند، ممکن است مسیرهای مختلفی را طی کنند که چندان خوب نباشد.
*این درگیریها و استرسهایی که به آن اشاره کردید، در چه خصوص بوده است؟
پورغلامی: ما جمعه برای شرکت در مسابقات جهانی پرواز داشتیم، ویزای ما پنج شنبه صبح آمد. دوشنبه و سهشنبه همان هفته قرار بود به رصد برویم و یکشنبه اعلام کردند که رصد کنسل است.
معینی: برای ویزا خیلی استرس داشتیم. رصد آخری که قرار بود ببرند، برای آشنایی ما با تلسکوپهایی بود که در مسابقات جهانی مورد استفاده قرار میگرفت و ما تا آن موقع با آنها روبهرو نشده بودیم.
یونسی: من پنجشنبه صبح با ماشین جلوی در سفارت منتظر ایستاده بودم که ویزاها را بگیرم و با سرعت به بانک برسانم تا بتوانم ارز مسافرتی بگیرم. چرا که یک نفر مسئول گرفتن ویزا و ارز مسافرتی نبود و خودمان همه این کارها را انجام دادیم. ما هفته منتهی به اعزام میرفتیم با بانکهای مختلف صحبت میکردیم که اگر امکان دارد، به ما بدون نوبت ارز مسافرتی بدهند و تعداد زیادی از بانکها میگفتند که نه، ما نوبت را از قبل دادیم و نمیتوانیم تغییر ایجاد کنیم.
پورغلامی: روز قبل از گرفتن ویزاها قرار بود برویم باشگاه، آزمون شبیهساز جهانی را بدهیم؛ ولی گفتند ویزاها آمده و مجبور شدیم به بانک برویم. قرار بود دعوتنامهای از چین برایمان بفرستند که به ما ویزا دهند، ولی گفتند دعوتنامه نیامده و باید ویزای معمولی بگیریم. برای ویزای معمولی از ما تمکن مالی میخواستند و ما در دو روز باید ۴۰ میلیون تومان جور میکردیم که اگر میخواستیم ویزای عادی بگیریم، مشکلی به وجود نیاید.
یونسی: اینجا خیلی اعصابمان خرد شد و با ناراحتی رفتیم.
پورغلامی: ولی آنجا خیلی خوب بود (با خنده).
* خانم پورغلامی لطفا درباره تجربه خودتان از شرکت در المپیاد بگویید و این که چرا تعداد دخترها به نسبت پسرها در المپیادهای علمی کم است؟
پور غلامی: دخترها در مدرسه ما علاقهمند بودند، ولی اعتماد به نفس اینکه اگر قدم در این مسیر بگذارند موفق میشوند را نداشتند؛ یعنی این باور را افراد کمی داشتند. مساله دوم هم این است که استادان المپیاد عموما آقا هستند و بنابر قانون آموزش و پرورش نباید در مدارس دخترانه دبیر آقا داشته باشیم؛ البته خیلی از مدارس یواشکی دبیر آقا میآورند. اما روی هم رفته، بیشتر داشتن اعتماد به نفس برای موفقیت در المپیاد مهم است. لذا دخترها ترجیح میدهند در کنکور شرکت کنند.
ما در کل مدرسه، ۷۰ نفر المپیادی داشتیم؛ ولی بیشتر برای این المپیاد را انتخاب میکردند که درسهای کنکورشان نظیر زیستشناسی، ریاضی و فیزیک قوی شود.
*واکنش خانوادههایتان دربرابر مسائل و مشکلاتی که در طی این مسیر داشتید، چه بود؟
یونسی: خانوادههای ما از مسائلی که پیش آمد، چندان غافلگیر نشدند؛ خود ما بودیم که بیشتر ناراحت شدیم. بالاخره تجربه آنها بیشتر از ماست.
گفت و گوها از خبرنگار ایسنا: یگانه کربلایی
با وجود آنکه تلاش شده از این روند کاسته شود، اما درصد قابل توجهی از دانشآموختگان علمی هنوز تمایل دارند به کشورهای پیشرفته مهاجرت کنند. صندوق بینالمللی پول در گزارش سال ۲۰۰۹ خود اعلام کردهاست ایران به لحاظ مهاجرت نخبگان، در میان ۹۱ کشور در حال توسعه یا توسعه نیافته جهان، مقام نخست را داراست. و برخی مسئولان حتی وجود فرار مغزها از ایران را منتفی میدانند.
صندوق بینالمللی پول، بیکاری، سطح پائین درآمد استادان و نخبگان، نارساییهای مالی و اداری، کمبود امکانات تخصصی-علمی و بیثباتی سیاسی و اجتماعی را از جمله دلایل مهاجرت ایرانیان ذکر کردهاست.
ایران در زمینه فرار مغزها با خروج سالانه بین ۱۵۰ هزار تا ۱۸۰ هزار متخصص تحصیل کرده، پیشتاز جهان است و رتبه اول را در سطح جهانی دارد.
یکی از مسائل مهم در اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 میلادی که توجهات زیادی را در سراسر دنیا جلب کرد، مجموعه پژوهشها و گزارشهایی بود که سازمان علمی، آموزشی و فرهنگی ملل متحد یا یونسکو با عنوان «فرار مغزها» مطرح و منتشر کرد.
فرارمغزها را میتوان بهعنوان فرآیندی توصیف کرد که در آن کشور مبدأ از طریق مهاجرت به سایر کشورها، افراد تحصیلکرده و با استعداد خود را از دست میدهد. این روند مشکل و معضلی اساسی است، زیرا افراد متخصص و تحصیلکرده از کشور خارج میشوند و تخصص خود را به اقتصاد کشورهای دیگر اعطا میکنند. کشوری مبدأ بعد از دستدادن نیروی متخصص خود، از سختیهای اقتصادی فراوانی رنج خواهد برد، زیرا کسانی که باقی ماندهاند، دانش و تخصص لازم را برای ایجاد تغییر و بهبود شرایط جامعه ندارند.
آمار دقیقی از جمعیت ایرانیهای خارج از کشور وجود ندارد اما برخی اعداد و ارقام از حضور پنجمیلیون ایرانی در خارج از کشور خبر میدهد که بخش وسیعی از آنها تحصیلکرده و متخصص هستند. آمارهای داخلی نشان میدهد سالانه حدود ٦٠هزار نفر از ایران مهاجرت میکنند که آمار سازمان ملل و صندوق بینالمللی پول آن را ١٥٠هزار تا ١٨٠هزار نفر برآورد کرده که ٧٠ تا ٨٠درصد آنها قشر تحصیلکرده و متخصص هستند. همچنین بنابر آمارهای مجلس، وزارت آموزشوپرورش و غیره ٧٠درصد از رتبههای برتر کنکور، المپیادیها و مدالآوران علمی از کشور خارج شدهاند.
چرا نخبگان ایرانی مهاجرت میکنند؟
رفتارهای مهاجرتی نخبگان موضوع پیچیده و چندلایهای است، نباید آن را به چند علت محدود کرد. عوامل جاذبه در مقصد و دافعه در مبدأ احتمال مهاجرت افراد را افزایش میدهند. درحال حاضر چاقی هرم سنی در گروههای سنی جوان سبب شده جمعیت گروه سنی ٢٠ تا ٤٠ساله ایران بیشتر از گروههای سنی دیگر باشد، در نتیجه مشکلات این گروه سنی بیش از سایر گروههاست.
مهدیس قربانی جامعهشناس در حوزه جوانان درباره علل مهاجرت نخبگان از ایران را میگوید: «در جامعهای که میان جمعیت، منابع و امکانات تعادل برقرار نباشد و افراد جامعه درآمد و امکانات خود را شایسته و منطبق با تحصیلات، تلاش و موقعیت خود ندانند، به فکر ترک جامعه میافتند. به عبارتی عدم تعادل میان امکانات و منابع انسانی موجب میشود شاهد سرریز نیروی متخصص انسانی به کشورهایی باشیم که حاضرند برای یک سرمایه انسانی حاضر و آماده امکانات خوبی فراهم کنند. مهاجرت نخبگان ایرانی به خارج از کشور قدمتی ٦٠ساله دارد و این مهاجرت به علت مشکلات مختلفی در ایران ازجمله نبود فرصت شغلی و بیکاری، عدم حمایت مالی و معنوی از نیروهای متخصص، سطح پایین درآمد استادان، نخبگان و اعضای هیأت علمی، نارساییهای مالی و اداری، تبعیض اجتماعی و شکاف دستمزدها، عدم تناسب تخصص و درآمد، عدم شایستهسالاری، محدودیت فضای فرهنگی بهویژه در حوزه هنری، نظام کهنه و ایستای آموزشی و عدم امنیت و رضایت شغلی بهویژه برای زنان صورت میگیرد.»
قربانی معتقد است: «در کنار مشکلات و عوامل دافعه در ایران، برخی جاذبهها ازجمله وجود فرصت شغلی مناسب، چشمانداز مطلوب اقتصادی، وجود امنیت و آزادیهای اجتماعی و فردی، چشمانداز آینده امن و قابل پیشبینی و شایستهسالاری در کشورهای توسعهیافته به افزایش این روند دامن میزند. متاسفانه در هر جامعهای، این انتقال میتواند ساختار نیروی کار ماهر را در کشورهای ارسالکننده سرمایه انسانی بشدت تحتتأثیر قرار دهد. همچنین این تغییر کمبود نیروی انسانی، بیکفایتی در سیاستهای مالی و مشکلات جمعیتی را به دنبال دارد.»
علیرضا محمدی که بیش از ١٠سال در موسسه خصوصی اعزام دانشجو به خارج از کشور فعالیت میکند، میگوید: «روزانه تعداد زیادی جوان تحصیلکرده مجرد، متأهل، زن و مرد در گروههای سنی مختلف به این مرکز مراجعه میکنند، اما بیشتر درخواستکنندگان افراد تحصیلکرده و در گروه سنی ٢٠ تا ٣٠سال هستند. به جرأت میتوانم بگویم، در طی ١٠سالی که در این موسسه هستم، تعداد مراجعین در هیچ سالی روند کاهشی نداشته، تنها نکتهای که تغییر کرده، مقصد مهاجرت است. چند سال قبل آلمان به دلیل تحصیل مجانی طرفداران زیادی در بین جوانان ایرانی داشت و اینروزها درخواست مهاجرت برای کانادا افزایش یافته است. جوانان زیادی به اینجا میآیند و ما مطابق با رشته، تخصص و علاقهشان دانشگاه و کشور مورد نظر را به آنها معرفی میکنیم. در سالهای اخیر، در کنار مهاجرت نخبگان، دانشجویان و افرادی که مقطع کارشناسی خود را با رتبههای برتر در دانشگاههای ایران به پایان رساندهاند، شاهد افزایش روزافزون دانشآموزانی هستیم که در سن ١٧، ١٨سالگی و قبل از ورود به دانشگاه برای مهاجرت مستقل و تحصیل در کالج و مقطع کارشناسی در کشورهای اروپایی، آمریکایی و کانادا اقدام به مهاجرت میکنند که افزایش روند این مهاجران موجب کاهش سن مهاجرت در آینده میشود.»
رتبه ٤ کنکور سراسری رشته مدیریت درحال حاضر ساکن ایالت متحده
٦ سال قبل برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا ایران را به مقصد ایالات متحده ترک کرده، او که این روزها بهعنوان استاد در یکی از دانشگاههای آمریکا مشغول به تدریس است، درباره مشکلات مهاجرت نخبگان میگوید: «در طول این ٦ سال دوبار برای ملاقات خانواده به ایران آمدهام، مهمترین مشکل من دوری از خانواده و زندگی در کشوری است که روابط سیاسی خوبی با ایران ندارد و به همین علت رفتوآمد و امکان دیدار خانواده برایم خیلی سخت و دشوار است. مطمئنا زندگی در ایران را بیشتر دوست دارم اما باید در ایران متناسب با رشته و مدرک تحصیلیام شغل و درآمد مناسبی داشته باشم.»
رتبه ٢٥ کنکور جامعهشناسی درحال حاضر ساکن کانادا
جزو ١٠نفر برتر المپیاد ادبیات، رتبه ١٩٥ کنکور علوم انسانی در مقطع کارشناسی و رتبه ٢٥ کنکور جامعهشناسی در مقطع ارشد است. مهدخت که کمتر از یکسال از مهاجرتش به کانادا میگذرد، میگوید: «مهمترین مشکل مهاجرت دوری از خانواده و دوستان است. با وجود اینکه با همسرم مهاجرت کردم اما احساس تنهایی در این کشور عذابآور است. تفاوت فرهنگی، مشکلات زبان و سختی آشنایی با محیط جدید از مهمترین مشکلاتی است که این چند ماه با آن روبهرو بودهام، اما اساسیترین مشکل مهاجرت، دوری از خانواده و وطن است. نمیدانم بعد از پایان مقطع دکترا در این کشور زندگی خواهم کرد یا نه؟ شاید برای گفتن این حرفها زود باشد و باید تجربه بیشتری کسب کنم اما در طی این چند ماه چیزی که بشدت نظرم را جلب کرد، وضع مدارس در این کشور است. من در ایران معلم بودم و در اینجا نیز معلم هستم، وضع مدارس خیلی متفاوت است و شاید این مهمترین نکتهای باشد که بتواند روی تصمیم من برای ماندن یا رفتن تأثیر گذارد».
رتبه ٦٨ کنکور علوم انسانی در حالحاضر ساکن آلمان
سیما بعد از اتمام دوره کارشناسی در رشته حقوق برای ادامه تحصیل به آلمان رفته است. او که به تازگی در آلمان ازدواج کرده، از مشکلات مهاجرت میگوید: «مهاجرت همانند همه تصمیمات مهم زندگی دردسرهای خاص خود را دارد، اما مهاجرت حداقل برای من سود و فایده زیادی داشت. امکانات پژوهشی و علمی، بزرگترین پاداشی است که در برابر وقت و هزینهای که صرف تحصیل کردهام، به دست آوردهام. رشد قارچگونه دانشگاهها در ایران باعث شده مدرکگرایی در کشور رواج یابد و این معضل بزرگی است.» وقتی از او درباره علاقهاش به بازگشت به ایران میپرسم، میگوید: «من در این کشور ازدواج کردم و همسرم در این کشور بزرگ شده است، در این کشور کار و تحصیل میکنم، اگر از داشتن شغل و درآمد خوب در ایران مطمئن باشم و امنیت شغلی داشته باشم، حتما و بدون تردید به ایران برمیگردم.»
استاد دانشگاه، در حالحاضر ساکن کانادا
فرزاد و همسرش که مقطع ارشد و دکترای خود را در خارج از ایران به پایان رسانده و در دوره کارشناسی جزو رتبههای برتر ایران بودهاند، اینروزها در کانادا زندگی میکنند، او میگوید: مهمترین مشکل مهاجران، اختلاف فرهنگی است، چون بسیاری از مشکلات دیگر ناشی از این اختلاف فرهنگ است. برای مثال، مهاجر دلتنگ خانه و خانواده و شهر خود میشود اما اگر بتواند دوستان خوب و نزدیکی پیدا کند، میتواند غم دلتنگی را بهتر و راحتتر تحمل کند، اما به دلیل اختلاف فرهنگی این اتفاق روی نمیدهد یا احتمالش کم است. همچنین باید بگویم، بین مهاجرین در گروههای مختلف تفاوتها بسیار است. برای من شرایط اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و زیستمحیطی کشوری که در آن زندگی میکنم، خیلی مهم است. بازگشت مهاجرین بستگی زیادی به امید به آینده دارد. اگر شیب تغییرات در جهت بهبود باشد، میتواند افراد راجذب کند.
رتبه ٣٢ کنکور زبان درحال حاضر ساکن ایالاتمتحده
بعد از پایان دوره کارشناسی برای ادامه تحصیل به آلمان مهاجرت کرده و بعد از ازدواج در این کشور، درحال حاضر به علت شغل همسرش در آمریکا زندگی میکند. او از مشکلات مهاجرت میگوید: «برای من مهاجرت به آمریکا سختتر از آلمان بود، چون تجربه آلمان و انگلستان توقع من را از زندگی در یک کشور توسعهیافته بالا برده بود و زندگی در آمریکا نتوانست این توقع را جبران کند و این کشور برایم خوشایند نیامد. بزرگترین مشکل مهاجرت برای من دوری از ایران و مشکلات ویزاست که به تازگی با روی کارآمدن رئیسجمهوری آمریکا سختتر هم شده است. اما اگر بخواهم از مشکلات مهاجرت تحصیلیام به آلمان بگویم، مهاجرت من به آنجا در زمانی بود که تحریمهای شدید علیه ایران صورت گرفته بود و از لحاظ مالی نیز خرج زندگی برعهده خودم بود و به دلیل تحریمها، امکان فرستادن پول توسط خانواده سخت بود».
درباره علاقهاش به بازگشت به ایران میپرسم و میگوید: «به خاطر خانواده، دوره کودکیام را در انگلستان زندگی کردم. به همین دلیل در شرایطی جدا از فرهنگ امروزی ایران بزرگ شدم و وقتی به ایران بازگشتم، برخی رفتارها ازجمله حسادت، فضولی، قضاوتهای مردم و… برایم غیرقابل باور بود و نمیتوانستم این رفتار را تحمل کنم، شاید مهمترین علت مهاجرتم رهایی از این رفتارها بود. درحال حاضر نیز، به دلیل شغل خودم و همسرم نمیتوانم به ایران برگردم».
١١ کشور با بیشترین میزان فرارمغزها
آمار و ارقام متفاوتی درباره لیست کشورها با بیشترین میزان فرارمغزها ارایه شده است. در برخی از این لیستها که در کمتر از ١٠سال پیش ارایه شده بود، ایران در رتبه اول قرار گرفته بود. آخرین آمار مربوط به فرارمغزها به سال ٢٠١٥ میلادی مربوط میشود. زمانی که بحث فرارمغزها پیش میآید، انتظار میرود با لیستی از کشورهای جهان سوم یا کشورهای توسعهنیافته مواجه شویم، اما حقیقت این است که حتی ثروتمندترین کشورهای جهان نیز از این معضل در امان نیستند. نکته قابلتوجه در لیست ارایهشده در سال ٢٠١٥ وجود کشور انگلستان در رتبه یازدهم لیست است. اتحادیه اروپا که بسیاری از کشورهای عضو آن جزو پیشرفتهترین کشورهای جهان هستند، سالانه شاهد خروج گسترده دانشآموزان از اتحادیه اروپا به ایالات متحده و در عوض ورود کارگران از کشورهای دیگر به این منطقه است. در حقیقت، تعداد زیادی از کارگران غیرمتخصص از شمال آفریقا، خاورمیانه و اروپای شرقی درحال تلاش برای رسیدن به اتحادیه اروپا و تعداد زیادی از نیرویهای متخصص در اتحادیه اروپا در تلاش برای خروج از این منطقه هستند. مشکل و معضل خروج نیروهای متخصص از اتحادیه اروپا و ورود نیروی غیرماهر به این منطقه تا حدی گسترش یافته که کمیسیون اروپا درصدد طراحی یک برنامه مشابه کارت سبز ایالات متحده است تا بتواند از طریق آن مهاجران ماهر را جذب کند.
کلام آخر
همانطور که گفته شد، فرارمغزها به دلایل مختلفی صورت میگیرد، دلایلی که گاه شخصی است و گاه کملطفی و عدم حمایت اجتماعی علت آن است. مغزهایی که فرار Escape را بر قرار ترجیح میدهند، در بیشتر مواقع با هدف ادامه تحصیل کشور مبدأ را ترک میکنند و هنگامی که در مقام مقایسه مبدأ و مقصد را در دو کفه ترازو میگذارند، برخورداری از درآمد بالا، امکانات و رفاه بیشتر را به دوری از خانواده و وطن ترجیح میدهند و وطن خود را برای همیشه ترک میکنند. مطالعات جهانی مرکز جهانی کار نشان میدهد توسعه اقتصادی رابطه تنگاتنگی با فرارمغزها دارد. توسعه اقتصادی میزان فرارمغزها را کاهش میدهد و افزایش امکانات و درآمدهای بالا برای نخبگان و صاحبان حرفه میتواند از مهاجرت آنها جلوگیری کند.
مطالعه و پژوهش روی کشورهایی که در زمینه کاهش مهاجرت نخبگان موفق بودهاند، نشان میدهد افزایش توسعه اقتصادی، اتکا به اقتصاد دانشبنیان و درنهایت تأکید روی عوامل فرهنگی میتواند از افزایش مهاجرت نخبگان جلوگیری کند. در کشور ژاپن که منابع طبیعیاش ٢درصد، منابع سخت افزاریاش ١٨درصد و ٨٠درصد نیرو و سرمایه انسانی دارد، از نیروی متخصص خود در چرخه اقتصادی کمک میگیرد، در نتیجه در این کشور میزان فرار نخبگان بسیار پایین است. ایران نیز میتواند با توجه به جوانبودن ساختار جمعیتیاش با بهرهمندی از نیروی متخصص و جوان خود در اقتصاد، نیروی متخصص را جذب سازههای توسعهای کند. همچنین با بالابردن ارزش علم و جلوگیری از رشد بیرویه دانشگاهها و مدرکگرایی و الگو قراردادن کشورهایی که در زمینه کاهش مهاجرت نخبگان موفق بودهاند، به کاهش این روند کمک کند.
«جامعه مدرن ایرانی- امریکایی و ارزش بالای تحصیلات در فرهنگ ایرانیها و خانوادههای آنها، یکی از دلایلی است که اجتماع آنها در امریکا، روز به روز قویتر میشود.» زمانی که اعلام شد دارا خسروشاهی، مدیری از نسل اصیلترین کارآفرینان ایران بهعنوان مدیرعامل «اوبر»، با ارزشترین استارتاپ جهان انتخاب شده است، مجله فوربس چنین توصیفی از وضعیت ایرانیهای مهاجر در امریکا ارائه داد.
ایران نوشت: فعالیت مهاجران نخبه ایرانی در دنیا به اندازهای خیرهکننده است که همان زمان یک خبرگزاری معتبر حوزه تکنولوژی نیز گزارشی مفصل درباره آنها تهیه و با این تیتر منتشر کرد: «چرا رشد ایرانی- امریکاییها در تکنولوژی، سورپرایزکننده نیست؟»
همه گزارشها نشان میدهد مهاجران و خانواده آنها، تاریخی طولانی در راهاندازی کسب و کارهای امریکایی دارند. گزارشی که توسط فورچون در سال 2011 منتشر شد، نشان میداد 45 درصد از کمپانیهای های تک (با تکنولوژی بالا) در امریکا به دست مهاجران یا فرزندان آنها راهاندازی شدهاند. در این میان ایرانیان حتی سهمی بالاتر از بقیه مهاجران دارند. پی یر امیدیار، مؤسس eBay از خانوادهای ایرانی متولد شده و اوراسل باب ماینر، بنیانگذار کمپانی اوراسل نیز ایرانی بوده است. آرش فردوسی، بنیانگذار سایت دراپ باکس نیز یک ایرانی است و نشریه «بیزینس اینسایدر» او را جزو ۱۰۰ چهره شاخص سیلیکون ولی (منطقه تکنولوژی در امریکا) دانسته است.مسأله مهاجرت از ایران، بخصوص مهاجرت نخبگان در چند روز گذشته پس از صحبتهای حسین عبده تبریزی اقتصاددان دوباره در مرکز توجه قرار گرفته است.
عبده تبریزی گفته بود: «اطلاعاتی که دارم نشان میدهد ۱.۵ میلیون ایرانی درصف مهاجرت به استرالیا و کانادا هستند و این عدد ترسناک است. خروج نیروهای کارشناسی و نیروهای ورزیده به اقتصاد ملی آسیب میزند و یکی از دلایل تهیدست شدن ایرانیان مهاجرت نیروهای نخبه است.» مسعود خوانساری، رئیس اتاق بازرگانی تهران نیز به تازگی گفته است: «درحال حاضر بیش از ۳.۵ میلیون نفر بیکار در کشور وجود دارد که اکثر آنها قشر تحصیلکرده هستند. در حال حاضر نیز ۱.۵ میلیون نفر در حال مهاجرت از کشور هستند که عمده آنان افراد نخبه و تحصیلکرده کشورند.»
مهاجرت چقدر برای اقتصادهزینه دارد؟
در سال ۱۳۸۸ وزارت علوم ایران اعلام کرد از ابتدای انقلاب در سال ۱۳۵۷، از میان ۱۲ هزار دانشجویی که با هزینه دولت به کشورهای مختلف رفتند ۴۰۰ نفر بازنگشتهاند و همچنین۶۰ هزار دانشجوی ایرانی در خارج از ایران تحصیل میکنند. بر اساس آمارهای رسمی نسبت خروج فارغالتحصیلان از ایران به تعداد کل این افراد، ۱۵ درصد است. مهاجرت نخبگان چنان رواج داشته است که در چند سال گذشته صندوق بینالمللی پول، ایران را از این نظر در رتبه نخست جهان قرار داد.
سازمان ملل نیز ایران را در جایگاه نخست فرار مغزها قرار داده است. برخی آمارها نیز نشان میدهد که سالانه 180 هزار نفر متخصص در این قالب از کشور مهاجرت میکنند که مهمترین علت آن سوء مدیریت در استفاده از نخبگان کشور است. برآورد کمیسیون آموزش عالی مجلس نیز نشان میدهد که هزینه سالانه مهاجرت نخبگان، حدود 4 میلیارد دلار است که حتی از بودجه عمومی کشور هم بیشتر میشود.
فرجی دانا، وزیر علوم دولت یازدهم نیز با تأیید خروج از کشور ۱۵۰ هزار نفر از نخبگان در سال، گفته بود: «با مهاجرت مغزها، ایران سالانه ۱۵۰ میلیارد دلار ضرر میدهد، زیرا برای آموزش هر نفر یک میلیون دلار هزینه کرده است.» در سال 94 نیز عباس زراعت، رئیس دانشگاه کاشان به تعبیری دیگر اعلام کرده بود که سالانه 1500 میلیون دلار برای خروج نخبگان از کشور هزینه میشود. او گفته بود: «جای تأسف است از ۱۲۵ نفر المپیادی و نخبه در زمینه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی سال ۹۰ تا ۹۳ از کشورمان ۹۰ نفر به امریکا و کانادا سفر کردهاند. همچنین ۹۲ درصدی المپیادی های کشورمان طی ۱۴ سال اخیر به کشورهای توسعه یافته مهاجرت کردهاند که ۱۵۰هزار میلیارد دلار بابت آنها هزینه شده است.» بررسیهای دیگر نیز نشان میدهد که به طور میانگین برای تربیت هر متخصص حدود ۳۰۰ میلیون تومان هزینه میشود و ترک کشور توسط آنها این هزینه را غیر بازگشت میکند.
کمک 386 میلیون دلاری نخبگان ایرانی به اقتصاد امریکا
بر اساس گزارش پژوهشکده مطالعات فناوری با عنوان «بررسی تطبیقی وضعیت کشور در مهاجرت و جابهجایی بینالمللی افراد تحصیلکرده» که در اسفند ١٣٩٥ منتشر شده است، کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) بهعنوان کشورهای توسعه یافته، تاکنون میزبان بیش از ٩٠ درصد مهاجران متخصص و تحصیلکرده دنیا بودهاند؛ در همین گزارش آمده است، این کشورها اصلیترین مقصد مهاجرت ایرانیان هستند، هرچند نام ایران در میان ٢٠ کشور مبدأ اول مهاجران جدید به کشورهای OECD در سال ٢٠١١ نیست.
در زمانی که فرمان لغو ویزای مهاجرتی از سوی ترامپ صادر شده بود، رسانههای امریکایی گزارشهای مختلفی از تأثیرات اقتصادی مهاجران بخصوص ایرانیها بر اقتصاد امریکا منتشر کردند. نیویورک تایمز در یکی از این گزارشها آورده بود: «بیشتر جمعیت مردم ایران، سوریه و لیبی در امریکا معلم، مدیر و مهندس هستند. میانگین درآمد آنها، نزدیک به متوسط درآمد امریکاییها و حتی از آنها نیز بالاتر است. سومالیاییها و سودانیها اما در مشاغل یقه آبی فعالیت میکنند و درآمدشان کمتر از میانگین درآمد کل جمعیت امریکاست.» بر این اساس درآمد ایرانیها در امریکا به حدود 65 هزار دلار در سال میرسد در صورتی که درآمد خود امریکاییها، 54 هزار دلار است. همچنین مهاجران حاضر در امریکا بخصوص ایرانیها و گروه کوچکی از لیبیاییها، تحصیلاتی بالاتر از سایر امریکاییها دارند.همچنین طبق گزارش سال 2016 انستیتو بینالمللی آموزش امریکا حضور دانشجویان ایرانی در این کشور386 میلیون دلار به اقتصاد امریکا کمک کرده است.