پارتیبازی پس از بیکاری و گرانی _ تورم در ردیف سوم معضلات اجتماعی قرار دارد ویکی از مشکلات جدی است که ما مردم ایران در هر ارگان وسازمانی (خصوصی یا عمومی)شاهد ومواجه بوده ایم چه بسا این مسئله نامطلوب در اکثر ادارات درکنار رشوه و کارشکنیها مردم را ناامید وخسته کرده است و به ناراضیتراشی وبی عدالتی دامن زده است. در بسیاری از بخشهای قوه قضائیه نیز عواملی وجود دارند که به وظیفه خود عمل نکرده و نمیکنند و با ناراضی تراشیهای خود حتی خدمات صادقانه قضات شریف و پاکدامن را نیز زیر سوال میبرند. مجلس شورای اسلامی بعد از حمله داعش، با دیوارهایی که به دور خود کشیده، راه را بر مراجعین بسته و افراد گرفتار را با درهای بسته مواجه میکند. این واقعیت تلخ را بپذیریم که بسیاری از مردم گرفتار، برای حل مشکلاتشان پناهگاهی ندارند چه بسا عنوان خویشاوند سالار در بحث پارتی بازی مهمترین نقش را بازی می کند که در این حالت رابطه جای ضابطه را می گیرد.
که در این صورت یک دشمنی و یک آرامش قبل از طوفان را با رای جوامع پدید می آورد چون در این قضیه با وجود افراد زیاد با شرایط یکسان فقط عده ای خاص پذیرفته می شوند و بقیه افراد سرخورده که جزء کم سعادتان به این درگاه هستند نطفه ای از بیهنجاری و حق خوری و خود بیعدالتی پیدا میکنند و چون نمیتوانند کاری بکنند قسم میخورند که در آینده اگر توانستند حتما جبران اضرار دیروز کنند و بازهم همه چیز را گردن “قسمت” می اندازند افسوس که چه کلمه مظلومی است “قسمت” که تمام نشدن ها و تمام نامردیها را از طرف نامردمان بر عهده میگرد…!
همبستگی های خانوادگی، خویشاوندی و همچنین قومی و نژادی هنوز در میان ایرانیان به اندازه ای هست که بسیاری از کارمندان و مدیران، دوستان و خویشاوندانشان را بر دیگر مردم ترجیح دهند و حقوق دیگران را به سود اینها زیر پا می گذارند.
تاسف بارتر این که مسئولین ما به بهانههای مختلف از مردم فاصله گرفتهاند و مردم در مواردی که مظلوم واقع میشوند و به حق قانونی خود نمیرسند، به آنها دسترسی ندارند تا مشکلات خود را با آنها در میان بگذارند و راهی برای رفع ظلم پیدا کنند. فقر و محرومیت نیز یک واقعیت انکارناپذیر است که بسیاری از مسئولین از آن بیخبرند. در کشوری که مسئولین آن در برج عاج زندگی میکنند و به جای شنیدن درد دلهای مردم و حل مشکلات آنان، به جنگ لفظی با همدیگر مشغولند و عدهای نیز با استفاده از این فرصت مشغول چپاول بیتالمال هستند، طبیعی است که با پدیدههای انحرافی خطرناک مواجه شویم. بعضی از مسئولین ما به جای سخن گفتن از وظایفی که بر عهده دارند به همه چیز میپردازند و از زمین و آسمان حرف میزنند و به بالا و پائین دنیا حمله میکنند و شاید نمیدانند در یک قدمی آنها گرفتارانی هستند که در محرومیت و ظلم و عدم توجه به مشکلاتشان دست و پا میزنند و از این که کسی به داد آنها نمیرسد و در عین حال مسئولان هر روز شعارهایی میدهند که گویی همه چیز سر جای خود قرار دارد و هیچ مشکلی وجود ندارد، متعجب میشوند و به نتایجی میرسند که اقدامات انحرافی بخشی از عوارض آن است.در حکومت اسلامی مسؤولیت ها و مناصب دولتی جایی برای فامیل بازی و پارتی بازی نیست بلکه باید برای انتصابات و استخدام های دولتی در سایه شعار اعتدال شایستگی افراد نیز احراز گردد. اکنون که دولت به دنبال احیای سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور است باید روال اداری را به گونه ای اصلاح نماید که با اجرای شفاف و کامل قانون زمینه اعمال نظرهای شخصی، پارتی بازی و توصیه پذیری به حداقل ممکن برسد.در جامعه ای که روابط جای ضوابط را گرفته باشد، پارتی بازی اصل و اساس همه فعالیت های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و قانونی می شود. هرچند فقدان ضوابط و قوانین درست و ثابت نیز یکی از بزرگترین مشکلات مملکت ماست که خود باعث گسترش پارتی بازی شده است.ای مسئولین بدانید اگر از کنار واقعیتهای تلخ جامعه بیتفاوت عبور کنید، گرفتاران جامعه به این قبیل اقدامات بسنده نخواهند کرد و به کار دیگری دست خواهند زد که انتظارش را ندارید!! تا دیرتر نشده ریشههای نارضایتیها را پیدا کنید و آنها را بخشکانید.
اکنون به جای شعار یا اظهار تأسف، زمان مبارزه همه جانبه با این پدیده مذموم فرا رسیده و برخلاف تصور برخی اشخاص، برای مبارزه با آن، خلأ قانونی وجود ندارد، فقط کافی است قانون اجرا شود