پایگاه خبری / تحلیلی نگام – ترسیم فاجعه بی آبی در خوزستان ناممکن ،نگران کننده و رنج آور است.خوزستان آینه ثروتی ملی است که بار توسعه ناموزون ،شکننده و رو به استهلاک کشور را یک تنه به دوش کشیده است و امروز خود به فغان آمده و بر سر ابتدایی ترین نیاز ها بر این حکمرانی بی مسئولیت شوریده است.
درد خوزستان و داستان غم انگیز بی اعتنایی به توسعه، ترجمان حکمرانی یک سویه، آمرانه ،ناکارآمد وسرکوبگری است که از آغاز اقتصاد را به ریشخند گرفت و برداشت ناصواب از منابع را برای اهدافی تخیلی ،رانتی وغیر انباشتی در دستور کار قرارداد.داستان انتقال منابع آب تنها صورت بندی محروم سازی خوزستان از این سرچشمه حیات و زندگی نیست، بلکه در سوی دیگر هم آبادانی وانباشت دیده نمی شود.
درواقع آنچه اتفاق افتاده است، انتقال آب برای اتلاف آن بوده است و هنوز که هنوز است اصفهان خشکیده وتشنه است! کشاورزی سنتی و کم بازده محمل خودکفایی و ستون شعار زدگی و تنش افرینی منطقه ای و بین المللی شده است. صنایع آب بر در خدمت طبقه مسلط پیمانکاران امنبتی و صنعت عقب مانده ساخت وساز کشور قرار دارد به گونه ای که نهضت سد سازی، نهضت شهرک سازی زیر زمینی و خانه سازی بی کیفیت ، رونق بخش اقتصاد کشور ارزیابی می شود و دولت سیزدهم که منتخب بلافصل راس حاکمیت است، پناهی جز دامن زدن به این صنعت عقب مانده برای رونق اقتصادی ندارد.
آب ریخته را به سرچشمه نمی توان بازگرداند. شکافتن سینه جوانان و مردمان خوزستان، کارون را پر آب نمی کند.
خسارتی که به پایه های زیستی کشور وخوزستان در طول دوره 42 ساله جمهوری اسلامی وارد شده است، با چند تانکر آب ویا چشم پوشی وکاهش مقداری از آب انتقالی جبران نمی شود.حوادث خوزستان تنها منبع تازه ای برای اعتراض به حکومت جمهوری اسلامی نیست. نیروهای ملی باید به فاجعه برآمده از این ماجرا به دشواری موازنه توسعه،دموکراسی ومنافع ملی بیاندیشند.
حکومت پهلوی بکپارچکی سرزمینی را در اولویت قرارداد اما یکپارچگی ملی را با آسیب روبرو کرد. حمهوری اسلامی نیز بی اعتنایی به یکپارچگی ملی را با خشونت عریان ،خشونت عقب ماندگی واتلاف منابع همراه کرد .
نیروهای ملی برای غلبه بر این بحران ها تنها نباید در قید و بند محکئوم سازی رویه دولت گرفتار شوند. بلکه نیاز فوری امروز نوعی سیاست ورزی حکمرانانه، مسئولانه و افق گشا برای عقب راندن شکاف عقب ماندگی و یکپارچگی ملی با یکپارچگی سرزمینی است. یکپارچگی ملی حاصل توسعه موزون ویکپارچگی سرزمینی است.
فوری ترین موضع گیری، حمایت از شهروندان عرب خوزستان به عنوان بخشی از سرمایه ملی در نوع واکنش به فاجغه بی آبی در خوزستان است. در میان مدت نیز بستر لازم برای ارتباط بیشتر به فعالان مدنی عرب باید به عنوان یک راهبرد مورد حمایت وپشتیبانی قرار گیرد.اگر ایران برای همه ایرانیان است، اعتراض خوزستانی ها و بویژه شهروندان عرب آن نباید مورد بی اعتنایی قرار گیرد.
نیروهای ملی ایران اکنون اگر نمی توانند آب را به کارون برگردانند اما می توانند احترام و الفت را بین اقوام ایرانی وازجمله اعراب خوزستان برقرار کنند.
برای دوری جستن از رنج تحمیلی به مردم خوزستان ، حمایت از این اعتراضات ناگزیر ویک امر خطیر ملی است