پس از اقدامات تروریستی منافقین در سال 1360 بهخصوص پس از انفجار ساختمان نخست وزیری در هشتم شهریور، تورهای امنیتی سپاه پاسداران و کمیتهی انقلاب اسلامی گسترش زیادی یافت و بهتدریج با ضربه خوردن حلقههای ارتباطی بین مرکزیت سازمان منافقین و نیروهای عملیاتی بدنه، ارتباطات تشکیلاتی دچار اختلال شد. راهبردی که سازمان در آن سالها در پیش گرفت تشکیل هستههای ترور خودکفا و آتش به اختیار با هدایت رادیوی منافقین بود. به این ترتیب که هوادارانی که یکدیگر را میشناختند در قالب هستههای کوچک خودشان را سازماندهی میکردند و با فراهم کردن سلاح و شناسایی افراد وابسته به جمهوری اسلامی آنها را ترور میکردند و اطلاعات ترور را از طریق رادیو به سازمان و هستههای دیگر منتقل میکردند. سازمان نیز با دادن کد رمز به این هستهها آنها را از طریق رادیو هدایت میکرد. بسیاری از ترورهای کور افراد کوچه و بازار در سالهای دههی 1360 دستپخت همین هستههای آتش به اختیار بود.
اکنون باردیگر فرمان تشکیل هستههای آتش به اختیار این بار در زمینههای فکری، فرهنگی، عملی و جهادی صادر شده است. ضرورت تشکیل این هستهها نیز از برخی اختلالات ناشی میشود. اختلال اول در مرکزیت جریان است که فاقد انسجام و راهبرد مشخص است و شاید بتوان گفت که اساساً مرکزیتی وجود ندارد و هر روز جمعی دور هم جمع میشوند و خود را محور جریان معرفی میکنند. اختلال دوم به حلقهی ارتباطی بین مرکزیت و بدنه مربوط میشود که این حلقه هم ضعیف است، هم بهدلیل شنیدن پیامهای متشتت و بعضاً متناقض از مرکزیت دچار سردرگمی است و هم خود ادعای محور بودن دارد، که نتیجهی این وضعیت فیلتر، سانسور یا تحریف پیام در مسیر انتقال به بدنه است. اختلال سوم به بدنه مربوط میشود که بهدلیل ضعف ارتباطات تشکیلاتی رابطهی سازمان یافتهای با مرکزیت ندارد و عملاً در بسیاری از موارد خودمختار عمل میکند، با صدور فرمان تشکیل هستههای جدید در واقع این اقدامات خودمختار نیز تنفیذ میشوند.
با راه افتادن این هستهها به نظرم باید بهتدریج شاهد فعال شدن سیستم ارتباطی برای هدایت این هستهها توسط قرارگاه مرکزی نیز باشیم. شاید از این به بعد رسالت روزنامهی کیهان و خواهر خواندههای آن، صداوسیما، برخی از خبرگزاریها و سایتها، بسیاری از ائمهی محترم جمعه، وعاظ و مداحان زنجیرهای و … از جنگ روانی متعارف به سطح بالاتری ارتقا پیدا کند و این رسانهها و جریانها مسئولیت تعیین مأموریت عملیاتی و تبیین خطمشی تبلیغاتی این هستهها را بهعهده بگیرند.
راهاندازی این هستهها تیغی است دو دم، که یک روی آن آتش به اختیار خود است، و روی دیگرش آتش بی اختیار فرمانده! چنین جریانی را شاید بتوان با یک تصمیم و فرمان راه انداخت، ولی حتماً نمیتوان با یک تصمیم و اراده و دستور جمع کرد.
برگرفته از صفحه فیس بوک نویسنده