جناب محمد یزدی پس ازشکست درانتخابات 94مجلس خبرگان به یک آشفتگی هویتی مبتلا شده است و نامه سرگشاده ایشان به حضرت آیت الله العظمی آقا موسی شبیری زنجانی با درج عباراتی موهن نشان از بحران هویتی و شخصیتی ایشان دارد و از طرفی دیگر موضع گیریهای دوستانِ هم محفلیِ ایشان دلیل برعدم اطلاع آنان درباره این نامه است که شخص جناب یزدی بدون اطلاع دوستان هم محفلی خود به تحریک کیهانیان آن را نگاشته است.
این واقعیت را در موضع گیری کیهان پس از انتشار این نامه به خوبی می توان دید در حالی که ایشان خود را عضو جامعه مدرسین و دبیر عالی این جامعه معرفی می نماید و اعتبار مرجعیت را مرهون نظام می شمارد چطور خود حاضر به پذیرش قوانین آن نظام نشده است؟! و تاکنون مدرک قانونی برای وجود این چنین تشکلی را ارائه نداده است.
تمام گروه ها وشخصیت های سیاسی بخوبی می دانند که گروه هایی که کار سیاسی می کنند طبق کمیسیون ماده ده وزارت کشور می بایست مجوز فعالیت دریافت کنند.
جامعه مدرسین تاکنون ازکمیسیون ماده 10احزاب مجوز دریافت نکرده و از نظر قانونی فعالیت آنها غیرقانونی است.
اگرچه آقایان مدعی هستند که کار سیاسی نمی کنند که نیاز به مجوز وزارت کشور داشته باشد و کار آنان فقط یک فعالیت درون حوزوی است .
درصورتی که حوزه علمیه قم بیش از سی هزار طلبه و ده ها استاد و مدرس دارد چگونه یک عده انگشت شمار که نه منتخب حوزویان هستند و نه اعتبار چندانی در میان حوزویان دارند به خود اجازه می دهند نه تنها برای حوزه بلکه برای مرجعیت هم تعیین تکلیف نمایند !!
باید از این آقایانی که تعدادشان به اندازه انگشتان دو دست هم نمی رسد پرسش شود که شما از چه جایگاهی به مرجعیت امر و نهی می کنید؟!
و این وهن مرجعیت نیست که اعتبارش را از نظام بدانید در حالی که در صد ساله اخیر منفور ترین افراد نزد ملت و روحانیت ، روحانی نمایان درباری و حکومتی بوده اند و یکی از افتخارات روحانیت شیعه در طول تاریخ ، استقلال روحانیت و مرجعیت شیعه بوده است.
روحانیون درباری که اعتبار خود را از حکومت گرفته اند’ با بحران هویتی و شخصیتی مواجه شده و از عدم محبوبیت رنج می برند و از محبوبیت روحانیت مستقل نیز احساس حسادت و حقارت می کنند و با نوشتن چنین نامه هایی در صدد جبران کمبود خود هستند.
صاحب قلم با نوشتن نامه به افراد و اشخاص در هر سطحی مخالف نبوده و نیستم و آن را نشانه دموکراسی می دانم.
آنچه موجب نگرانی است عبارات دستوری است که در این نامه آمده است، نه ابراز نظر و عقیده و در ثانی موضع گرفتن نادرست مخالفین این نامه است که نباید به نامشروع مشروعیت داده شود ، وقتی جامعه مدرسین مشروعیت قانونی ندارد و ریاست شورای عالی جامعه مدرسین حوزه علمیه هم منتفی است.
در پایان به جناب یزدی و هم اندیشان ایشان عرض می کنم که امروزه کشور بیش از گذشته به آرامش و متانت و همدلی تمام صاحبان فکر و اندیشه نیازمند است نه به بحران و آشوب و کسانیکه دست به اختلاف و تفرقه می زنند آب به آسیاب کسانی می ریزند که به آب و خاک و منابع این کشور طمع ورزیده و تنها راه نجات ارزش پول ملی و راه فائق آمدن برمشکلات و عبور از بحرانهای موجود به رسمیت شناختن حقوق مخالفین خود با ایجاد امنیت ملی وامنیت اقتصادی است.
پس به حصر و بند های سیاسی خاتمه دهید و بر همگرایی و همدلی تمامی گروه های سیاسی بکوشید که تنها راه عبور از مشکلات همدلی وهمگرایی ملی است.