راه سبز امید
خبر تجاوز فرد شروری به نوجوانان پسر شوشتری
در این روزها تحت الشعاع اعدام سلطان سکه تهرانی قرار گرفت
و مورد توجه کافی افکار عمومی قرار نگرفت.
این خبر از چند جهت تکان دهنده و قابل توجه است
اول این که زندان جمهوری اسلامی جای کافی برای نگه داشتن مجرمین و تبهکاران حرفه ای و مجانین و افراد شرور ندارد
و یک مجرم خطرناک را بارها دستگیر و زندانی و به بهانه نداشتن جا آزاد می کنند
در حالیکه برای نگه داشتن زندانیان سیاسی در حبس های طویل المدت جا به اندازه کافی وجود دارد
دوم این که یک مجرم تبهکار آنقدر احساس امنیت و ازادی می کند
که نه تنها یک عمل مجرمانه را بارها تکرار و از آن فیلم تهیه و برای خانواده های کودکان آزار دیده ارسال می کند
و هیچ احساس ترس و ناامنی هم نمی کند
بلکه بر عکس این خانواده های کودکان آزار دیده و اهالی شهر هستند که از آن مجرم می ترسند
و از ترس ، شکایت به پیش قاضی شهر نمی برند.
تا آن که فیلم در فضای مجازی منتشر می شود و همه از ان خبردار می شوند. چرا؟
چون مردم عدم تعقیب قضایی در موارد مشابه را دیده و شنیده اند
و از تعقیب و مجازات مجرمین مایوس هستند.
آن ها داستان تجاوز به زندانیان کهریزک
و زندانی شدن شیخ شجاع به اتهام نقل این روایت
و داستان سعید طوسی و تقلیل جرم او به تفخیذ و قرار منع تعقیب او
و داستان تجاوز ناظم مدرسه به دانش آموزان تهرانی
و بدهکار شدن دانش آموزان و خانواده های انها به فرد خاطی را شنیده اند.
به همین جهت این ننگ و رنج را تحمل می کنند و دم بر نمی آورند
سوم اینکه سکه فروش و طلا فروش با هم فرقی ندارند
و سکه فروشی جرم نیست بلکه یک شغل است
و قوه قضائیه شرعا و قانونا حقی برای اعدام یک سکه فروش ندارد
و نوسانات بازار به او ربط ندارد
و با صدور این حکم ناعادلانه دیگر هیچ طلافروش و ارز فروشی امنیت شغلی ندارد
و تنها این پول شویان و کاسبان تحریم هستند که از امنیت آهنین برخوردارند
به طوریکه وزیر خارجه را به خاطر اشاره مبهم به پولشویی در ایران مورد مواخذه و بازخواست قرار می دهند
چهارم و نکته آخر این که اصل ولایت فقیه کاربرد اصلی اش در شرع برای ولایت بر سفیهان و مجانین بوده
که بصورت توهین آمیزی به کل ملت ایران تعمیم داده شد
و با این تعمیم اکنون این سفیهان هستند که از شمول آن خارج
و بقیه ملت ایران مشمول آن شده اند
نگام ، ناگفته های ایران ما