پایگاه خبری / تحلیلی نگام ، اظهارات گاه و بیگاه کاظم صدیقی در باره برخی امور معنوی ، همواره با عکس العمل منفی اهل علم و فضل و دانش و عموم مردم مواجه شده است اما آخرین ادعای او در رابطه با کرامات محمد تقی مصیاح یزدی!!! واکنش های شدیدی را به همراه داشته تا آن جا که همفکران او و حتی روزنامه کیهان به شیوه کاظم صدیقی در گفتن این دست از سخنان معترض شده اند.
این اعتراض ها کاظم صدیقی را واداشت تا از گفته خود عذرخواهی کند ، او از بیان مطالب غیردقیق درباره تغسیل محمد تقی مصباح یزدی گفت: «اولا جا نداشت که من کرامت آیتالله مصباح را چنین چیزی بگویم، ثانیاً مطلب دقیق نبود. کرامت آیتالله مصباح کتابها، سخنرانیها، عمل صالح و فرزندان صالح ایشان است».
حال محمد مهاجری فعال رسانه ای اصولگرا هم در مطلبی تحت عنوان : آقای صدیقی جای عذرخواهی توبه کنید و برای همیشه منبر را کنار بگذارید ، نوشته است :
1-هر آدم مصلحت اندیشی که جناب حجت الاسلام کاظم صدیقی را به عذرخواهی و تصحیح اشتباهش درباره مرحوم آیتالله مصباح یزدی ترغیب یا وادار کرد، انشاالله ماجور باشد اما…
2-…اما تقلیل دادن اشتباهات آقای صدیقی به همین یک مورد، خودش اشتباه بزرگتر و جفا به دین و اعتقادات مردم است. چرا که جناب صدیقی در مواردی اظهاراتی دردناکتر از مورد اخیر هم بر زبان رانده است.
3-لابد آقای صدیقی ویدئویی را که از سخنانش موجود است و در مراسم دعای ندبه رباط کریم یک قصه ساختگی را نقل کرده به خاطر دارد.
او از رویای یک صاحبدل! حرف میزند (نقل به مضمون) که حضرت رسول(ص) در جمع بزرگی از مردم برای مقابله با محمدرضا پهلوی هماورد میطلبد و هیچکس پا پیش نمیگذارد جز امام خمینی(ره) که با او گلاویز میشود، با شمشیری سر از تنش جدا میکند و امعاء و احشاء او را بیرون میکشد.
آقای صدیقی تاریخ این رویا را 30 سال قبل از درگذشت مرحوم آیت الله العظمی بروجردی عنوان میکند. آن مرجع معظم در سال 1340 رحلت کرده و 30 سال قبل از آن معادل سال 1310 است. یعنی محمدرضا پهلوی در آن زمان یک کودک 12 ساله بوده که احتمالا هنوز مرتکب جنایتی که مجازاتش گردن زدن ( ولو در عالم رویا) باشد، نشده بوده است.
ویدئوی یادشده هنوز در بین مردم میچرخد. آنها که ضد امام و ضد روحانیتند به آن پوزخند میزنند و متدینین هم تاسف میخورند و قطعا گوینده آن حرفها را با دعای خیر بدرقه نمیکنند.
4-علاوه بر اینها منبرهای متعدد جناب صدیقی مشحون است از نقل کرامتهایی که همگی در عالم رویا و گاهی مکاشفه (طبق تخیل ایشان) اتفاق افتاده که قریب به اتفاق آنها بوی خرافه و متاسفانه طعم دروغ میدهد. نقل آنها از حوصله این نوشته خارج است.
به این ترتیب می توان گفت گرچه اعتذار اخیر او، کار مناسبی است اما حساب او را تسویه نمیکند. بیان بسیاری از حرفها توسط او، اعوجاجاتی در اذهان ایجاد کرده که اگر موجب گناه شود چه بسا جناب صدیقی در آنها شریک باشد.
5-اگر جای آقای صدیقی بودم، بجای عذرخواهی، توبه و استغفار می کردم و به کفاره این رفتار ناصواب، منبر را میبوسیدم و برای همیشه کنار میگذاشتم.