✍️ مصطفی فقیهی
۱. دوستی فیلمی را برایم ارسال کرد که گویا لایو اینستاکرامی ایشان در واکنش به اعتراضات و افشاگریها پیرامون رد ممنوعالقلمی او توسط ساواک بوده؛ که مهمترینش، واکنش او به انتشار مقالات متملقانه پیرامون پهلویها و ساخت فیلمی در مدح حزب رستاخیز شاه است.
و حیرتانگیز آنکه او در همین ویدیو گفت «فیلمی که او در مدح حزب رستاخیز ساخته، در نقد یکجانبهگرایی شاه بوده»!
باور میکنید؟! آن تعابیر شگرف در وصف شاه و ابراز جاننثاری به «شاهنشاه»، نامش اعتراض و انتقاد به «والا حضرت شاهنشاه» بوده! یاللعجب! معنی جدید نقد و عیبجویی و بل ادعای ستیزهجویی این «استاد درباری سابق» را هم فهمیدیم!
۲. جناب معتضد، قصهگوی محترم تاریخ! هرکسی میتواند از مسیر گذشتهی خود، ولو غلط بازگردد و چنین کسی ، حتما هم قابل احترام بیشتری خواهد بود.
اگرچه هر عقیده ای قابل احترام است، اما نه آنکه با تغییر شرایط و وزش باد، موضعش ۱۸۰ درجه بچرخد!
او برای اثبات حسن نیتش، ابتدا باید به گذشته و اشتباهاتش اعتراف و عذرخواهی کند.
سوال من از جناب معتضد این است؛ آیا میشود به ادعاها و مدعای تاریخی کسی اعتماد کرد که سعی در اختفا و لاپوشانی گذشته اش دارد؟
گمان میکردم بعد از ارایه مدارکی که جز کوچکی از آنها را منتشر کردم، در لایو اینستاگرام از در صداقت با مردم در آیید و از دروغ بزرگ خود و جعل اسناد ساواک در تلویزیون ایران، عذر بخواهید!
اما سوگمندانه همچنان سر در زیر برف ، مردم را نادان میشمارید و خود را ممنوعالقلم از سال ۴۲ تا ۵۷ میدانید! خُب چرا پاسخ نمیدهید که مگر با دستور ممنوعالقلمی ساواک، میشود انقدر مدح و ثنای شاه گفت؟!
۳. آقای معتضد! چرا به دروغ میگویید من با شما تماس گرفتم و بازخواستتان کردم؟ خود بهتر میدانید، تنها تماس فیمابین، از سوی جنابعالی در ۹ سال قبل بود که پس از معرفی خود، قریب به دو دقیقه، فحاشی ناموسی کردید! و البته پس از انتشار فیلم رستاخیز نیز، برایم پیغام عذرخواهی فرستادید!
پیرامون این بزرگوار از تعداد زیادی از اساتید روزنامه نکاری قبل از انقلاب پرسش کردم و کاشف به عمل آمد که اساساً او روزنامهنگار یا مورخ نبوده و جز نوشتن در رسانههای درجه چند، در مدح پهلویها و شرکت در مراسمات دربار، فعالیت جدی دیگری نداشته است.
۴. شیرین آنکه با همان ادبیات مشهورش، میگوید «این مرتیکه فقیهی سند علیهم داده…فقیهی را نمیشناسم، فکر کردم پیرمردیست و ریش بلندی دارد»!
چه تاریخ مضحک و معوجیست زندگی او! «ریش» هم برای این چهرهی مورد تایید ساواک، از شاخصههای اندیشمندی و خردمندی شده است!
۵. میگوید «من برای مقالاتم در روزنامه جشن شاهنشاهی نمیخواهم توضیح دهم، مقامات دولتی خودشان میدانند»
این دقیقا یعنی چه؟! یعنی منبع دوجانبه و همیشگی بودهاید؟! کاش بیشتر توضیح دهید!
۶. و دست آخر خطاب به من میگوید «چرا در مصاحبه با مهندس ضرغامی رییس اسبق صداوسیما ، او را بازخواست کردی؟»
جناب معتضد گویا همه را به کیش خود میپندارد! آخر وقتی خود جناب ضرغامی با سوالات من مشکلی نداشت، چه ربطی به جنابتان دارد که مداخله میفرمایید؟!
حقیقتاً ریشه دواندن تملق در سرشت آدمی، آفتی خانمانسوز و خجالتآور است که اعتبار و آبروی عمری زندگانی، ولو با تزویر و دورویی را به حراج میگذارد.