پایگاه خبری / تحلیلی نگام – ✍️سید قائم موسوی
هر روز که بگذرد گرهِ برجام کورتر می شود. برجام قصهای است که سر ِدراز دارد. اما به شیرینی قصه نیست، تار و پودش به رنجهای فراوانی گره خورده است. خود اگر چه تبدیل به مسئله ای بغرنج شده اما قابلیتِ مسئله زدایی از خیلی از مشکلات را داشت و شاید هنوز هم داشته باشد.
در پروژۀ رفت و آمد دولتها، 6 دور مذاکرات ایران و کشورهای طرف برجام متوقف شد. روحانی مدعی بود که اگر می گذاشتند، مذاکرات می توانست به احیاء برجام ختم شود. این گزاره معجونی از واقعیت و فرار به جلو و توجیه است.
برجام اگر چه ماهیتِ فرادولتی دارد اما یکسره بی ارتباط به رویکرد دولتها نبود و نیست. مهمترین نقطۀ ضعف برجام تکثر بازیگران نامتجانس آن است. اگر چه در روند جهت دادن به آن،هژمونی با آمریکاست اما سایر بازیگران به میزانی در حدِ دورِ تند و کند آن مؤثر هستند. همین امر در روند، زمان و چگونگی اجماع چندجانبه پیرامون آن نیز بشدت دخالت دارند.
در حالیکه جمهوری اسلامی با توسل به تغییر کشتیبان مذاکرات، سیاستی دیگرگونه را مطرح میکند، بایدن نیز صحبت از راههای دیگری در صورت شکست مذاکرات احیای برجام می کند.سخن از بررسی طرح «بی» بعد از دیدار نخست وزیر اسرائیل با بایدن نشان از ناامیدی از توافق و آمادگی برای گذرِ احتمالی آمریکا از برجام است.
اینگونه دیگر حرف از احیای برجام کم کم رنگ خواهد باخت و تمرکز بر سناریوهای دیگر غیربرجامی است. چیزی که مطلوب مخالفان برجام در داخل آمریکا و مخالفان منطقه ای آن و اسرائیل است. با در نظر گرفتن احتمالیِ سیاست «به مرگ گرفتن برای راضی شدن به تب» و همچنین «دست پیش گرفتن برای پس نیفتادن» در مقابل مذاکره کنندگان جدید ایرانی،اما سناریوهای دیگر چه می تواند باشند؟
آلترناتیو برجام می تواند یک یا ترکیبی از سه روند باشد. اول شکست برجام که خود می تواند دو راه متمایز را ایجاد نماید. یکی آغاز روندی برای مذاکرات دو جانبۀ جمهوری اسلامی و آمریکا، با یا بی میانجی؛ دیگری شکل گیری نوعی خطِ موازیِ اهرم سازی تحریمی-هسته ای از سوی آمریکا و جمهوری اسلامی[حدتِ مضار آن برای ایران بستگی به نسبت همراهی کشورهای اروپایی و چین و روسیه با آمریکا دارد]!
دوم توافق پیرامون برجام کنونی به امید شروع دیر یا زود مذاکره در مورد سایر حوزه های مناقشه ای میان طرفین. و سوم استمرار مذاکرات فرسایشی بی فرجام !
طبیعتاً مطلوب جمهوری اسلامی در درجۀ نخست برجامی بهتر از برجام 2015 و حداقل قبل از خروج ترامپ است و در مرتبۀ بعد احیاء برجام در شرایط کنونی بدون تسری آن به سایر عرصه های مناقشۀ با آمریکاست[صرفاً گامِ هسته ای در برابر رفع تحریم ها]. ایده آل آمریکا نیز احیاء برجام به عنوان مقدمه ای برای مذاکره پیرامون سایر حوزه هاست. با ورود به سایر حوزه ها، ایران خود را بازنده می داند و بدون آنها آمریکا!
با جمع شدن روده های عراق ، سوریه و افغانستان از دست و پای آمریکا اگر چه اولویت نخستش تمرکز بر مهار چین است اما دستش برای تحرکات تاکتیکی-نقطه ایِ سریع بصورت اصالتی-نیابتی باز خواهد شد. با ضرورتِ حیاتیِ مهار چین، پرونده های تایوان و هنگ کنگ میان آمریکا و چین محل مناقشه و سوخت رقابتی سهمگین را فراهم خواهند آورد.
به محضی که دود سیاه از مذاکرات وین بلند شود، گام بعدی در پیش گرفتن اهرم های تحریمی-تهدیدی آمریکا-متحدانش و اسرائیل خواهد بود. اهرم ایران برای فشار بر کشورهای غربی و آمریکا، جهت تعدیل تحریم ها تشدید کمی-کیفی فعالیت های هسته ای است که این امر نه تنها به نزدیک شدن آنها به یکدیگر و بیشنه سازی تحریمها بلکه فضاسازی همراهیِ چین و روسیه نیز منجر خواهد شد.
با شرایط اقتصادی فعلی و همه گیریِ کرونا، وضعیت از چیزی که هست به مراتب وخیم تر خواهد شد. این با فرض تمرکز مخالفان صرفاً بر اهرم تحریم هست. تحریک اسرائیل به حملات متناوب اما کیفی در قالب تقسیمِ کار آمریکا-اسرائیل یا بی تفاوتی در شروع مخاصمات هدفمند اما مترصد در حمایت تمام قد از آنها می تواند یکی دیگر از جایگزین های گزندۀ برجام باشد.
بدون تردید جمهوری اسلامی در حوزۀ نظامی قابلیت های خوبی دارد [اگر چه هنوز به صورت جدی به آزمون گذاشته نشده] اما ضرورت اجتناب از جنگ، تنهایی استراتژیک و فقدان متحد همسو، بحرانهای متداخل داخلی، نیم نگاهی به الزامات دورۀ گذار،نامناسبیِ وضعیت گروههای نیابتی همسو با آن و از همه مهمتر بنیۀ اقتصادی بشدت شکننده زیر باری از تحریمهای فلج کننده، ایجاب می کند که تنگۀ مذاکرات را رها نکند؛ اما خسرانِ فرسایشی شدن آن، دستِ کمی از ترکش ندارد.
برجام را بایستی بست حتی اگر مثل قرارداد الجزایر با ایران و موضع صدام باشد؛ بالاخره یک نقطۀ نو برای برجسته سازی و تقدس توافق برای نجات خودتون،مردم و کشور کافیست! آنرا با معجزهٔ لالی-بی زبانی خواهید یافت!