مهین دخت ایرانی
چندی پیش در پی اعتراض دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی به تصادف اتوبوس حامل دانشجویان جمله ی “همیشه
حق با مشتری است” توسط یک مسئول بیان شد که در عین حال که مسخره به نظر میرسید و انتقادات زیادی به همراه
داشت خبر از واقعیت تلخی میدهد که سالها و سالهاست فضای آموزشی کشور را آلوده کرده است فضایی که نامش
میشود آموزش و پرورش اما آموزشی که در ان صورت میگیرد نه به معنا و هدف یادگیری برای تولید علم و نه به
منظور رشد خلاقیت و توان کشف و اختراع بلکه تنها و تنها آموزش به منظور ایجاد زمینه ای برای کسب مدرک که
منجر بشود به داشتن یک شغل مناسب و درامد ان هم در فضای رقابتی که به واسطه وجود روابط سالم نیست
اما پرورش که فقط ازان جمله الفاظ دهن پرکنی است که در این سیستم آموزشی هیچگاه در قالب معنای خودشان
ترجمه هم نمی شوند چه برسد به اینکه به عمل منتهی شوند
هر چند واقعیت تلخی است اما باید بپذیریم که کودکان ما از بدو ورود به این فضای آموزشی صرفا بازار هدفی
هستند برای سیل مدارس غیرانتفاعی ،موسسات و آموزشکده های کنکور و در نهایت دانشگاه ها و پردیس های آزاد و
غیر انتفاعی
و در واقع فضایی که باید بتواند ذهن های خلاق و توانمند پرورش دهد می شود بازار دلالی و کاسبی عده ای که بتواند
تضمینی باشند برای آینده شغلی فرزندانمان در یک محیط رقابتی ناسالم
و این گونه است که فرزندان ما از سالهای اول علم آموزی شان مشتریانی هستند برای این باز داغ دلالی علمی . در
واقع هدف این نیست که فکرشان پرورش پیدا کند که روزی بشوند قانون نویس ، سیاستمدار ، دانشمند و مخترع
هدف این نیست که آینده ای به دست این کودکان ساخته شود و آینده ساز بودن صرفا مفهوم مضحک و طنز تلخی
می شود در این فضای الوده به دلالی،بلکه صرفا هدف این است که بتواند حجم بیشتری از اطلاعات را برای مدت
محدودی به خاطر بسپارد تا در روزی خاص و ساعتی خاص ان را روی یک ورق کاغذ پیاده کند تا بشود نتیجه 12سال
علم آموزی اش و قبولی در یک رشته و دانشگاه پر طرفدار بشود تضمین خوشبختی و شغل و درامد آینده اش بدون
آنکه بداند و بتواند تشخیص دهد که نبوغ و استعدادش در چیست و این گونه است که دختر و پسر نوجوانی که
سنش اقتضای بیشترین توانمندی ذهنی را برای کشف و نوآوری و خلاقیت دارد میشود بازار هدف عده ای سودجو که
هدفشان نه پرورش است و نه آموزش
بی گمان صحبت از علم آموزی و تولید علم در چنین فضایی خنده دار است و خواسته یا ناخواسته نخبه کشی می
! شود یکی از مهمترین نتایج سیستمی که باید نخبه پرور باشد!!و چه تناقض مبهمی
حقیقتا این فضا و سیستم آلوده به یک تفکر اقتصادی و منفعت طلبانه مسموم است که نتیجه ی نبودن نخبگان ارزش
گرا و اندیشمند در راس برنامه ریزی های فرهنگی و آموزشی این کشور است. و قربانی های ان میشوند مغزها و
استعدادهایی که میتوانند منشا یک تحول و انقلاب فکری و علمی باشند