انتخاب دانلد ترامپ به عنوان رییس جمهوری امریکا بحث دامنه داری در میان تندروها در ایران برانگیخته است. در میان نظریه پردازان تندرو، که عمدتا مخالف توافق نامه اتمی ایران و قدرت های جهانی هستند، سه نگاه عمده وجود دارد:
گروهی مانند حسین کچویان، که نماینده آقای خامنه ای در شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز هست، ترامپ را رییس جمهوری برگزیده ای می دانند که سرمایه داران و قدرت های اصلی حاکم بر امریکا با او مخالف هستند: « تمام قدرتمندان آمریکا اعم از صاحبان واقعی قدرت و دارندگان قدرت سیاسی در دو حزب و بلکه بیرون از آن نیز مخالف ترامپ بوده و در حذف وی انگیزه قوی و مؤثر دارند.» آقای کچویان در یادداشتی که سایت رجا نیوز آن را بسیار مهم توصیف کرده، می گوید طبقه حاکم بر امریکا در پی طرح هایی برای جلوگیری از بر سر کار آمدن ترامپ هستند. این نظریه پرداز تندورها حتی احتمال ترور ترامپ در ماه های مانده به مستقر شدن در کاخ ریاست جمهوری را مطرح کرده است:« قطعاً آنها اکنون در حال اندیشه درباره راههای دیگر نظیر ترور نیز هستند.»
ابراز چنین نظری سبب شده است روزنامه کیهان نیز در روزهای اخیر به انتشار خبرهایی دست بزند که مخالفت پشت پرده حاکمان بر سیاست امریکا علیه ترامپ را نشان می دهد. روزنامه کیهان روز چهارشنبه در بخش خبرهای ویژه خود نوشته است راهپیمایی مخالفان ترامپ پس از انتخاب او را با راهپیمایی معترضان به تقلب در انتخابات سال ۱۳۸۸ مقایسه کرده است: « در ماجراهایی که پس از انتخابات سال ۸۸ ایران رخ داد نیز سوروس (سرمایه دار امریکایی) از طریق عوامل خود نقش پررنگی داشت. اما مردم ایران با هوشیاری خود، طرح وی را ناکام گذاشتند و نگذاشتند تغییرات مورد نظر آمریکا، در ایران اتفاق بیفتد. سوروس پیش از فتنه ۸۸ دیدارهایی با خاتمی و برخی فتنهگران کشور داشته، اما این بار گویا توطئه شبیه به فتنه ۸۸ در خاک خود آمریکا به جریان افتاده است. نشریه آمریکایی پولیتیکو نوشته، این نشست سه روزه از روز یکشنبه در پشت درهای بسته و در هتل گرانقیمت «ماندارین اورینتال» شهر واشنگتن برگزار شده است و قرار است روز ورود ترامپ به کاخ سفید اتفاقات مهمی رخ دهد!»
دیدگاه دوم را محمد رضا نقدی، رییس بسیج، مطرح کرده است. آقای نقدی می گوید: « این آقایی که سر کار آمده واقعیت خود آمریکاست. رئیسجمهور قبل، بزک کرده بود و چهره دیگری را مخفی کرده بودند اما این رئیسجمهورشان همان چهره واقعی آمریکا از لحاظ اخلاق، ادب و فرهنگ است». آقای نقدی سپس نتیجه گیری می کند:«لذا این تطبیق چهره میتواند روند فروپاشی آمریکا را شدت ببخشد.» آقای نقدی حتی برای این فروپاشی تاریخ دقیقی به دست می دهد: « رژیم و نظامی که پشت پرده آمریکا را اداره میکند تحلیل کرده که آمریکا سال 2035 سقوط میکند، به نظر من این تحلیلی خوشبینانه است و این اتفاق خیلی زودتر میافتد.» به این دلیل که به نظر آقای نقدی، انتخاب ترامپ « روند فروپاشی کشورش را شدت میبخشد.»
دیدگاه سوم در میان تندروها، یعنی دیدگاه های عملگرایان، بیش از آن که به بررسی های نظری در باره ماهیت سیاست در امریکا علاقمند باشد به پیامدهای عملی انتخاب ترامپ می پردازد.
امیر حسین ثابتی در رجانیوز نوشته است :« غفلت ترامپ از حوزه سیاست خارجی در مقایسه با کلینتون و هم چنین عدم تجربه کافی او در این باره، فرصت بی نظیری برای افزایش و تثبیت قدرت منطقه ای ایران است.» از دید این نویسنده «اولویت بندی ترامپ بر مسایل داخلی امریکا، فرصتی برای تزلزل بیشتر در هژمونی امریکا در سطح منطقه و جهان است و این فرصت کم نظیر شاید تا سال های سال تکرار نشود.» به این ترتیب آقای ثابتی نتیجه می گیرد که انتخاب ترامپ هم در عرصه میدان نظامی و هم در عرصه دیپلماتیک، نفوذ و قدرت ایران را بیش از پیش تثبیت کند.
این گروه از تحلیلگران تندرو نگران لحن تند ترامپ درباره ایران نیستند و می گویند:« تجربه نشان داده انفعال و تضعیف منابع قدرت کشور بیشتر طرف مقابل را برای حمله نظامی به ایران ترغیب می کند و در صورتی که دولت فعلی در انتخابات سال آینده پیروز شود بدون تردید سایه جنگ بیشتر به کشور نزدیک میشود تا آنکه دور شود.» بر این اساس این گروه از تندروها می گویند اگر جناح حامی مقاومت در انتخابات ریاست جمهوری ایران پیروز شود امریکا جرات حمله نظامی به ایران را نخواهد داشت.
علی نادری نیز در یادداشتی در رجانیوز نوشته است: « اگر ترامپ بخواهد ایران را تحت فشار بگذارد، هیچ راهی بهتر، پر ثمر تر و کم هزینه تر از مسیر برجام نخواهد داشت. برجام آنچنان ظرفیت هایی برای فشار به ایران را در اختیار امریکا قرار داده است که تا سالهای سال بتواند کشور را با مشکل روبرو کند.» از دید این نویسنده: «اگر خروج انگلیس از اتحادیه اروپا و پیروزی ترامپ در انتخابات امریکا را در این چارچوب تحلیل کنیم، باید امروز را روز پایانی پروژه جهانی سازی قلمداد کرد.»
بر اساس دیدگاه عملگرایان تندرو، چنان که محمد حسین محترمی در کیهان و در واکنش به نظر یکی از مشاوران ترامپ، مبنی بر درخواست مذاکره دوباره در باره برجام نوشته است: «دولت ایران باید در مقابل هرگونه باج خواهی جدید آمریکا واکنشی قاطع داشته باشد و سیاست لبخند و صبر را کنار بگذارد. چرا که اگر یک قدم دیگر عقب نشینی صورت گیرد آمریکاییها ده قدم دیگر جلو میآیند و اگر آمریکاییهای زیاده خواه با مواضعی قاطع روبرو شوند، مجبور به عقب نشینی خواهند شد. ملت ایران به خوبی میداند اگر براساس رهنمودهای رهبری محکم و قاطع در مقابل آمریکا بایستیم، جای هیچگونه نگرانی نیست که چه کسی در آمریکا رای آورده و برجام را پاره میکند یا نمیکند! و البته این را هم میداند اگر پاره کند سودش برای ملت ایران بیشتر از پاره نکردن است!»
با وجود تفاوت در تاکید ها و ارزیابی ها، تندروها در این باور مشترک هستند که انتخاب ترامپ نه فقط خطری برای جمهوری اسلامی ندارد بلکه فرصت های تازه ای پیش روی ایران قرار می دهد. این خوشبینی را می توان در یادداشت کیهان در روز ۲۰ آبان دید. « آمریکای ترامپ به هیچ وجه آمریکای جدید با تواناییهای جدیدی نخواهد بود و از این رو اظهارات ضد ایرانی او نمیتواند در عمل راه به جایی ببرد. آنچه مسلم است اکثریت جمهوریخواهان در مجلس نمایندگان و سنا در شرایط فعلی تمایل دارند تا از درگیریهای آمریکا در فرامرزها بکاهند و سیاستهای تعجیلی اوباما برای حل نمادین پروندههای خاورمیانه را کنار خواهند گذاشت. ترامپ نمیتواند انرژی تازهای به ارتش خسته آمریکا وارد کند و در منطقه ما هم نیرویی وجود ندارد که بتواند جایگزین جدی نیروهای مداخلهگر آمریکایی شود. به عبارت دیگر وضع جنگهایی که دیگران به نیابت از آمریکا دنبال میکردند، در دوره ترامپ کسادتر خواهد بود.»
این ابراز خشنودی از بر سر کار آمدن ترامپ به حدی است که سعد الله زارعی در یادداشتی در روز ۲۵ آبان در کیهان نوشت: « کاملا واضح است که آمریکای ترامپ، آمریکای بوش نخواهد بود و مداخلات نظامی آمریکا در این دوره حتی از دوره اوباما هم کمتر خواهد بود.» به باور آقای زارعی:« در یک جمعبندی میتوان گفت قیمت عربستان دوره ترامپ کاهش قابل ملاحظهای خواهد یافت و توانایی آن برای مداخله موثر در پروندههای امنیتی تا حد زیادی کاهش مییابد.»
به احتمال زیاد تندروها در ایران نیز مانند بشار اسد در سوریه روی اخباری مبنی بر نزدیکی ترامپ با روسیه به عنوان عاملی برای کاهش حضور مستقیم و غیر مستقیم نظامی امریکا در سوریه حساب می کنند. اما به نظر می رسد خوشحالی آنان بیش از هرچیز ناشی از این باور است که انتخاب ترامپ اگر به فروپاشی امریکا سرعت نبخشد حداقل انگیزه و توان این کشور برای مقابله با سیاست های جمهوری اسلامی در منطقه را کاهش می دهد.
تندروها از پرداختن به نظرات ترامپ درباره زنان، دیدگاه های نژاد پرستانه و سیاست های او علیه مسلمانان و مخالفت او با مهاجران پرهیز می کنند و آن را نادیده می گیرند. اما خشنودی خود از به پایان رسیدن دوره ریاست جمهوری اوباما را نمی توانند پنهان کنند. به این ترتیب به نظر می رسد تندروها در سیاست های فرهنگی نیز همدلی بیشتری با ترامپ از خود نشان می دهند تا دیگر روسای جمهوری امریکا. این ارزیابی ها این پرسش را مطرح می کند که آیا از دید تندروها، دانلد ترامپ همان رییس جمهوری موعود برای پایان دادن به ارزش های دموکراتیک و مبتنی بر حقوق بشری نیست که غرب منادی آن بود؟ و با تکیه بر آن جمهوری اسلامی را به چالش می کشید؟