پایگاه خبری / تحلیلی نگام – ✍️جواد تهرانى
شرایط کلی رژیم اسلامی و جامعه ایران شباهت زیادی با شوروی سابق در دوران آغازین بقدرت رسیدن گورباچف دارد. رژیم اسلامی پس از نزدیک به ۴۳ سال تداوم و رهبری طولانی آیت الئه خامنه ای در تمام جهات به بن بست رسیده است, مشروعیت رژیم مدتهاست که رنگ باخته و شرایط اقتصادی کشور در اوج بحران خود قرار دارد و فاصله مردم با رژیم نیز به دورترین زمان خود رسیده است.
تخریب سیاست خارجی رژیم ناشی از حرکت های ماجراجویانه آن در منطقه و شعارهای بی معنی مرگ بر این و آن که منجر به تحریمهای گسترده گردید و نیز ظهور دولت های نالایق یکی بس از دیگری با مدیریت زیر صفرشان تنها موجب فساد گسترده, افزایش چشمگیر فقر و فقر مطلق (زیر خط فقر), اختلاس, هدر دادن منابع مالی کشور, و آزار و عذاب مردم گشته که بگونه ای ژرف رژیم را در حل مسائل کشور عاجز کرده و تنها قدرت سرکوب آنرا حفظ نموده است که آنهم در شرایط ویژه غیر قابل پیش بینی شکسته خواهد شد چون فقر و بیچارگی و نارضایتی بدنه نیروی سرکوب رژیم را نیز در بر گرفته است.
اعتصابات در حال گسترش کارگران و کارکنان برخی از نهاد های صنعتی کشور و حرکت اخیر رئیسی در دعوت از شخصیت های منتقد رژیم مثل زید آبادی و نیز رقبای خودش در انتخابات اخیر که در روزهای آینده احتمالا شخصیت های دیگری نیز به این دعوت خواهند پیوست یاد آور دوران گورباچف و اعتراضات گسترده مردمی و نیز دعوت از مخالفین رژیم شوروی سابق اندکی پیش از فروپاشی کمونیسم میباشد.
آنچه مسلم است کشور توان تداوم وضع موجود را ندارد و ادامه شرایط موجود ممکن نیست, نه منابع مالی قابل توجه ای وجود دارد و نه اعتماد ملی, لذا تنها چاره کار خروج رژیم از انحصارگرائی و گشایش فصل جدیدی از همکاریهای فراگیر ملی است که شاید بتوان با کمترین خسارت از بن بست موجود خارج شده و مانع از گسستن شیرازه امور کشور و التهاب روزافزون جامعه گردیده و از وقوع یک انفجار گسترده جلوگیری نمود. تحولات روزهای آینده مشخص خواهد کرد که این احتمال تا چه میزان به واقعیت نزدیک میباشد.