پایگاه خبری / تحلیلی نگام – ✍️نصرت الله محمودزاده
چرا عشایر عربی که به فرماندهی شهید هاشمی، کرکسهای بعثی را از هورالهویزه بیرون راندند، اکنون در سوگ این هور خشک و ترک برداشته به ماتم نشستهاند؟
چرا بانوی بیوهای كه براي تأمين آب فرزندان خود تن به تنفروشي داده بود، پس از رفع تشنگي فرزندان، از شرم خودكشي كرد؟
آیا شهرستانی که 81% مردمش به صورت سقایی سیراب میشوند، نیازی به گریستن برای سقای داشت کربلا هم دارند؟
و صف طویل دختركاني كه كيلومترها پیاده میروند تا به برکهای برسند که با احشام هم پیاله شوند.
… این دخترکان در طول راه این شعر را زمزمه میکنند:
بمیریم، بمیریم، از این درد بمیریم.
یا چشم بپوشید ز ما، یا آب رسانید.
حال وقت آن است که ما بخوانیم:
بمیریم، بمیریم، در این ننگ بمیریم.
در این خاک بمیریم، که لایق نبودیم.
باشمایم، شما که لایق حکمرانی این سرزمین نبودید، بروید و قبل از این لبتشنگان بمیرید.
و شما، سردار که با هلیکوپتر بر سرزمین تشنه مینشینی و با مردان فلج سلفی میگیرید، لطفا شما هم بمیرید.
و رؤسای جمهور منتصب و منتخب، آیا بهتر نیست شما نیز قبل از تبادل قدرت، بمیرید؟
و حامیان طالبان، شما هم در حین تدارک جهل مقدس، در زمین خشک زابل، این نماد تاریخ سرسبز ایران، بمیرید.
و شما نمایندگان مجلس انقلابی، به گمان ما، در این برهه مرگ بهترین انقلاب برای شماست.
و اما شما واکسنسازان بیسواد، آیا بهتر نیست قبل مرگ این همه قربانی کرونا در اثر غفلت شما، خودتان بمیرید؟
و شما مأمونهای نشسته بر کرسی دین جعلی، روزی خواهد رسید که اباصلت، این یار امام، به مردم بگوید چه جریانی به باورهای دینی مردم زهر خوراند و در سرزمین تشنه ایران با سنگ مرمرین تزویر کاخی زیباتر از کلیساهای قرون وسطی بنا نهادهاند.
دیگر نورافکن رواقها و نقارهخوانی منارهها؛ به گوش مردم نشسته در ماتم خشکسالی نمیرسد؛ زیرا که زوزه گرگ باد سوزان کویر، از بلوچستان تا خراسان را در نوردیده.
و در نهایت همراهان امام خمینی در دوره انقلاب و جنگ، قبل از آنکه صبر انقلابی مردم لبریز شود و ما را به دریا بیاندازند که خوراک کوسهها شویم، آیا بهتر نیست چونان مردههای متحرک، به جای روزه سکوت و تماشای این صحنهها، در ماتم عشق ناتمام خود ( انقلاب) بمیریم؟
وای بر ما که اگر مردم به تدبیر امام حسن روی آورند و شاهد خندههای شیطانی معاویههایی باشیم که 42 سال در کمین این روز بودند.
گرگانی که چنان در کشور ما نفوذ کرده بودند که ما حتی آنها را الگوی خود میپنداشتیم.
… وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ الَّذینَ إِذَا اکْتالُوا عَلَی النَّاس یَسْتَوْفُونَ،”