✍️صابر گلعنبری
پس از مسجل شدن پیروزی بایدن پنج روز پس از انتخابات سوم نوامبر و قبل از معرفی اعضای کلیدی کابینه خود، رفته رفته تماسها میان تیم مشاوران وی و برخی کشورها از جمله همپیمانان اروپایی شروع شد که این ارتباطات بعد از معرفی تیم سیاست خارجی بیشتر هم شد.
در لابلای اظهارنظرها و اخبار چنین بر میآمد که تیم بایدن تماسهایی را با ترکیه آغاز کرده است. همچنین گویا حکومت خودگردان فلسطین و مشاوران بایدن نیز رایزنیها و تماسهایی داشته و این مساله احتمالا در پس برخی تصمیمات ابومازن در قبال اسرائیل و اعلام آمادگی برای از سرگیری مذاکرات باشد.
اما در این میان هم، نیویورک تایمز و منابعی دیگر از در ارتباط بودن نزدیکان بایدن و ایران سخن گفتند که از طرف وزارت خارجه تکذیب شد.
واقعیت اما این است که وجود ارتباطاتی پنهان امری محتمل بوده و دور از ذهن نیست و نشانههایی نیز دال بر آن وجود دارد. قبل از اشاره به این نشانهها و امارهها، ذکر این نکته خالی از لطف نیست که همان دلایل توجیهگر برای تماس و دیدار با سناتورهای آمریکایی در سه سال اخیر از جمله سناتور رند پال نزدیک به دونالد ترامپ فی نفسه میتواند به عنوان محملی برای توجیه ارتباط با تیم بایدن نیز مطرح باشد؛ از یک سو، دولت وی هنوز مستقر نشده است و این رایزنیها در واقع مذاکره با دولت آمریکا محسوب نمیشود و از سوی دیگر نیز اساسا همین دوره گذار فرصت مهمی برای سنجش رویکرد احتمالی دولت بعدی آمریکا از نزدیک و قبل از اتخاذ تصمیمی کلان برای ورود به مذاکره رسمی و علنی با دولت جدید است.
اما راجع به نشانههای وجود رایزنیهای پنهان صرف نظر از آنچه سه هفته پیش در برخی منابع آمریکایی مطرح شد، نخست میتوان به همین خوشبینی زائد الوصف رئیس جمهور و سخنان مداوم ایشان از تغییر شرایط بینالمللی اشاره کرد که فراتر از رفتاری احتمالی برای زمینهسازی جهت مذاکره در این شش ماه باقیمانده ریاست جمهوری ایشان به نظر میرسد.
روحانی چه در نشستهای کابینه و ستاد ملی مبارزه با کرونا و چه در تماسها و دیدارها با مقامات خارجی بارها از “شرایط جدید بینالمللی” سخن گفته است و این سه واژه عینا در تماس تلفنی چند وقت قبل با امیر قطر و در دیدار دیروز با وزیر خارجه آذربایجان تکرار شد. جدا از این هم، اشاره مدام به شکلگیری یک “فرصت” پس از باخت ترامپ و پیروزی بایدن نیز قابل تامل است.
در کنار این سخنان هم مطرح شدن مجدد پرونده FATF در مجمع تشخیص مصلحت نظام و سخنان رضائی مبنی بر درخواست رئیس جمهور از رهبری در این باره میتواند به عنوان یک نشانه دیگر باشد. این احتمال وجود دارد که سخنان رئیس جمهور و این مساله فاتف در پیوند با دریافت پالسهای مثبت در این “تماسهای احتمالی” باشد.
اگر چنین ارتباطاتی وجود داشته باشد که نمیتواند صرفا برآیند تصمیم و اقدام انفرادی دولت باشد که در این صورت میتوان طرح اخیر مجلس را به یک تقسیم کار برای فشار مضاعف بر بایدن جهت واداشتن وی به نرمش و دادن امتیاز ربط داد. در این حالت، لسان حال این اقدام خاطب به بایدن میتواند این باشد که ایران در بحث تحریمها به دنبال نتیجهای فوری در سطح کاهش آنهاست و نمیخواهد این مساله به نتیجه نامشخص پروسه طولانی مذاکرات بعد شروع دوران ریاست جمهوری بایدن موکول شود
نکته دیگر این که اگر چنین اتفاقات پنهانی در جریان باشد که میتوان ترور دانشمند برجسته ایرانی را در این بازه زمانی با هدف تلاش اسرائیل و دولت ترامپ برای برهم زدن و پایان دادن به این تماسها دانست. در غیر این صورت، اگر این اقدام را صرفا با انگیزه مانعتراشی برای دولت بایدن در ماههای آینده بدانیم که اولا خود اسرائیلیها میدانند با توجه به وقوع این ترور در دوره ترامپ چندان محتمل نیست تاثیری برای دوره رئیس جمهور بعدی برجای بگذارد؛ چون این رویکرد احتمالی دولت بایدن است که تعیین کننده میباشد؛ مگر این که هدف از ترور مقدمهسازی برای یک رویارویی بزرگ بوده باشد که در آن صورت بله! سایه پیامدهای آن بر دوره بایدن بسیار سنگین خواهد بود.
اما اگر چنین هدفی در کار نباشد، منطق اقتضا میکرد چنین رفتارهایی چه در قالب ترور و یا خرابکاریهای امنیتی در خود دوره بایدن انجام شود که در جهت دهی به وضعیت کارگر و تاثیرگذار بیفتد.
حال با شرحی که رفت، پرسش کانونی این است که آیا رایزنیهای پنهانی در کار است؟ و اگر پاسخ مثبت است، در این میان قطر چه نقشی ایفا میکند؟