✍️محمدحسین غیاثی
ترس، حسی است که بیشتر دولتها برای ادارهی کشور از آن بهره میبرند. آنها دائماً مردم را از گرسنگی، ناامنی، مرگومیر، دشمن خارجی، هرجومرج و غیرهوغیره میترسانند. فرق حکومتهای توتالیتر با جهان آزاد این است که حکومتهای توتالیتر از این هیجان برای سلطهی حزب حاکم استفاده میکنند ایضاً و از قضا دیده شده است که نهایتاً تمام آنچه که این نوع حکومتها مردم را بابتش ترساندهاند بر سر آن جامعهی نگونبخت آمده است اما در جهان آزاد این ترس به طورحسابشده بازنمایانده میشود و حکومت به طور معقول، چارهجویی، برنامهریزی و تدبیر میکند تا نهایتاً بوسیلهی برانگیختن این حس، همدلی و مشارکت جمعی را فعال نماید.
ماحصل دولتهای توتالیتری که با القای چنین حسهایی، حکومت خود را پیش میبردهاند، سرزمینی سوخته با میلیونها کشته بوده است.
بحران کرونا در ایران در تمام مقیاسهای آن، از یک مجموعهی کوچک، یک شهرستان کوچک، یک استان کوچک تا مجموعههای بزرگ، شهرستانها و استانهای بزرگ و کل کشور تابلویی است که شاخصهای مدیریت بحران را نشان میدهد.
دکتر حریرچی معاون کل وزارت بهداشت گفته است: «یکی از مهمترین علتهای مرگومیر فعلی ناشی از کرونا کاهش ترس مردم از این ویروس است.» خبرگزاری ایسنا.
حرف ایشان مثل آن است که رییس پلیس بگوید علت افزایش تصادفات جادهای، کاهش ترس مردم از تصادف است. یا رییس حوزهی علمیهی قم بگوید علت افزایش سرقتهای اخیر کاهش ترس مردم از عقوبت گناه است یا رییس سازمان آب تهران بگوید علت مصرف بیش از حد آب در تهران کاهش ترس مردم از قطع آب است.
به عبارت دیگر معاون کل وزارت فخیمه از حس ترس به عنوان یک راهبرد در کنترل و مدیریت یک بحران یاد میکند.
ترس یک حس تجربی است. چیزی که بشر به طور تجربی در برابر محرکها به دست میآورد. مثلا یک کودک در ابتدا از آتش نمیترسد اما وقتی به حرارت آن نزدیک میشود و احساس ناخوشایندی به او دست میدهد عقب میرود و یاد میگیرد باید از آتش بترسد.
مدیریت کلان یک جامعه اگر بنا باشد آن جامعه را به وسیلهی یک حس اداره کند مثل آن است که برای کاهش جمعیت تهران هر روز یک محرک ناخوشایند برعلیه یکی از حسهای پنجگانهی او ایجاد نماید. فرضاً در اطراف تهران مواد شیمیایی را بسوزاند تا بوی نامطبوع ایجاد کند و حس بویایی را تحریک کند و مردم را از تهران فراری دهد. یا در آب تهران مادهای بریزد تا روی پوست تهرانیها اگزما ایجاد کند و حس لامسه را تحریک کند و مردم از بازکردن شیر آب خودداری کنند و بهکذا تحریکات حس شنوایی، چشایی و بینایی.
مردم یک جامعه میخواهند بترسند یا نترسند، مدیران آن جامعه باید آنقدر توان داشتهباشند و حکومت آنقدر کارآمد باشد تا بتوانند بحران را کنترل کنند.
آقای معاون کل فرمودهاند ترس مردم از کشتار ویروس کاهش یافته است اما نفرمودند که ترس مسئولین چطور؟ آیا مسئولین همیشه در صحنه ازینهمه کشتار روزانه که وزارت بهداشت اعلام میکند و تقریباً نصف کشتار واقعی است هم میترسند؟ و اگر میترسند دقیقاً چه اقدام تعیینکنندهای انجام دادهاند؟ چه تغییری در مدیریت بحران اندیشیدهاند؟ اینکه بگویید ماسک بزنید و خلاص، یعنی وظیفهی خود را انجام دادهاید؟
بحران کرونا نماگر عملکرد مدیران یک حکومت است. حکومتی که ملاک محوری یا غالب در انتخاب مدیرانش رانت است (منظورم الزاماً وزارت بهداشت نیست که از قضا در این وزارتخانه به طورساختاری و دستکم در ساحت علمی شاخصها تاحدودی رعایت میشود. البته تاحدودی). مدیرانی که غالباً در هیچ رقابت جدی قرار نگرفتهاند تا محک بخورند. پول بیحساب بیتالمال، گزینش ایدئولوژیک، چاپلوسی، باندبازی، رابطههای نسبی و سببی، معیارِ قرارگرفتن بسیاری از آنها در پشت میزهای ریاست است و اکنون که جامعه در معرض یک آزمون جدی قرار گرفته، جوهر پهلوان پنبههای خودمدیرپندار عریان میشود. نماگر مرگ، دائماً شاخصهای غیرقابل انکار را نشان میدهد و پزشکان مثل رزمندگانی که محسن رضایی در سالهای جنگ روی میدان مین میفرستاد یکی پس از دیگری چون برگ خزان بر زمین میافتند. نظام پزشکی اعلام کرد 60 درصد از شهدای سلامت تا الان پزشک بودهاند.
همان پزشکانی که صداوسیما و عدهای دیگر در فضای مجازی با همراهی تعدادی از ملت همیشه در صحنه صبحشان بدون توهین به آنها شروع نمیشد.