در طول جنگ با عراق در دهه 1980 میلادی، مین های زیادی در سراسر استان های مرزی ایران در غرب کشور کاشته شد. با وجود تلاش های دولت در قالب طرح های خنثی سازی مین، هنوز هم تعداد نامعلومی از مین های خنثی نشده، آن مناطق را ناامن و به زباله دانی تبدیل کرده است.
آرش خاموشی- عکاس خبری از کردستان می گوید: «سی سال از پایان جنگ می گذرد و هنوز جان عده ای گرفته می شود و یا آسیب می بینند». او در جایی بزرگ شد که مدام بزرگترها- به کودکان- بابت مین های بی شماری که همه جا کاشته شده بود – حتی در زمین های بازی – هشدار می دادند. این خطر همیشه باقی ست، سالانه 100 نفر بر اثر انفجار مین های کاشته شده، کشته شده و یا معلول می شوند. انسان های زیادی در مرزهای کردستان مشغول به کار هستند. پدیده های طبیعی مانند باران و رانش زمین نیز مین ها را به نزدیک مناطق مسکونی آورده است.
سال 2013، آقای خاموشی مطلع شد که 6 کودک بر اثر بی احتیاطی یکی از آن ها و انفجار مین به شدت مجروح شدند. این حادثه انگیزه ای شد تا او درباره کودکان قربانیِ زمین های مین کاری شده مستنداتی را جمع آوری و گزارشی مفصل تهیه کند. از دو سال و نیم گذشته، آقای خاموشی از ده ها کودک زیر ده سالی که زمین های مین گذاری شده زندگیشان را تغییر داده است، عکاسی می کند. از همه کسانی که دچار آسیب روانی شدند، اعضاء بدن و یا زندگیشان را از دست دادند.
این بچه ها هیچ ارتباطی با جنگ نداشتند، اما عواقب ناشی از جنگ به آنها صدمات زیادی می زند.
خاموشی برای ادامه پروژه اش دو انگیزه دارد. او می گوید معتقد است، عکس ها به عنوان هشداری موثر، مخصوصا برای کودکان، عمل می کنند. و از آن مهمتر، او امیدوار است با جلب توجه دولت و سازماهای غیرانتفاعی به این حوادث، انگیزه ای ایجاد شود تا گام هایی برای امن تر کردن کشور برداشته شود.
آقای خاموشی با “حمایت” غریبه نیست. علاوه بر اینها او برای خبرگزاری دانشجویان ایران –ایسنا- کار می کند و همچنین به عنوان داوطلب برای موسسه «نیک گامان جمشید» – شریک موسسه غیر انتفاعی «مادران مبارز علیه فقر» در آمریکا- فعالیت دارد. این موسسه در روستاهای فقیر و دورافتاده، مدارس و مراکز پزشکی می سازد و کودکان کمتری مجبور می شوند با طی کردن مسیری دشوار به روستاهای همجوار بروند. بسیاری از کودکانی که در ایران در مناطق محروم زندگی می کنند بر اثر انفجار کشته می شوند.
عکس های آقای خاموشی، قربانیان جوان، مجروحان و کسانی که دوره نقاهتشان را در بیمارستان سپری می کنند، به تصویر می کشد. در برخی از عکس ها زخم ها و تغییرات ظاهری از نزدیک دیده می شوند، اما برخی عکس های دیگر، کودکان را در خانه، و با در بیرون از خانه در مکان های مورد علاقه بازی هایشان نشان می دهد. در این گونه عکس ها سعی شده است بر جراحت یا قطع عضو این کودکان زوم نشود و یا حتی گاهی قابل مشاهده هم نیست.
آقای خاموشی در اینباره می گوید:« من بیشتر می خواهم نشان دهم که آنها مانند دیگر بچه های ایران و بچه های سراسر دنیا زندگی نمی کنند، آنها دوران کودکی مشابهی با دیگر کودکان ندارند و در مناطق خطرناک زندگی می کنند.»
آقای خاموشی برای از بین بردن و به حداقل رساندن وحشت از صدمات خاص، عکس ها را به صورت سیاه و سفید منتشر می کند. اگر چه او می خواهد آگاهی – نسبت به این موضوع- را بالا ببرد، اما در عین حال ترجیح می هد بی غرض و به دور از احساسات عمل کند. او می خواهد توجه بقیه را به این موضوع جلب کند نه اینکه با تصاویر گرافیکی نگران کننده هدفش را تضعیف کند. اگر او می خواهد تغییر مثبتی ایجاد شود و از فاجعۀ بیشتر جلوگیری شود، باید نگاه ها را به این وحشت جلب کند نه اینکه از دیده شدن آن جلوگیری کند.
خاموشی می گوید: «وقتی آنها اینگونه معلول و ناتوان می شوند، آینده آنها به شدت تحت تاثیر قرار می گیرد. من می خواهم نشان دهم که آینده آنها تباه شده است.»
مقاله ای از جان اوتیس
این مطلب، ترجمه ای از گزارش زیر است:
http://ow.ly/ckvh3021UvQ