? انتخابات هيئت رييسه مجلس شوراي اسلامي گرچه منجر به ابقاي هيئت رييسه ي قبلي و به خصوص تداوم رياست لاريجاني بر مجلس شد اما بيش از هر زمان ديگري مشخص نمود حضور و وجود لاريجاني در ليست اميد اسفند ٩٤ بيش از آنكه ايجابي باشد سلبي بوده و اصلاح طلبان او را تنها بهتر از طيف تندرو و افراطي جناح اصول گرا مي دانند.
?انتخابات هيئت رييسه مجلس آشكارا مؤيد اين نكته بود كه جريان اصول گرايي لاريجاني را عضوي مؤثر و خودي مي داند و حاضر به هيچ معامله اي بر سر او نيست.
? از طرفي نامزدي عارف براي رياست مجلس، با آنكه مي دانست در مقابل اكثريت اصول گراي مجلس شانسي براي موفقيت ندارد، نشان دهنده وزن و جايگاه فراكسيون اميد در تصميم سازي هاي مجلس بود.
? نگارنده معتقد است معدود اصلاح طلباني كه فكر مي كنند مي توانند با حمايت از لاريجاني جريان اصلاح طلبي را بعد از پيروزي او در انتخابات ١٤٠٠ صاحب كرسي هاي اثر گذار در دولت آينده كنند كاملا در اشتباهند و اين شرط بندي روي بازي است كه نتيجه اش از قبل معلوم شده است.
? با آنكه بيشتر مردم از هر دو جريان اصلاح طلبي و اصول گرايي نا اميد شده اند اما هنوز هم در بزنگاه هاي انتخاباتي اصلاح طلبان را بر اصول گرايان ترجيه خواهند داد. لذا بهتر است اصلاح طلبان( البته عده اي از آنها كه ماندن در قدرت محدود را به بهاي دادن دولت به اصول گرايان بهتر مي دانند) به جاي متمركز شدن بر لاريجاني روي مهره هاي كارآمد، مقبول و محبوب مردمي خود متمركز شوند.
? از طرفي بايد از دادن چك سفيد امضا به روحاني و حمايت بي قيد و شرط از او درس هاي لازم را گرفته باشند. روحاني اصلاح طلب نبود اما بيش از هر طيف و جريان ديگري اصلاح طلبان هزينه ي دولت او را پرداختند. امروز مردم بيش از آنكه طيف روحاني و جريان اعتدالي را مقصر بدانند اصلاح طلبان را بابت نابساماني هاي اقتصادي، صندوق هاي مالي و اعتباري، وضعيت معيشتي كاركنان دولت و بازنشستگان و حتي اعضاي كابينه ملامت مي كنند. اين توضيح كافي است تا قانع شويم بودن جزئي در قدرت به هزينه هاي آن نمي ارزد و از اين پس اگر قرار است وارد كارزار هاي انتخاباتي شويم بايد روي نيروهاي داخلي، شناسنامه دار و اصيل اصلاح طلبي كار كنيم و عطاي ائتلاف با دو نبشي ها را به لقاي آن ببخشيم.