نگام ، سیاسی _یک فعال سیاسی اصلاحطلب و نماینده مجلس سوم شورای اسلامی در ارزیابی خود از مناظرات تأکید کرد که مناظرات برنده نهایی نداشته است و یکبریک مساوی شده است و اصلاحطلبان در مناظرات فرصت سوزی کردهاند و در ادامه در رابطه با شهرداری تهران اعلام کرد که دیگر بهاندازه کافی مردم دوشیده شدهاند.
ابراهیم اصغرزاده در گفتوگو با رویداد۲۴ گفت: بهاحتمالزیاد تقسیمکاری بین کاندیداها شکلگرفته است،اما به نظر بنده مشاورین آقای روحانی بهاشتباه آدرس دادهاند، این مدل تقسیمکارها باعث فرصت سوزی در مناظرات میشود و در دو مناظره فرصتهای طلایی را از دست دادهام. در حال حاضر کسی در کرسی اپوزیسیون دولت قرار گرفته که خودش 12 سال شهردار تهران بوده و در حال حاضر منتقد دولت شده است. درصورتیکه ما شاهد شرایط بسیار بدی در شهر هستیم و وضعیت شهر تهران از لحاظ زیستی بسیار اسفبار است و مسئول آن بالاخره کسانی هستند که بیش از یک دهه بر شهر تهران و مدیریت شهری آن تکیه زدهاند.
***
سوتیتر:
– امیدوارم در مناظره سوم کاندیداهای اصلاحطلب مقداری استراتژی خود را تغییر دهند، و از حالت تدافعی خارج شوند و به مسائلی بپردازند که ریشه این بحرانها است
– در حال حاضر کسی در کرسی اپوزیسیون دولت قرار گرفته است که خودش 12 سال شهردار تهران بوده است. درصورتیکه ما شاهد شرایط بسیار بدی در شهر تهران هستیم و وضعیت تهران از لحاظ زیستی بسیار اسفبار است.
– بخشی از چالشهای آقای روحانی این بود که رقبا فرصت بسیار خوبی را به دست آورده بودند که دولت را به باد نقد بگیرند و بخشی از فرصتهای دولت این بود که آقای روحانی میتوانست بگوید که رفتار اصولگرایان در سالهای گذشته چه بلایی بر سر کشور آورده است ولی متأسفانه نتوانست تنظیم و تعادلی بین این فرصت و تهدید ایجاد کند
– جامعه ایران جامعه شفاهی است و خیلی معتقد به کار کارشناسی نیست و به همین دلیل جوابهای کارشناسی شده آقایان روحانی و جهانگیری افکار عمومی را قانع نمیکند.
– اگر طبقه متوسط حس کند که آیندهاش آینده تاریک و سرنوشت کشورش در اختیار اصولگرایان قرار خواهد گرفت و مملکت دچار آشفتگی خواهد شد و از حالت ثبات خارج میشود، در بسیج طبقات پاییندست نیز مؤثر خواهد بود.
– 12 سال است که جناح اصولگرای رادیکال شهر تهران را اداره میکند و ما شاهد چنین شهری با مدیریت اصولگرایان تندرو هستیم.تصور اصلاحطلبان در رابطه با مدیریت شهر تهران قابلقبولتر از برنامهای است که اصولگرایان برای مدیریت شهر تهران دارند.
***
تحلیل شما از دو مناظره اخیر انتخابات ریاست جمهوری چگونه بود؟
به نظر بنده دو مناظره یک جبههبندی و آرایشی را شکل داد بین مخالفین و موافقین دولت یازدهم و فراتر از آن نرفت. کاندیداهای اصولگرایی شروع به نقد دولت کردند و دولتیها نیز استراتژی اشتباهی پیش گرفتند و شروع به دفاع از وضع موجود. طبیعتاً در انتخابات کسانی که به دنبال موج انتخاباتی هستند باید بتوانند روی موج نارضایتی و اعتراض به وضع موجود سوار بشوند. کاندیداهای اصلاحطلب به دلیل اینکه در مقابل یک کارنامه قرار داشتند ناچار به دفاع از وضع موجود و استفاده از ادبیات کارشناسانه و علمی پرداختند و ثابت کردن این دستاوردها به لحاظ علمی برای کشور ضروری بوده است. در مقابل منتقدین وضع موجود شروع به تهاجم به دولت کردند و در این حملات کدهایی را میدادند که کاندیداهای اصلاحطلب را منفعل میکردند. بنده امیدوارم در مناظره سوم کاندیداهای اصلاحطلب مقداری استراتژی خود را تغییر دهند، و از حالت تدافعی خارج شوند و به مسائلی بپردازند که ریشه این بحرانها است. بهعنوان نمونه تقسیم جامعه به گروهی اقلیت ثروتمند (چهار درصد) و یک اکثریت فقیر (96 درصد). باید سؤالاتی طرح شود از کاندیداهایی که این تقسیمبندی را طرح میکنند که چه سیاستها و برنامههایی منجر به چنین شکافی شده است و آیا این شکاف معطوف به دولت 4 ساله آقای روحانی است یا معلول سیاستهای کلان مدتی است که مملکت به چنین وضعی رسیده است.
در مناظره دوم به دلیل اینکه مناظره فرهنگی_سیاسی بود امید میرفت کاندیداهای اصلاحطلب تهاجمی تر عمل کنند اما اینگونه نشد ارزیابی شما چگونه است؟
بهاحتمالزیاد تقسیمکاری بین کاندیداها شکلگرفته است، اما به نظر بنده مشاورین آقای روحانی بهاشتباه آدرس دادهاند. این مدل تقسیمکارها باعث فرصت سوزی در مناظرات میشود و در دو مناظره فرصتهای طلایی را از دست دادهاند. بهعنوان نمونه باید سؤالاتی در رابطه با مدیریت شهرداری تهران مطرح می شد تا طرف مقابل خلع سلاح شود. در حال حاضر کسی در کرسی اپوزیسیون دولت قرار گرفته است که خودش 12 سال شهردار تهران بوده است. درصورتیکه ما شاهد شرایط بسیار بدی در شهر تهران هستیم و وضعیت تهران از لحاظ زیستی بسیار اسفبار است و مسئول آن بالاخره کسانی هستند که بیش از یک دهه بر این شهر و مدیریت شهری آن تکیه زدهاند.
چالشها و فرصتهای آقای روحانی را در مناظرات چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر بنده آقای روحانی در طول مناظرات مقداری چوب صداقتش را خورد و هدف وی این بود که عوامفریبی نکند و شعارهای عوامفریبی ندهد. اما مهمترین چالش دولت آقای روحانی چالش اقتصادی است و رقبا در لحظه آخر چنین استراتژی را دنبال نکردند. چندین ماه است که رقبای آقای روحانی درباره وضعیت وخیم اقتصادی صحبت میکنند و این طبیعی بود که چنین چالشی را برای وی ترسیم کنند و بهتر بود که آقای روحانی با آمادگی بیشتری در مورد مسائل اقتصادی و چالشهای آن حضور مییافت. فرصتهایی که آقای روحانی داشت دستاوردهای دولت بود که یکی از مهمترینهای این دستاوردها ثبات سیاسی-اقتصادی و بعد برجام بهعنوان یک دستاورد بزرگ. میبینیم که اصولگراها به برجام خیلی حمله نمیکنند و مثل گذشته که شعار میدادند برجام را باید پاره کرد فضا را در زمینه سیاست خارجی در طول مناظرات رادیکال نکردند. بههرحال آقای روحانی عملاً این فرصت از دستش گرفته شده است و این مزیت مهم دستاوردهای او که پیروزی دیپلماتیکی در صحنههای بینالمللی بود از آن جهت که رقبایش خیلی به سیاست خارجی او حمله نکردند، از دست رفت. خود دولت میتوانست فرصت سازی کند، بهعنوان نمونه طرح مسئله حمله به سفارت عربستان که لیدر آن در حال حاضر در ستاد چه شخصی فعالیت میکند و در سال 92 پشت سر اصولگریان دولت آقای احمدینژاد حضور داشت. بنده فکر میکنم بخشی از چالشهای آقای روحانی این بود که رقبا فرصت بسیار خوبی را به دست آورده بودند که دولت را به باد نقد بگیرند و بخشی از فرصتهای دولت این بود که آقای روحانی میتوانست بگوید که رفتار اصولگرایان در سالهای گذشته چه بلایی بر سر کشور آورده است ولی متأسفانه نتوانست تنظیم و تعادلی بین این فرصت و تهدید ایجاد کند، به همین خاطر هم در جمعبندی نهایی بازی بین اصولگرایان و اصلاحطلبان یک-یک شده است. تا اندازهای اصولگرایان نقد کردند و تا اندازهای هم اصلاحطلبان و کار برجستهای شکل نگرفت. آقای جهانگیری که در مناظره اول خوب درخشیده بود و برنده مناظره اول شده بود، در مناظره دوم با اشتباهی که انجام داد و مشاوره اشتباهی که به او داده بودند، شروع به خواندن دستاوردهای دولت از روی برگ نوشته شده کرد. در مناظره خواندن دست نوشتهها موجب کندی مناظره میشود و بعد در ذهن بیننده تداعیکننده فردی است که دارد انشا میخواند و متأسفانه اثر مناظره اول را نیز خنثی کرد. در مجموع مناظره مساوی بود. البته اتهاماتی از جانب اصولگرایان شکل گرفت که دولت نمیتوانست به آن پاسخگو باشد. بههرحال جامعه ایران جامعه شفاهی است و خیلی معتقد به کار کارشناسی نیست و به همین دلیل جوابهای کارشناسی شده آقایان روحانی و جهانگیری افکار عمومی را قانع نمیکند.
تشابهات و تفاوتهای انتخابات 96 را با 76 و 88 چگونه میبینید؟
واقعیت ماجرا اینجا است که مردم ایران تا روزهای پایانی انتخابات رأی خود را مخفی نگه میدارند، به دلیل اینکه احزاب آزادی عمل ندارند و مطبوعات قادر نیستند بهصراحت نقد سیاستهای کلی و کلان را انجام دهند و این عمل در رفتارهای انتخاباتی مردم بازتاب پیدا میکند. این شایع شده که مردم ایران پیشبینیناپذیر هستند، اتفاقاً بسیار پیشبینی پذیر هستند و مردم حکومت را غافلگیر میکنند و امکان دارد خیلی از کاندیداها و گروههای سیاسی اشتباه کنند. به همین دلیل نظرسنجیها و تبلیغات خیابانی چیزی را نشان نمیدهد. موج و جنبش اجتماعی است که در ساعات آخر خود را نشان میدهد. در سال 76 چنین اتفاقی افتاد و برداشت ما هیچگاه اینگونه نبود که انتخابات را برنده میشویم اما عملاً ما شاهد موج اجتماعی بودیم که آقای حجتالاسلاموالمسلمین سید محمد خاتمی را رئیسجمهور دولت اصلاحات کرد. اگر طبقه متوسط حس کند که آیندهاش آینده تاریک و سرنوشت کشورش در اختیار اصولگرایان قرار خواهد گرفت و مملکت دچار آشفتگی خواهد شد و از حالت ثبات خارج میشود، در بسیج طبقات پاییندست نیز مؤثر خواهد بود.
برای طبقه متوسط بخصوص افرادی که دارای یک سرمایه اندک هستند، بیثباتی سم مهلکی است و زمانی که مملکت بیثبات باشد زندگی این طبقه بینهایت آسیبپذیر میشود. در حال حاضر آرامش و ثبات را در سیاستهای آقای روحانی مشاهده میکنند، اما برای آنها پیشبینی پذیر نیست که اصولگرایان قدرت را در دست بگیرند ولو اینکه شعارهای عوام فریبانه میدهند. نمونه آن سامانه ثبتنام بیکاری و افزایش یارانه است، با اینکه این شعارها را میدهند اما مردم و بخصوص طبقه متوسط فکر میکنند بیثباتی که با انتخاب یک اصولگرا میآید شرایط را برای مردم و طبقه متوسط سختتر میکند. نگرانی از آینده و بیثباتی باعث میشود که یک موج به نفع اصلاحطلبان و اعتدالیون شکل گیرد.
نبود آیتالله هاشمی رفسنجانی چه تأثیر بر آرای آقای روحانی دارد؟
آیتالله هاشمی نقش یک معمار را در فضای سیاسی کشور ایفا میکرد و پشتوانه آقای روحانی فضای روانی جامعه است. همه استنباط شان بر این است که آقای روحانی مورد تأیید آیتالله هاشمی رفسنجانی است و ما شاهد بودیم که آقای هاشمی در هفت اسفند 94 با بالاترین آرا نفر اول خبرگان تهران شد.
نقش حجتالاسلام ناطق نوری را در حمایت از آقای روحانی چگونه میبینید؟
اصولگرایان معتدل نقش بسیار سازندهای دارند حتی آقای ولایتی در سال 92 نقش بسیار خوبی ایفا کرد و ضربهخوبی به جریان تندرو وارد کرد و به دوستان تندرو گفت که شما در مذاکرات بهجای دیپلماسی انشا میخوانید. آقایان ناطق نوری، ولایتی و لاریجانی با شرکت نکردن در جمنا پاس گل بسیاری خوبی را به اعتدالیون دادند. به نظر من آقای ناطق نوری چنین ویژگی را دارد که یک شخصیت معتدل و تأثیرگذار در فضای سیاسی کشور باشد.
همزمان با انتخابات ریاست جمهوری شاهد برگزاری انتخابات شورای شهر هستیم. نام ابراهیم اصغرزاده همیشه با شورای شهر اول گره خورده است. به عقیده شما اصلاح طلبان با چه رویکرد و برنامه ای برای اداره شهر و شورای شهر باید وارد عرصه رقابت شوند؟
شهر تهران بسیار بد اداره میشود، به نظر من انتخابات شورای شهر پنجم تهران را باید با یک لیست قوی و منسجم تبدیل به یک رفراندوم علیه مدیریت فعلی شهر تهران کرد. 12 سال است که جناح اصولگرای رادیکال شهر تهران را اداره میکند و ما شاهد چنین شهری با مدیریت اصولگرایان تندرو هستیم. تصور اصلاحطلبان در رابطه با مدیریت شهر تهران قابلقبولتر از برنامهای است که اصولگرایان برای مدیریت شهر تهران دارند. در آسمان، زمین و زیرزمین و در هرجای تهران که ببینیم موج آلودگی بیداد میکند و وضعیت محیطزیست، ترافیک و حملونقل و ساختوساز، تمامی فضاها را اشغال و آلوده کرده است بهگونهای که جای تنفس برای هیچ کاری در تهران نیست. بهعنوان نمونه ما مراکز ذخیرهای نیز نداریم که برای توسعه شهر بتوانیم از آنها استفاده کنیم و همه زمینهها مصرف شده است و میلیونها متر مربع تراکم پیشفروش شده است که در شورای پنجم شهر تهران تبدیل به فضای فیزیکال میگردد. شهر تهران نزدیک به 60 هزار میلیارد بدهی دارد، ما در شورای شهر اول تهران ایدههای بسیار خوبی را داشتیم که بتوانیم شهر تهران را مستندسازی کنیم. اسناد بالادستی مدون کنیم و از نیروهای متخصص و دانشگاهی استفاده کنیم، ما برنامههای بسیار مفصلی در شورای شهر اول تهران داشتیم که این موارد دیده نشد، نیروهای بسیار زیادی را از دانشگاهیان به کار گرفتیم و مقرراتی تنظیم شد برای حفاظت از باغات و حفظ زمینهای ذخیره برای شهر تهران و توسعه مترو و حملونقل عمومی و گسترش حملونقل عمومی برای اینکه ساختوسازها دارای ضوابط خاصی باشند و هر زمین دارای شناسنامه باشد که تمام اینها بهصورت شفاف روی سایتها قرار گیرد. در مورد کنترل شهرداری تهران و انضباط مالی شهرداری، جلوگیری از هرگونه فساد دستور اکید ما بود. بههرحال شهرداری تهران دستگاه و نهاد بسیار بزرگی است و کنترل کردن و نظم دادن به آن کار بسیار سختی بود. بنده فکر میکنم اگر شورای شهر مقتدری در دوره پنجم شکل بگیرد طبعاً تأثیر بسیاری بر روی جامعه مدنی تهران و کشور خواهد گذاشت.
چالشهای شورای شهر پنجم تهران را چگونه ارزیابی میکنید؟
چالش مهم شورای شهر پنجم تهران فقدان منابع مالی است. بهاندازه کافی مردم تهران دوشیده شدهاند، منابع شهر تهران مثل یک گاو شیرده به هدر رفته است. مقدار بسیار زیادی تراکم فروخته شده است، با کالایی سازی خدمات شهری هزینه زندگی در شهر تهران را افزایش دادهاند، درآمد شهر تهران به 20 هزار میلیارد رسیده است ولی زیرساختها در این شهر معیوب است و احتیاج به منابع مالی دارد. این منابع مالی را دیگر نمیشود از مردم تهران گرفت. شهرداری تهران 60 هزار میلیارد بدهی دارد، خوب این نشان میدهد که ما زمین سوختهای را تحویل میگیریم و حالا کار بسیار سختی است که از مردم تهران بخواهیم برابر هزینههای شهر تهران را از آنها دریافت کنیم تا شهر را بهخوبی اداره کنیم. به نظر من منابع مالی و پولی در شهر تهران بهسختی جمع خواهد شد.