مطهره کاویانی
احمدینژاد کاندیدای انتخابات ۱۴۰۰ است؟ بسیاری در مقابل این سوال تنها پوزخندی میزنند و میگویند: «محال است» برخی دیگر معتقدند: «احتمال رد صلاحیت او به مراتب بیشتر از تاییدش است» خودش و اطرافیانش اما گویی باور دارند که بار دیگر قرار است به پاستور برود! احمدینژاد این روزها در دفتر ولنجکش است و اخیرا در پاسخ به پرسش شبکه تلویزیونی راشاتودی مبنی بر اینکه آیا قصد دارید دوباره برای ریاستجمهوری اقدام کنید گفت: «ما تابع خواست مردممان هستیم، اما بازهم باید صبر کنیم.» احمدینژاد و حامیانش مدتهاست از تغییر سخن میگویند اما به محتوای آن اشاره ندارند و هر سوالی را یا با سوال دیگر پاسخ میدهند یا اینکه میگویند «منتظر باشید».
مانند بهمن شریفزاده از اعضای حلقه نزدیک احمدینژاد که گفته بود: «فضای سیاسی کشور در سال ۱۴۰۰ بسیار متفاوت خواهد بود و خیلی چیزها تغییر خواهد کرد آقای احمدینژاد اصلا درباره انتخابات ۱۴۰۰ حرفی نزدهاند و نخواهند زد». به نظر میرسد هدف نخست از طرح این موضوع، تلاش برای فراموش نشدن آنهاست و اگر توجه شود احمدینژاد هم مدتهاست از روش «انکار» بهره میگیرد و جالبتر از آن تاکید میکند که در ۸ سال ریاستجمهوریاش اشتباهی مرتکب نشده است اما پاسخ نمیدهد که چگونه ریشه بسیاری از مشکلات امروز جامعه در دوران ریاست جمهوری او کشف میشود که اخلال در نظام اقتصادی کشور یکی از این موارد است.
به هر حال احمدینژادیها که بهار را نام و سمبل جریان خودشان نامگذاری کردند در تلاشند با ادعای کاندیداتوری مجدد احمدینژاد در انتخابات ۱۴۰۰ اینگونه وانمود کنند که خللی در اراده آنها ایجاد نشده است، اما سایرین مخالف این ادعاها هستند به عنوان مثال یک عضو مجلس خبرگان رهبری گفت: «مثَل قدیمی است که میگوید: «هر کسی را از طریق همنشینانش و رفقایش بشناس.» بنابراین مردم با زوایای شخصیت احمدینژاد آشنا شدند و او دیگر محلی از اعراب ندارد. بیخود تلاش میکند تا دوباره مطرح شود
اما احمدی نژاد دیگر تنها یک شخص نیست یک جریان فکری است.
که با فریب افکار عمومی و مرد ساده و بعضا بی سواد از لحاظ سیاسی توانسته طرفداران بسیاری را داشته باشد.
و بدین ترتیب تفکری نشات گرفته از احمدی نژاد را الگوی خویش کنند.
احمدینژادیسمبرای اینها دیده شدن مهم است نه چیز دیگر؛ به هر قیمتی که باشد باید مطرح باشند.
نجابت و اصالت یک اصل است در اعتبار اشخاص. البته یک مطلب را خوب فهمیدهاند که اگر حذف شدند برای همیشهی تاریخ حذف خواهند شد. برای همین یک روز بست مینشینند یک روز افشاگری میکنند، یک روز دزد میگیرند و میشوند دزدگیر.
و متاسفانه اصولگراها این واقعیت را نمیخواهند قبول کنند که ۸ سال کشور را به سکاندارانی دادند که نه اصالت داشتند و نه ثباتی در ادارهی حکومت. و مردم با فرهنگ ایران با پدیدهای مواجه شدند که نه اعتبار آدمها نه آبروی آنها، نه سابقه و هنر آنها برایشان مهم نیست، برای آنها فقط دیده شدن مهم است و بس..
اما در ادامه به عملکرد احمدی نژاد و خط فکری احمدی نژادیسم میپردازیم.
⛔️تیم احمدی نژاد عمدتاً از افرادی تشکیل می شد که چندان سابقه ای در انقلاب نداشته و حتی از شهرت کافی هم برخوردار نبودند. این موضوع تحت عنوان گردش نخبگان به جایی منجر شد که اعضای ستادهای انتخاباتی که اکثراً جوان های کمتر از 30 ساله بودند در مصدر امور قرار گرفتند.
مشاوران جوان که باید مثلاً در حوزه جوانان نظر می کردند در حقیقت نماینده رئیس جمهور در همه امور شدند. در تمامی سازمانها و وزارتخانه ها و بعضی از آنهاعهده دار سازمانهای بزرگ اقتصادی شدند. جوانهایی که نه جنگ را دیده بودند و نه از سوابق انقلابی بهره ای داشتند. بسیاری از اساتید بزرگ، هنرمندان و مدیران در این دوره از کار برکنار و بازنشسته شدند. کار بورسیه های دانشگاه ها از همین دسته بود که دانشجوی فوق لیسانس به عنوان بورسیه استاد دانشگاه و دارای حقوق شد.
⛔️رئیس دولت، معاونین، وزرا و مدیران همگی پرونده هایی در اختیار داشتند که به راحتی آنرا افشا می کردند. در عین ناباوری شب 14 خرداد رئیس یک دولت پرونده همسر رقیب خود را علناً منتشر کرد و حداقل از 5 شخصیت نظام به زشتی نام برد. افرادی که هیچگاه به آنها اجازه داده نشد از حقشان دفاع کنند. این رویه در طول دولت نهم و دهم ادامه داشت و بگم بگم ها به صورت اصطلاح درآمد. اینکه رئیس دولت اعلام کند من در جیبم لیستهایی دارم که افشا خواهم کرد در جامعه موج بی اعتمادی راه خواهد انداخت و ثمره آن این شد که ما امروز شاهد هستیم سرمایه اجتماعی به نازلترین رقم خود رسیده است و در حقیقت با یک شکاف اجتماعی شدید مواجه هستیم. عدم صلاحیت آقای احمدی نژاد از شب 14 خرداد آغاز شد. شورای نگهبان به دلیل چند عکس، خانمی را پس از انتخاب شدن رد می کند، چگونه کسی را که در رسانه ملی تهمت می زند رد نمی کند؟!
⛔️افراد غیر متعادل و غیر اصیل که به قدرت می رسند خود ثبات و آرامش ندارند و اکثر تصمیمات آنان دفعتی است. این خصوصیت در دولت نهم و دهم آشکار بود. معدل دوره مدیریت به پائین ترین سطح خود رسید. وزیر خارجه وقت در مأموریت به افریقا برکنار شد و دولت آفریقایی ضمن عذرخواهی، از ایشان خواست به عنوان یک شهروند عادی کشور را ترک کند. در داخل و خارج از کشور هیچ کس نمی دانست برای چند روز دیگر وزیر و مدیر خواهد ماند. در اینجا سر و کله گروه مشاورین جوان پیدا می شود. در این زمان ناگهان دلار از 1000 تومان به 3000 تومان افزایش می یابد و تورم تا 45درصد بالا می رود.
مقطعی بود که قطعنامه های شورای امنیت جدی گرفته نشد و لحظه به لحظه عرصه تنگ تر می شد. روحیه لجبازی رئیس دولت حتی برای دوستان نزدیک قابل تحمل نبود. رئیس بانک مرکزی، وزیر اطلاعات، وزیر اقتصاد و وزیر صنایع یکی پس از دیگری از کابینه قهر کردند و عملاً کشور در این دوره آرامش به خود ندید.
⛔️ وعده یارانه نقدی و توزیع اقلام مختلف نظیر سیب زمینی و ساندیس و وامهای بدون بهره به روستائیان عامل مهمی بود که آراء به نفع این حزب برگردد. اقدام برای توزیع یارانه تا زمانی که قیمت نفت در اوج بود مورد غفلت قرار گرفت. اما در سالهای تحریم و کاهش بهای نفت و کاهش صادرات این دولتها هستند که باید این کار کاملاً غیر عقلانی و غیر اقتصادی را ادامه دهند. چگونه با جنجال های تبلیغاتی دولت و مجلس توانستند یک طرح غیر عملی را اجرایی کنند و دولت بعد را با چالش عمده ای مواجه سازند. در این سالها به برکت اقدام احمدی نژادی ها دولت نمی تواند اعتباری را برای بخش عمرانی و بخش صنعتی هزینه نماید. دولت به زحمت و با استقراض از بانکها فقط می تواند یارانه بدهد و از هر اقدامی باز مانده است.
⛔️ای کاش این جمع تظاهر به ساده زیستی نمی کردند. ای کاش نام شهید رجایی را نمی آوردند. اگر از هزاران میلیارد اختلاس دوستان و رفقای این گروه بگذریم، ریخت و پاشهای سفر به نیویورک، سفرهای استانی، افتتاح های صوری و … را چه کنیم؟ یادم نمی رود هواپیمای اختصاصی که در دولت آقای خاتمی خریداری شده بود بارها مورد نقد قرار گرفت ولی عزیزان ساده زیست وقتی سوار شدند حاضر نبودند پیاده شوند. حتی سفرهای داخلی هم از این هواپیمای گران قیمت استفاده می کردند. این آقایان ساده زیست خانواده و عروسشان را هم در سفر به سازمان ملل به نیویورک بردند و در هتل های آنچنانی اقامت گزیدند. به طوری با فرهنگ ساده زیستی برخورد شد که آدمی جرأت نمی کند آنرا به زبان بیاورد.
⛔️دلیل عمده ای که در سخنان آقای خامنه ای دربارهمخالفت با کاندیداتوری احمدی نژاد مشاهده می شود پرهیز از دوقطبی شدن جامعه است که نشان می دهد فرهنگ احمدی نژادیسم جامعه را دو قطبی می کند و این حالت برای کشور مضر است، در بسیاری از جوامع دو حزب قوی رقیب یکدیگر هستند ولی در اولویت آنان منافع ملی کشورشان است.
در کشور ما دو قطبی شدن یعنی مبارزه با رقیب مسلمان، ایرانی و حذف او از صحنه سیاسی آنهم به هر قیمتی، این فرهنگ می گوید با تهمت، شنود و پرونده سازی رقیب باید از میان برداشته شود، این فرهنگ منافع ملی را فراموش می کند. می گوییم شما که حرف از وحدت ادیان الهی و وحدت مسلمانان می زنید چرا با رقیب اینگونه تخریبی برخورد می کنید. بعضی از آنها که صادق ترند می گویند این رقبای ما از امریکا بدترند؟!
بجز رئیس جمهور دولت نهم و دهم همه رؤسای جمهور نگاهی ملی داشتند. آنها رئیس جمهور همه مردم ایران بودند. جالب اینکه در همین موضوع هم طیف احمدی نژاد انسجام نداشتند. در یک زمان یک مدیر ایرانی را برنمی تابند و زمانی صحبت از احترام به مردم اسرائیل می کردند؟!
⛔️ وقتی شما خود را دولت امام زمان بدانید، یارانه را هدیه امام زمان بدانید. در جلسات یک سجاده خالی در صف اول بیندازید، قطعاً مجلس را به رسمیت نمی شناسید، قطعاً قطعنامه ها را ورق پاره حساب می کنید.
بیشترین نقض قانون در این 8 سال صورت گرفت، نزاع های زیادی بین سه قوه رخ داد. بارها مصوبات مجلس و مجلسیان تحقیر شدند. مقررات بانک مرکزی نادیده گرفته شد. استخدام های غیر قانونی، بورسیه های غیر قانونی، وام ها و اختلاس ها زاییده این فرهنگ است. در هیچ دوره ای مخالفت صریح با فرمان رهبری انجام نگرفته بود. ولی این دولت توانست در مخالفت با نصّ صریح رهبری بدعتی خطرناک بگذارد.