معادلسازی صدر اسلام با انقلاب ایران سالهاست که در این کشور رواج پیدا کرده است؛ در اینکه آیا این رویه درست است یا خیر چندان قابل بحث نیست ولی به تازگی آنهایی که خود را عماریون جا زدهاند سعی دارند تا با توجه به منفعتهای سیاسی که دارند افراد را به شخصیتهای صدر اسلام گره بزنند.
برخی از این شخصیتسازیها برای مردم آشناست ولی به تازگی و بعد از آنکه حسنروحانی مسیری برخلاف منافع آنها رفت او را با شخصیتهای منفی در عالم اسلام و شیعه همگرا صدا زدند و حتی در برخی تسویه حسابها تصویر وی را در کنار شمر بکار بردند.هدف این نوشتار تصدیق و رد این مسائل نیست بلکه اشاره به یک توجیه تاریخی دارد.
این طیف به تازگی و بعد از آنکه آیتاللهخامنهای را مقابل خود و در کنار حسنروحانی دیدند و سعی کردند به نوعی داغ دفاع ایشان از رییسدولت را بکاهند در همین حال میکوشند برای توجیه این دفاع که آنها را زمینگیر کرد و دفاع امیرالمومنین(ع) از عثمان که در زمان خلافت او صورت گرفت، ارتباط ایجاد کنند.
جماعت”الو” گرفته مدعی هستند شرایط امروز ما همانند روزهای پایانی حکومت عثمان است که حضرت امیر در آن روزی که فساد تمام جامعه اسلامی را فرا گرفته بود و مردم از سراسر حاکمیت اسلام به مدینه آمده بودند برای کشتن عثمان و برداشتن او از قدرت، امیرالمؤمنین در دفاع از عثمان بلند شد و حسنین (ع) و ابوالفضل(ع) و بنی هاشم را برای دفاع از او اعزام کرد اما وقتی بصیرت در بین مردم نباشد مانند کسی که در تاریکی راه میرود و نمیداند به چه سمتی میرود میگفتند چرا علی از عثمان دفاع میکند؛ دفاع امیرالمؤمنین دفاع از شخص عثمان نبود بلکه دفاع از اسلام بود.امیرالمؤمنین قصد داشتند عثمان در قدرت باقی بماند تا یک اقدام صورت بپذیرد و آن اینکه عثمان والی های بلاد اسلامی را عوض کند و افراد مورد تایید اسلام را بگذارد تا حضرت زیر آن را امضا کند و مردم را آرام کند و امید به اصلاح شدن امور دهد.یکی از آن والی های فاسد که باید توسط عثمان عزل میشد معاویه بود، نکته بسیار مهمی که معاویه باید به دست عثمان عزل میشد نه امیرالمؤمنین.
این طیف مخالف مدعی هستند:”دفاع امروز آنها از روحانی دفاع از انقلاب است نه شخص او! امروز روحانی مانند عثمان برای جبهه مقابل حق تبدیل به یک مهره سوخته شده است و بهترین حالت برای این جبهه حذف او است و ساختن پیراهن عثمان برای معاویه (متفکرین برجام) است.روحانی مانند عثمان باید تا آخرین روز در قدرت بماند تا به یک سوال جواب بدهد که شما در طول ۸ سال ریاست جمهوری چه مشکلی از کشور را حل کردید و نتیجه اعمال شما در سطح زندگی مردم چه بوده است؟”.
تفسیر آنها این است که امیرالمؤمنین(ع) میخواست با بقای عثمان، معاویه را نابود کنند و امروز ما میخواهیم با بقای روحانی تا روز آخر قدرت، معاویه امروز که متفکرین برجامی هستند را نابود کنیم. استیضاح رئیس جمهوری که بر اساس یک تفکر و ایدئولوژی روی کار آمده است درست نیست چرا که دشمن اصلی آن تفکر است نه شخص، ما باید آن تفکر را نابود کنیم ولی با استیضاح بحث و فضا عوض میشود. شخص مسئول به ظاهر از بین میرود ولی آن تفکر به حیات خود ادامه میدهد.استیضاح روحانی و جانشینی جهانگیری چه سودی دارد جز بهم ریختگی بیشتر اوضاع کشور؟آیا مجلسی که زیر ۵۰ درصد مردم به او رای دادند مشروعیت لازم برای عزل دولتی که بالای ۵۰ درصد آرا را دارد خواهد داشت؟امروز بجای طرح استیضاح باید به میدان بیایند و از همه ظرفیت خود برای کنترل اوضاع تا انتخابات بعدی استفاده کنند.
این طیف در حالی مدعی میشوند که طرح استیضاح روحانی نقشه شوم آمریکا و خائنین داخلی برای به زمین زدن انقلاب است که بانیان این تفکر تئوریسینها و پیادهنظام خودشان بودند و این کیبودکیبود مننبودنها جز برباد دادن اندک اعتبار نتیجهای ندارد.
این جماعت که همیشه از ولایت و انقلاب و … جوشنی برای خود ساختند تا به اهداف برسد،با مواضع آیتاللهخامنهای نیز مناسبتی برخورد میکنند و هرگاه برخلاف عملکرد آنها باشد تفسیر به رای کرده و قصهبافی میکنند و حال در این قصه جدید نیز سعی دارند روحانی را که زمانی شمر میخواندند به عثمان ارتقا دهند نه اینکه این جماعت حب علی دارند بلکه بغض معاویه بیشتر از هر حس دیگر آنها را فراگرفتهاست.
البته ناگفته نماند با عملکردی که این دولت دارد و اهدافی که سر رییس آن است میتوان او را به شخصیتهای دیگر تشبیه کرد ولی اینکه بعد دفاع تمام قد آیتاللهخامنهای از روحانی در برابر این طیف، آنها بخواهند برای تسلای دل داغ دیده خودشان قصهبافی کنند تیرشان به سنگ میخورد و نتیجهای در بر نخواهد داشت و به قول آن سیاستمدار پیشین تنها راه گریز از این حال بد، ریختن آب آنجایی است که میسوزد.