سهراب سهیلی
یکی از جملات آقای روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ دقیقا این بود
دولت فرهنگی می خواهیم اما فرهنگ دولتی نه!
این سخن در ظاهر و در مقام سخن نیک است
اما میان حرف و عمل فاصله ای زیاد وجود دارد.
بسیاری از مردم با شنیدن چنین سخنانی بارقه ی امیدی در آنها شکل گرفت
که این دولت آمده است تا فرهنگ را به اهالی آن واگذار کند.
اما طبق ضرب المثل” خرشان که از پل گذشت، به ریشتان می خندند”
دولت روحانی نتوانست پایبند سخن خود شود و برای این سخن خود هزینه بدهد.
بسیاری از هنرمندان از رویه دولت روحانی گلایه مندند و انتظار دارند
که این دولت از آنها و از هنر و فرهنگ حمایت کند.
البته دولت نیت آن دارد که فرهنگ را به اهالی آن واگذار کند اما توان آن را ندارد.
این دولت در سایه و قوه قضائیه است که در حقیقت می گوید
مردم چه کار کنند و چه کار نکنند.
وقتی کتابی برای انتشار بابد از هزار فیلتر عبور کند،
دیگر آزادی بیان وجهی ندارد.
وقتی فیلمی برای رفتن روی پرده سینما باید نظر هزار نفر را جلب کند،
دیگر آزادی بیان وجهی ندارد.
و وقتی تئاتری به نمایش در می آید، هر گونه انگی به آن زده می شود
دیگر باید فاتحه هنر را در این مملکت خواند.
ما باید شعار دولت فرهنگی آری، فرهنگ دولتی را به گوشه ای بگذاریم.
چرا که فرهنگ، فرهنگ حکومتی است و تا وقتی این فرهنگ اسیر ایدئولوژی است،
هنر تاب و توان بودن را نخواهد داشت.
نگام: ناگفته های ایران ما