شهره عاصمی
ببینید نظام جمهوری اسلامی با مردم ما چه کرده است که آنها هر آنچه از نظام گذشته را شکوهمند می کنند.
من نگاهم به نظام گذشته نه عاشقانه است و نه نفرت انگیز،
هم خوبش را می بینم و هم بدش را.
ولی تو را به خدا هر چه را که شکوه مند می کنید سینمای قبل از انقلاب را شاملش نکنید.
صد البته که دلم برای ناصر خان ملک مطیعی سوخت.
او هم بدجور شامل ظلم نظام شد.
علاقه داشت کار سینمایی اش را ادامه بدهد ولی نگذاشتند.
امیدوارم روزی نه چندان دور بهروز وثوقی و پوری بنایی هم امکان نقش آفرینی در سینما را پیدا کنند.
ولی شما همراه تلوزیون من و تو که وظیفه اش شکوهمند سازی آن دوران است، همراه نشوید.
از سینمایی که تماما تمش ناموس و غیرت و انتقام و سکس بود اسطوره نسازید.
سینمایی که فقر را توجیه و تحسین می کرد.
اختلاف با دیگری در کت کاری های خیابانی و کاباره حل و فصل می شد.
زنان سینمای قبل از انقلاب اکثرا موجودات بدبخت بی عرضه و بی خاصیتی بودند که
یا کنار تشت رختشویی بودند
یا روی صحنه کاباره ها تیش تیش می کردند
و یا در برابر ظلم پدر و بردار و شوهر لال مونی گرفته بودند.
غیر از استثناء ها و موج نوی سینمای ایران.
به بهرام بیضایی افتخار می کنم که در یک چنین بلبشویی زن ها نقش های محوری واساسی و تعین کننده در فیلم هایش داشتند.
من می فهمم عقلم می رسد که خب آن سینما همان بوده که بود. ب
یشتر از این نمی دانستند.
فقط می خواستند تجارت کنند و پول بیشتر به جیب بزنند.
هنرپیشه هایش اکثر در یک زمان در چند فیلم بازی می کردند. هنر شوخی بیش نبود.
پس حداقل حالا پس از گذشت زمان دیگر از آن سینما به به و چهچه نکنید و با موج تلوزیون من و تو همراه نشوید.
اگر سینمای بعد از انقلاب جهش فوق العاده ای کرده کردیتش به هنرمندانی داده می شود که زیر ساطور سانسور و تنگ نظری ها ماندند و فیلم ساختند.
دلیل نوشتن این چند خط فقط این بود که بعضی از هموطنان از فضای غم انگیز فوت ناصر خان سوء استفاده کردند.
و چنان وانمود کردند که ای داد بیداد ما عجب سینمایی را از دست داده ایم!
نگام ؛ ناگفته های ایران ما