نگام ، سیاسی _ اسماعیل بخشی : تا سر حد مرگ شکنجه ام کردند.
گفتگوی اختصاصی سایت میدان با اسماعیل بخشی، عضو سندیکای نیشکر هفتتپه :نه دولت و نه بخش خصوصی، هفتتپه ملک کارگران است:
کارگران هفتتپه نسبت به قراردادها، پایین بودن دستمزد و تاخیر در پرداخت مطالبات مزدی معترضند؛ خواستههایی که مدتهاست برای محققشدن آنها تجمع و اعتصاب میکنند و فریاد میزنند «گرسنهایم گرسنه».اما در این تابستان، کارگران هفتتپه علاوه بر بیان مطالبات قبلی، نسبت به تجزیه شرکت نیشکر هفتتپه نیز اعتراض دارند و اعلام کردند، شورایی تشکیل دادهاند تا بر کارفرما و اداره شرکت نظارت کنند.اسماعیل بخشی، عضو سندیکای نیشکر هفتتپه این طرح را داده است و با همراهی دیگر کارگران آن را به اجرا گذاشتهاند.به گفته بخشی، از ۱۴بخش شرکت ۲۲ نماینده انتخاب شده و از میان خود یک هیات مدیره برگزیدهاند.اسماعیل بخشی رسیدن به این تصمیم را نتیجه پشتِ سرگذاشتن ۱۰ سال اعتراض و پرورش روحیه مطالبهگری میان کارگران هفتتپه میداند و میگوید: «هفتتپه برای ما یک آرمان و یک صنعت ملی است.هفتتپه را هرگز ملک کسی نمیدانیم؛ نه دولت و نه بخش خصوصی.ما به این نتیجه رسیدهایم که برای نجات اینجا باید از میان جامعه کارگران ناظرانی وجود داشته باشد و همین را هم با تشکیل شورا عملی کردیم و با قدرت آن را پیش خواهیم برد.»مصاحبه زیر در روزهای اعتصاب اخیر کارگران هفتتپه در مردادماه با اسماعیل بخشی انجام شده است.
حدود ده سالی است که نام نیشکر هفتتپه را در میان اعتراضات کارگری می شنویم. چه اتفاقی طی این یک دهه در هفتتپه افتاده که نه تنها این اعتراضات ادامه داشته بلکه با قوت بیشتری پیگیری شده است؟
بحران نیشکر هفتتپه از عقبافتادگی حقوقها شروع شد؛ مزایا را کاهش دادند و پرداخت دستمزدها به تعویق می افتاد. از دهه ۸۰ اولین اعتصابهای کارگری شکل گرفت و بعد از مدتی با مقاومت کارگران برخی مطالبات پاسخ داده شد. در آن دوره هرچند باز هم پرداخت دستمزد بینظم بود اما حقوقی را که یک ماه عقب افتاده بود، ماه بعد پرداخت میکردند. در بهمن ماه سال ۹۴ اوضاع کارگران هفتتپه به مراتب بدتر از قبل شد، شرکت به بخش خصوصی واگذار شد و کارفرمایان جدید با هزار وعده وعید پا به هفتتپه گذاشتند. گفتند دستمزدها را افزایش میدهیم و مزایای شما را میپردازیم و مشخصاً هیچکدام از این قول و قرارها محقق نشد. حداقل زمانی که شرکت دولتی بود، وضعیت قراردادها بهتر بود و طبقهبندی مشاغل لحاظ میشد. اما بعد از خصوصیسازی شرکت، نهایت تلاش کارفرمایان این بوده است که قرادادها را به نفع خود ببندند، از دستمزدها بزنند و هرروز وعدهای روی وعده قبل بدهند. چنین شرایطی بار روانی بسیار شدیدی بر کارگران تحمیل کرده و اعتماد کارگر به کارفرما کاملا از بین رفته است. منِ بهعنوان نماینده، امروز پای مذاکره با کارفرما نمیروم، چون اعتماد کارگر به من از دست می رود. ما امروز روی حرکت جمعی خودمان که تاریخی ۱۰ساله دارد، تکیه کردهایم.
واگذاری شرکت نیشکر هفتتپه به بخش خصوصی چه تغییری در سازوکار تولید و حیات نیروی کار ایجاد کرد؟
مسئله قرادادها، پایینبودن دستمزد و تاخیر در پرداخت مطالبات مزدی مواردی است که کارگران نیشکر هفتتپه نسبت به آن اعتراض دارند. حقوق تعداد زیادی از کارگران را از سال ۹۴ و ۹۵ تاکنون پرداخت نکردهاند، حق بیمهها پرداخت نشده و حالا با تصمیمهای غلط بحث تجزیه شرکت را مطرح کردهاند. نیشکر هفتتپه برای مردم این منطقه حکم یکجور کعبه را دارد، برایشان یک آرمان است. ما معتقدیم نیشکر هفتتپه یک صنعت ملی است که میتواند برای اهالی این منطقه شغل ایجاد کند. روزی مردم خود مالک این صنعت بودند و تا قبل از اینکه بخش خصوصی بیاید، اصلا بحث مالکیت به این شکل معنایی نداشت. زمانی که بخش خصوصی به هفتتپه آمد، گفتند شرکت را ۵ ساله اجاره کردیم، بعد دو کارفرما دچار اختلاف شدند و مدیریت شرکت را دو بخش کردند. یکی از آنها گفت یک زمین ۴هزارمتری نیشکر هفتتپه را میخواهد تغییر کاربری بدهد. در این هوای گرم خوزستان زمین را به تاکستان و کشت انگور اختصاص دادند و گفتند ما کارخانه شکر میخواهیم احداث کنیم. ما که کارگر اینجاییم، هیچ اثر عملیاتی از این تصمیمها نمیبینیم. واقعیت این است که حرفزدن از این تصمیمگیریها فقط برای بانکها و ارائه تسهیلات فریبنده است. تسهیلاتش را میگیرند، بدون اینکه صنعتی ایجاد شود. اصلا شیوه مدیریتی و کاری که این کارفرمایان خصوصی انجام میدهند، شفاف نیست. آنها تلاش میکنند میان کارگران برای خودشان حامی جذب کنند و پیگیری خواستههای جمعی کارگران را دچار خلل کنند. نمیدانم در این مملکت کجا گفتهاند سیاست یعنی دروغ. مبنای سیاستورزی هر کسی که در مقام مدیریتی مینشیند، دروغ گفتن و عدم شفافیت است. کارگران روی شرکت هفتتپه و تجزیه آن حساس هستند و هیچ دروغ و مخفیکاری را برنمیتابند.
حدود یک هفته است که کارگران نیشکر هفتتپه دوباره دست به اعتصاب زدهاند. در دور جدید اعتراضات مطالبات محوری کارگران چیست؟
وضعیت قراردادها، بیمه و مزایا باید قانونی شود. کارگری که ۱۰سال است در این شرکت کار میکند، الان استاد کار شده اما همچنان کف حقوق را دریافت میکند. طبق قانون کار، مزد کارگران باید مشمول طبقهبندی مشاغل شود اما کارفرمایان هفتتپه از این قانون تعدی میکنند. مزایا هم طی این سالها هیچ تغییری نکرده است. حق غذا ۲ هزار و ۵۰۰ تومان است، الان به شما با این قیمت یک آب معدنی هم نمیدهند، بعد کدام کارگری با ۲۵۰۰ تومان میتواند یک غذای گرم بگیرد. ما میگوییم تمامی این موارد باید مطابق قانون باشد، هرچند به قانون کار بسیار نقد داریم و معتقدیم این قانون نه در حمایت کارگران بلکه به سمت منافع کارفرماست اما حتی در همین حد هم برای ما کارگران اجرا نمیشود و نتوانسته برای کارفرما تعهد ایجاد کند.
مسئله دیگر امروز ما، بحث مالکیت نیشکر هفتتپه است. ما با خصوصیسازی و تجزیه هفتتپه مخالفیم. به ما میگویند میخواهیم صنعت به این منطقه بیاوریم، الان دو سال گذشته، در این مدت چه صنعتی آوردهاند؟ کشت گوجهفرنگی برای زمینهای هفتتپه تعریف کردهاند، درحالی که کشت همزمان گوجه فرنگی و نیشکر در زمین برای نیشکر بسیار زیانده است. کسانی برای زمینهای هفتتپه تصمیم میگیرند که هیچ چیز از مختصات کشتوکار در آن را نمیدانند. تبلیغ میکنند که کارخانه شکر میخواهند بزنند، کو؟ کجاست؟ تمام این تبلیغات فقط برای گرفتن تسهیلات بانکی است. کارگر هفتتپه میگوید، اصلاً من اشتباه می کنم اما حق من است که بدانم دولت تحت چه قراردادی با چه تبصره و موادی اینجا را به بخشخصوصی واگذار کرده است. به ما میگویند چیزی را واگذار نکردهایم اما اسناد و مدارک خلاف این را نشان میدهد. نظام سرمایهداری ماهیتش در حمایت از کارفرماست، هرکجا میرویم از فرمانداری گرفته تا دولت از ما حمایتی نمیکند. وزارت کار به ما میگوید نمیترسید که از کارفرما برای نپرداختن حق بیمه شکایت میکنید، اخراجتان میکند. خوب وظیفه وزارت کار این است یک حفاظ قانونی برای ما درمقابل کارفرما و اقدام به اخراج ایجاد کند، نه اینکه چنین پاسخی بدهد. ما اینها را برنمیتابیم. مدیرعامل شرکت طی ۹ ماه گذشته پایش را در کارخانه نگذاشته است. کارخانه خوراک دام هفته پیش آتش گرفت، امید اسد بیگی کارفرمای شرکت حتی نیامد ببیند چه خبر است. کار اطفای حریق را ما خودمان انجام دادیم، بدون ماسک و دستکش. یعنی حتی بچههای آتشنشانی شرکت ماسک و دستکش نداشتند. بعد از این حادثه خود من مشکل ریوی پیدا کردم و سایر کارگرانی هم که در محل حضورداشتند، همین مشکلات برایشان پیش آمده است. حدود ۲۰۰نفر از کارگران هفتتپه بدون لباس مخصوص، کار سمپاشی انجام میدهند و در گرمای ۶۰ درجه با دست سمپاشی میکنند، با کار سخت و بدون ایمنی استثمار شده و بعد از پایان دوره سمپاشی هم اخراج میشوند. ما نسبت به این ناامنی سلامت و شغلی کارگران معترض هستیم.
اعتراضات کارگران نیشکر هفتتپه چندسالی است که به طور مستمر ادامه دارد و همانطور که توضیح دادید، برحسب شرایط، محتوای مطالبات آنها نیز امروز از سطح مطالبات روزهای اعتصابات دهه ۸۰ فراتر رفته است. سندیکای نیشکر هفتتپه در پیشبردن این اعتراضات و مطالبات چه نقشی داشته است؟
نمایندگان واقعا نقش داشتند، گرچه حرف و حدیث طی این سالها زیاد بوده اما نمایندگان امروز قدرت پیدا کرده و کار خود را انجام میدهند. آنها از حق و حقوق کارگران مطلع هستند و این جنبش کارگری را در هفتتپه آغاز کردند. اعضای سندیکا روحیه مطالبه گری را بین کارگران زنده کردند. کارگران پیشرو و مطلع با متشکلشدن میتوانند برای احقاق حقوق کارگران قدرتی جمعی بسازنند. سندیکا و نمایندگان کارگران باید خواستنیهایی که کارگر نمیداند را خواستنی کنند. یعنی باید آنقدر تکرارش کنند تا کارگران خواستههایی را که حق آنهاست، فریاد بزنند. تازمانی که این خواستهها به صورت فردی گفته شود، کارفرما و سرمایهدار هیچ توجهی به آنها نمیکند ولی زمانی که این خواستهها به صورت جمعی به فریاد درمیآید، کارگران میتوانند قدرت سهمخواهی داشته باشند. نماینده هرچقدر هم تنهایی فریاد بزند، هیچ دستاوردی جز هزینه دادن شخصی ندارد.
شما به عنوان یک کارگر و کسی که مدتهاست جزو نمایندگان کارگران بودهاید، چه راهحلی برای پایانیافتن بحران نیشکر هفتتپه دارید؟
کارفرماهایی که به عنوان بخش خصوصی آمدند و نیشکر هفتتپه را گرفتند، هیچ دانش اقتصادی و شناخت تجربی نسبت به محصول نیشکر ندارند. تصمیمگیریهای آنها بدون انسجام عمل و ثبات است. در ایران دولت برای حل بحرانهایش تمام امید خود را به سرمایهدار و بخش خصوصی بسته است تا به عنوان یک ناجی عمل کرده و بازار را برایش متعادل کند. کارفرمای بخشخصوصی هم نهایت سوء استفاده را میکند و هر فشاری را بر گرده کارگر وارد میکند. نیشکر هفتتپه هم جزئی از همین کلیت است. در این شرایط ما باید چکار کنیم؟ جامعه فرودست باید چکار کند؟ ما قدرت میخواهیم تا بتوانیم وضعیتی را که برایمان پیش آوردهاند، تغییر دهیم. تابستان فصل بسیار مهمی برای کشت و کار نیشکر است. آبیاری از برج ۱۲ شروع شد، کارفرما کجا بود؟ ما امسال به تناسب جمعیت هر بخش از شرکت نیشکر هفتتپه نماینده تعیین کردیم. طرحی که ارائه کنندهاش من بودم و با همراهی دیگر کارگران آن را به اجرا گذاشتیم. تقریبا از ۱۴بخش نیشکر هفتتپه حدود ۲۲ نماینده تعیین شد و از میان آنها یک هیأت مدیره انتخاب کردیم. در واقع یک انتخابات واحد را ما به انتخابات جزیی تبدیل کردیم. در تمامی بخشهای نیشکر هفتتپه ما این کار را پیش بردیم، چون با قاطعیت باور داریم راهی جز این برایمان نمانده است. این طرح حالت یک سازمان نظارتی پیدا میکند و بر عملکرد و ماندگاری این مدیران نظارت کرده و سپس برای اداره شرکت تصمیم میگیریم. هفتتپه نمادی کوچک از ایران است. زمانی که دولت قدرتی برای نظارت ندارد، نظارت مستقل و از پایین تشکیل دادیم و با قدرت آن را پیش میبریم. اصلاً نیازی به مذاکره تک به تک میان کارگران و کارفرمایان نیست، کارگر به این نتیجه رسیده، شورایی باید به عنوان نماینده قوی باید وجود داشته باشد که در اداره هفتتپه نظارت و مداخله کند. قدرت نیز، همه کارگرانی هستند که به این نمایندگان رأی دادند. با این پشتوانه نمایندگان در برابر بازداشت و اخراج حمایت میشوند. امروز ما با پشتسرگذاشتن تاریخ ۱۰ ساله اعتراضات و مطالبهگریمان، در سطحی از قدرت هستیم که این شورا را تشکیل دادیم. هفتتپه برای ما یک آرمان و یک صنعت ملی است. هفتتپه را هرگز ملک کسی نمیدانیم؛ نه دولت و نه بخش خصوصی. نیشکر هفتتپه برای ماست. ما به این نتیجه رسیدیم، برای نجات اینجا باید از جامعه کارگران ناظرانی وجود داشته باشند و همین را هم با تشکیل شورا عملی کردیم و با قدرت آن را پیش خواهیم برد.
………….
اسماعیل بخشی آنقدر دلش پر است و به اصطلاح درد دل دارد که نمیداند از کجا شروع به صحبت کند. او میگوید حقوق نگرفتهایم و همچنان دربهدر این اداره و آن اداره هستیم. ترسی ندارم، اسمم را منتشر کنید، فقط حرفهایم را سانسور نکنید.
به گزارش «فرهیختگان آنلاین» ، اسماعیل بخشی میگوید :
تقریبا 15 سالی است که اوضاع شرکت نابسامان است ولی نه به آن صورت که شرکت به گل بنشیند اما از زمستان 94 که دولت، این شرکت را رسما به بخش خصوصی واگذار کرد، روزبهروز این کشتی در گل فرو رفت و درحال حاضر اصلا تکان هم نمیخورد.
مسئولیت شرکت به دو جوان سپرده شده که کار آنها تولید نیست، آنها بازرگان بودند و با زدوبندهای دولتی به چین سفر میکردند و کار واردات انجام میدادند. همچنین شرکتهای ورشکسته را با قیمت ارزان میگرفتند و با برند آنها (شرکتها) که به اصطلاح میخواهند آن شرکتها را سرپا و احیا کنند، تسهیلات مجدد دریافت میکردند ولی باز واردات خودشان را انجام میدادند. آنها هفتتپه را گرفتند و متوجه شدند که نمیتوانند آن را اداره کنند.
■ منظورتان از این دو نفر کیست؟
«م-ر» و «الف-الف» [ مهرداد رستمی چگنی و امید اسدبیگی] هستند. این دو نفر شرکت را با چه رانتی دریافت کردند، که شرکت را فروختند، واگذار کردند یا اجاره دادند؟ نمیدانم. دولت اصلا و ابدا این موضوع را فاش نکرده است و با آمدن آنها کارگران هم دچار مشکلات زیادی شدند؛ بهطور مثال کارگران بیش از آنچه که حقوق میگرفتند، کار میکردند.
■ این موضوع برای چه سالی است؟
از سال 94 تاکنون؛ از سال 94 تا به الان حقوقهایمان را بدون اعتصاب نتوانستیم دریافت کنیم و همه کارگران از نظر روحی و روانی دچار آسیبهای زیادی شدهاند. چند آدم بیسواد و لات از تهران آورده بودند و مسئولیت کارگرها را به آنها سپرده بودند. آنها به کارگرها فحاشی میکردند و بهطور کلی کار را نابود کردند. واقعا این شرکت یک صنعت طلاست و هر قسمت از این شرکت که کسی بخواهد کار کند باید سالها در این حرفه تخصص داشته باشد، چون کاملا فنی است.
آنها با فامیلبازی شرکت را به فنا داده و باعث کاهش تولیدات شدند، حقوق را سر موقع نمیدادند و درنهایت معلوم شد میلیونها دلار ارز دولتی را گرفتند و در بازار به قیمت گزاف فروختند و راحت ویزا گرفتند و در نهایت یکی از آنها به چین و دیگری به ایتالیا رفته است.
■ یعنی فرار کردند؟
بله. دولت هم در این مورد هیچ چیزی نمیگوید و ما خودمان این موضوع را فهمیدیم.
■ شما از کجا متوجه شدید؟
دیدیم آقایان حضور ندارند و گوشیها را جواب نمیدهند و بعد شایعه شد که یکی از آدمهایشان را بازداشت کردهاند، بعد متوجه شدیم که اختلاس کردهاند و تا الان به مدت چهارماه حقوق معوقه طلب داریم و کارگران خونشان به جوش آمده است و رسما جلوی فرمانداری اعتصاب کردیم.
■ امروز این اتفاق افتاد؟
نه. ما دو روز است جلوی فرمانداری اعتصاب میکنیم. چرا؟ به دلیل اینکه استاندار و فرماندار تمامقد، هرموقع که ما اعتصاب میکردیم جلسه شورای تامین برگزار میکردند و ضامنها را جمع میکردند و آنها به ما تعهد میدادند که حقوق یا هر مشکلی که بود را برطرف کنند. ما به همین دلیل سراغ فرمانداری رفتیم چرا که فرمانداری همیشه ضامن آنها (دو نفر) میشد و حالا با وعده و وعیدهای داده شده، باید امروز به ما پاسخ بدهند، آنها (فرمانداری) که ما را در گذشته سرکوب میکردند و با شعار حمایت از سرمایهدار، حمایت از کارآفرین و تولید ملی و داخلی، همیشه رضایت ما را فراهم میآوردند.
آقایان مدیر اینقدر بیخیال بودند که پنج، 6 ماه یکبار هم به شرکت نمیآمدند و معلوم بود که هفتتپه را به بهانه دیگری گرفتهاند. در هفتتپه، نان نداشتیم بخوریم و صنعت متوقف شده بود ولی آنها میلیاردها بابت تبلیغ برند هفتتپه هزینه کردند.
سه، چهار میلیارد پول به استقلال اهواز پول داده بودند که اسمشان را روی پیراهن بازیکنان بزنند و ما اینجا برای گرفتن حقوق سروکله میزدیم، این تبلیغات برای چه بود؟ با تبلیغ برند هفتتپه سازمان خصوصیسازی را فریب بدهند که ما تولید میکنیم و هر روز هم میگفتند ما چندین صنعت را میخواهیم به دورود بیاوریم و به نام آن صنایع وام میگرفتند و الان هم فراری هستند. جالب اینجاست که بعد از چهار سال بازرسان خصوصیسازی میگویند به ما مدرک بدهید که آیا میتوانیم آنها را خلع ید کنیم یا نه؟
آقایان دزدی کرده و از کشور فراری شدند، تازه اینها دنبال مدرک هستند که آیا لیاقت دارند یا ندارند؟ افراد سازمان خصوصیسازی از تهران میگفتند میخواهند شرایطی را مهیا کنند که ما مجددا با آنها کار کنیم.
■ آخرین جلسهای که برای بهبود این شرایط داشتید با چه کسی بود و چه نتیجهای برای شما داشت؟
با مهندس رضامددی، قائممقام شرکت که قبلا معرفی کرده بود و مسئولیت تامالاختیار به او داده بودند، جلسه داشتیم. آقای مددی چندماهی مریض بودند و حالا آمدهاند و شخص کاردان و باتجربهای هستند. ایشان میگوید با اینکه آنها مرا بهعنوان قائممقام تعیین کردهاند ولی هیچ پولی در حساب ندارم که جوابگوی شما باشم.
ما اعلام کردیم که بعد از گرفتن مطالباتمان کار را شروع میکنیم و آقای مددی قرار شد به استانداری برود و تمام مطالبات ما را روی میز استانداری بگذارد، اگر استانداری قبول کرد من کار را ادامه میدهم و اگرنه، استعفا میدهم.
■ مطالباتتان را یکبار دیگر به صورت کامل اعلام میفرمایید؟
چهارماه حقوق معوقه داریم و هشتماه بن کاری به کارگران روزمزد پرداخت نشده است و 11 ماه بیمه کارگران روزمزد از سال 95 طلب دارند، جیره ماه رمضان و سه سال پاداش کشت را طلب داریم و حدود دو ماه بیمههایمان را پرداخت نکردند که اینها مطالبات ریالی ماست. مطالبه دیگر ما آینده شرکتی است که از آن ارتزاق میکنیم و آنها نباید در این شرکت حضور داشته باشند و ما با شرکت خصوصیسازی، دیگر کار نمیکنیم. مطالبه بعدی اینکه برای هیچیک از کارگران نباید پرونده امنیتی و قضایی ایجاد کنند.
■ تا الان چنین پروندهای ایجاد شده است؟
تا دلتان بخواهد. خود من یک سال است که از پلههای دادگاه بالا و پایین میروم.
■ حکمی هم تا حالا برایتان صادر شده؟
نه، زرنگ هستند. پرونده را باز نگه میدارند تا صدای ما در نیاید.
■ در رابطه با بحث دفترچه بیمههایتان، آیا بیمههایتان پرداخت شده است؟
بیمهها را یک هفته یا ده روز پیش در ماه مرداد پرداخت کردند و حدود یک ماه بعضی کارگران دفترچه نداشتند ولی با واریز آن، دفترچهها را تمدید کردند و تا قبل از آن داروهایشان را به صورت آزاد تهیه میکردند، ما بیماران ام.اس، قلبی و… داریم که برای همه مشکلات زیادی را به بار آورده است.
■ مقامات استانی یا حتی کشوری که از تهران آمدند قول صددرصد برای رفع مشکلات شما ندادند؟
هیچ قولی به ما ندادند حتی آقای جهانگیری که به خوزستان آمد تمام هنرش این بود که به اتحادیه برود و بعد در جلسه تا توانست از خصوصیسازی تعریف کند. انگارنهانگار فولاد هفتتپه در خوزستان دچار مشکل شده است.
■ تا قبل از اینکه شرکت به بخش خصوصی واگذار شود، این مشکلات هم وجود داشت؛ مثلا حقوقتان را دیر پرداخت میکردند؟
نه، اینطور نبود. با خصوصیسازی شدن، شرکت باید رونق بیشتری پیدا میکرد اما در عوض نابود شد. قبل از خصوصیسازی نهایت ما یک ماه حقوق عقب بودیم ولی به دروغ میگویند هفتماه حقوق عقب بودند و سازمان اداری هفتتپه خیلی منسجمتر بود اما الان سازمان اداری هم نداریم. در حال حاضر نیشکر هفتتپه، پنج هزار کارگر دارد و مثل یک شهر میماند. اداره کارگزینی هفتتپه در گذشته به اندازه یک شهرداری، آدم در آن کار میکرد و الان به هم ریخته است. فقط آمدند که از هفتتپه برای منافع خودشان استفاده کنند و این کار را هم کردند.
مسئله کارگران هفتتپه صرفا دستمزد نیست
فرشاد اسماعیلی، حقوقدان و پژوهشگر حقوق کار، درباره مطالبات کارگران شرکت هفتتپه به «شرق» میگوید: مطالبات کارگران هفتتپه قابل سطحبندی است و از حداقلیترین سطوح تا عالیترین مطالبه که به نحوه اداره محل کارشان برمیگردد، قابل دستهبندی است. در سطوح اولیه تأمیننبودن منظم و قانونی لباس مناسب و ابزار کار طبق قانون کار را شاهد هستیم و سپس مشکلاتی مانند نداشتن امنیت شغلی و مسئله قراردادها نیز اتفاق افتاده است. برای مثال با کارگرانی که سالها در آنجا سابقه کار دارند پیوسته قراردادهای کوتاهمدت یکماهه و سهماهه منعقد شده است درحالیکه این کارگران نیروی دائم شرکت هستند، از این طریق امکان اخراج آنها از سوی کارفرما تسهیل و به عنوان یک اهرم فشار نیز استفاده شده است. مثال دیگری از این نبود امنیت شغلی، اعلام پایان کار قبل از پایان مدت قرارداد به کارگرانی است که سالها در این شرکت سابقه فعالیت دارند یا در مثالی دیگر سپردن مشاغل غیرمرتبط با تخصص کارگران یا طبقهبندینکردن مشاغل برای پرداخت کمتر دستمزد به این کارگران که همگی جزء همان موارد منجر به نبود امنیت شغلی قابل دستهبندی هستند. این پژوهشگر حقوق کار اضافه میکند: پس از مسئله قراردادها، بحث پرداخت حقوق و مزایاست که حتی در همین قراردادهای کوتاهمدت و همچنین درباره کارگرانی که قراردادهای بلندمدتتری دارند، پرداختنشدن دستمزد به مرحله بحرانی رسیده است. ماهها حقوق معوقه در کنار پرداختهای نامنظم و سلیقهای و بدون ترتیب که به عنوان اهرم سیاستی کارفرما مورد استفاده قرار میگیرند، نیز در این شرکت دیده میشود. به نظر میرسد کارفرما در موارد مختلف با پرداخت حقوق بخشی از کارگران و پرداختنکردن بخشی دیگر در تلاش بوده است میان کارگران شرکت تفرقه ایجاد کند تا از طرح مطالبات آنها به شکل متحد جلوگیری کند. یکی از مطالبات دیگر کارگران هفتتپه حقِ داشتنِ فضای امن برای پیگیری مطالبات و اعتراض به عملکرد مدیریت بوده است که در این مدت شاهد بودیم با انجام شکایات کیفری و بعضا واهی علیه کارگران تلاش شده این فضای امن از کارگران گرفته شود. بنابراین با کیفریسازی فضای کارگاه و برخوردهای کیفری پلیسی با کارگران سعی کردهاند تا کارگران و به ویژه نمایندگان کارگری را درگیر راهروهای دادسرا کرده و از فعالیتهای جمعی اعتراضیشان جلوگیری کنند. اسماعیلی در ادامه به «شرق» میگوید: مسئله دیگر حق تأمین امنیت کارگران برای برگزاری انتخابات سندیکاست که بارها از آنها سلب شده درحالیکه طبق مقاولهنامههای بینالمللی بنیادین که برای همه اعضا از جمله ایران الزامآور است، حق تشکیل سندیکا برای کارگران به رسمیت شناخته شده است.
مطالبه فراتر کارگران هفتتپه مطالبه اداره شورایی کارگاه است که به نحوه مدیریت کارگاه و حق کارگران در مشارکت آنان در مدیریت کارخانه برمیگردد. کارگران پس از شکست سیاستهای مدیریتی کارفرمایان در قبال بهبود وضعیت معیشتی کارگران در طول سالهای متوالی در هفتتپه، امروز از مطالبه صنفی و سطوح اول فراتر رفتهاند و مسئلهشان صرفا دستمزد نیست و به این مطالبه رسیدهاند که میخواهند در مدیریت هفتتپه شریک باشند و این کارخانه به شکل شورایی اداره شود و کارگران از مازادهای تولیدی این شرکت سهم داشته باشند.
……….
پرونده اسماعیل بخشی امنیتی شد
به گزارش زیتون– کریم یاوری، مدیرکل حمایت از مشاغل و بیمه بیکاری وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، ضمن اعلام خبر امنیتی بودن پرونده اسماعیل بخشی٬ سخنگوی سندیکای کارگران شرکت نیشکر هفت تپه٬ امنیتی شده است.
به گفته یاوری٬ به همین دلیل وزارت کار نمیتواند در این خصوص ورود کند.
یاوری در ادامه به ایلنا گفت: «بحث ادامه بازداشت کارگری که روز پنجشنبه آزاد نشده، امنیتی است و وزارت کار نمیتواند ورود کرده و کاری برایش صورت دهد. بایستی ماموران امنیتی تحقیقات لازم را در رابطه با ایشان انجام دهند.»
در اعتراضهای اخیر کارگران شرکت نیشکر هفتتپه نزدیک به بیست نفر از معترضان بازداشت شدند٬ که بیشتر آنها آزاد شدهاند.
امروز اعتصاب کارگران وارد بیستمین روز خود شد. همچنین دوازده روز از اعتراض متوالی کارگران در مقابل فرمانداری شهر شوش میگذرد.
کارگران هفتتپه به ماهها حقوق نگرفتن معترض هستند. آنها همچنین خواهان آن هستند تا مالکیت شرکت از بخش خصوصی به بخش دولتی برگردد و مدیریت شرکت به صورت شورایی و جمعی صورت گیرد.
شرکت هفتتپه در سال ۱۳۹۴ با پیشپرداخت ۶ میلیارد تومان به دو شرکت خصوصی واگذار شد. کارگران این شرکت میگویند مشکلات آنها پس از خصوصیسازی شدت گرفته است.