✍️حسین جعفری
۱-انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه «صنعتی شریف» همزمان با سالگرد انهدام هواپیمای مسافربری اوکراین، با انتقاد از «دروغگویی» حکومت ایران درباره سرکوب و کشتار شهروندان نوشت:
«اکنون و در سالگرد انهدام هواپیمای اوکراینی، واضح و شفاف اعلام میداریم که ما از شما بیزاریم.»
این بیانیه و قبل از آن؛ بیانیه ایت الله محمود امجد یعنی رسیدن به این معنا که همه راههای اصلاح بسته شده و باید راهی دیگر جست؛ انزوا، صوفی گری و رفتن سراغِ فرقه های درونگرا و یا انقلابیگری و … .!
۲-“شاه در دهه پنجاه احزاب خودی را در یک حزب گرد آورد. احزاب منتقد ولی قانونگرا را منفعل کرد و سازمانهای چریکی را به بنبست کشاند. اما از متن مردم و نیازها و مطالباتشان غافل شد.
شعار گروههای قانونگرا/اصلاحطلب (بازگشت به قانون اساسی مشروطه) صحیح بود، اما برای تحقق آن راهبردی عرضه نکردند و عملا صبر و انتظار پیشه کردند تا مشکلات کشور و نارضایتی مردم شاه را به رعایت کامل قانون مجبور کند.
ترجمه «تدریجی بودن اصلاحات» به «حل مشکلات با گذر زمان» خطای اصلاحطلبان دوره شاه بود. درحالیکه بهرغم استبداد موجود باید بر سیاستورزی سازمانیافته تاکید میکردند.
سیاست «صبر و انتظار» نه بسیجگر بود و نه رژیم را عاقل کرد. یکی از دلایل تشکیل سازمانهای چریکی را باید در اینجا جست.
ناامیدی از اصلاحات و قانونگرایی در کنار خودکامگی شاه، انقلاب را اجتنابناپذیر کرد.”(بخشی از پست “در باره سه گانه حاکم خودکامه، اصلاح طلب منفعل و برانداز افراطی” جناب تاجزاده که سعی کرده با تمثیل و اشاره سه گانه زمان شاه؛ صریحاً اوضاع سه گانه امروز را ترسیم و به نقد بکشد.)
۳-تصور می کنم اعتراضات دیماه ۹۶؛ آبان ۹۸، بیانیه آیت الله امجد و بیانیه دانشجویان دانشگاه شریف، طلیعه جدا شدن از اصلاح طلبی است.
۴-واقع آن است که ما اختیار چندانی بر دو طرف جریان اصلاحات (خودکامه-برانداز افراطی) نداریم اما می توانیم با خارج نمودن اصلاحات از انفعال و سکوت و سکون؛ امید را به ایران برگردانیم و ایران را از شر دوگانه خودکامگی- انقلاب رها کنیم.
۴- درست است اگر حاکمان تن به اصلاحات ندهند جایگزینش کودتا یا انقلاب است. (تعبیر جناب خاتمی) اما این هم هست که اگر اصلاحات تن به خروج از محافظه کاری و انفعال و سکوت و سکون نداده و مخاطبه با قدرت مطلقه را شروع نکرده و بجای رویکردهای معمولِ بی اثر و کم اثر، راهکارها و رویکردها کارآمد ارائه نکند، در حقیقت خود، درب استمرار خودکامگی و یا براندازی افراطی را به روی ایران می گشاید!
۵- توجه کنیم اگر بخشی از علت اینکه خودکامان تن به اصلاحات نمی دهند به ذات و طبع خودکامه برمی گردد اما بخش مهمی از آن نیز به نحوه عمل و عملکرد منفعل اصلاح طلبان در برابر خودکامه مربوط است.
۶-تجربه نشان می دهد بیشترین علت شکست گام اول اصلاحات (علیرغم خوب بودن گام اول)؛ عدم وجود گام دوم ایستادگی در برابر مقاومت قدرت مطلقه است. اگر گام دومی نباشد؛ اگر برنامه ی جدی برای ایستادگی تدبیر نشده باشد؛ شک نکنید که قدرت مطلقه در همان گام اول اصلاحات را خرد می کند و به هیچ می انگارد؛ همچنانکه تا کنون چنین کرده است!!
سوال مهم از اصلاح طلبان (خصوصاً از خاتمی بعنوان لیدر معدل اصلاح طلبی) این است:
برنامه ی اصلاح طلبان و جناب خاتمی پس از عدم اجازه قدرت مطلقه برای انجام کنش اصلاحی (از جمله برگزاری انتخابات آزاد) چیست؟ آیا برنامه و هدف شان سکوت، سکون، واگذاری بخدا؛ منتظر تقدیر شدن، صبر و انتظار و بی عملی است و یا … ؟
آقای خاتمی، بزرگان اصلاح طلب و مشاهیر تحول خواه!، این بیانیه ها را جدی بگیرید! بخدا قسم مسئولیت خون هایی که ممکن است ریخته شود فقط بعهده آمران و مباشران نیست؛ بعهده منفعلانِ ساکت و اهل تردید نیز هست!