- احمد زید آبادی / منبع: کانال تلگرامی تحلیل اجتماعی
در پی مناظرۀ من و آقای تاجزاده، دوستان شناخته و ناشناختۀ بسیاری مواضع مرا در آن مناظره نقد کردند.
طبعاً ارزش نقدها همه در یک ردیف نبود. برخی بینیاز از پاسخگویی بود؛ اما برخی دیگر واقعاً احتیاج به پاسخ طولانی داشت.
از آنجا که من برنامهای برای فعالیت در انتخابات پیش رو از هیچ جهتی ندارم و فعلاً خود را در مقام ناظر و تماشاگر این ماجرا تعریف کردهام، بنابراین ورود مفصل به نقدها و پاسخ به آنها چندان شور و انگیزهای در من برنمیانگیزد.
فقط همین مقدار بگویم که من، ورود به عرصۀ قدرت را به طور مطلق هرگز نفی نکرده و نمیکنم. اگر فردی از سخن من اینطور برداشت کرده، دچار سوء تفاهم شده است. درواقع مسئلۀ من ورود به هنگام یا نابهنگام، مؤثر یا غیرمؤثر، مفید یا مضر به عرصۀ قدرت است نه نفی کامل آن!
موضوع دیگر، مربوط به اصلاحات اتوماتیک و خود به خودی است که برخی منتقدان متعرض آن شدهاند. از نگاه من، جوامع در سیر تحول خود، بعضاً و به طور استثنایی، به نقطهای میرسند که به طور طبیعی، گرفتن برخی تصمیمهای سرنوشتساز از سوی حکومتها الزامآور و اجتنابناپذیر میشود. از قضا تشخیص این شرایط استثنایی، مهمترین کارویژۀ اهل سیاست است تا با دخالت بیموقع و بیدلیل خود، روند طبیعی یک رویداد را به مخاطره نیاندازند!
میدانم که پذیرش این موضوع برای آن دسته از سیاستورزانی که زمام امور جهان را یکسره در ید فعالیتهای ریز و درشت خود تصور میکنند، بسیار ثقیل است، اما تجربۀ من از زندگی بشر این است که اگر در نقطه عطفهای تاریخی، برخی اهل سیاست، کمی خود را محور عالم تصور نمیکردند و از عرض اندام سیاسی اندکی فاصله میگرفتند، چه بسا سرشت طبیعی تحولات به سمتی میل پیدا میکرد که هزینۀ کمتر و نتیجۀ بهتری نصیب جامعهشان میشد!
حالا برخی از دوستان اجازه دهند من هم اینطور فکر کنم! آسمان که به زمین نمیآید!