✍️ علی حسین یوسف زاده
اصلاح طلبی به مثابه کم هزینه ترین روش در استقرار دموکراسی و تحقق توسعه، در اداور مختلف و بسته به شرایط تاکتیک های متفاوتی را می طلبد. بدون اتخاذ تاکتیک مناسب این راه به انزوا رفته و یا به انواع دیگر تغییر شکل می دهد. هم اکنون کشور ما نوعی از شرایط جنگی را تجربه می کند. مردم هر روزه از تنش های اقتصادی ناشی از تحریم سیلی های سخت و دردناک می خورند اما شاید عموم آنها چرایی وضعیتی را که در آن به سر می برند ندانند. به رسانه های آن طرف آب که نگاه می کنند عموم تحلیل ها در تلاش اند که جمهوری اسلامی را تنها مسبب وضعیت فعلی بدانند. به رسانه ملی که نگاه می کنند، دشمن خارجی یگانه باعث و بانی بحران های 4 دهه اخیر معرفی می شود. چرخش توده به هر کدام از این دو نگاه یعنی خارج شدن از ریل اصلاح طلبی. اگر پایگاه اجتماعی اصلاحات نسبت به سهم نیروهای داخلی، نیروهای خارجی و جهت گیری های کلان حاکمیت در وضعیت امروز کشور توجیه نشود دفاعی در مقابل تبلیغات اپوزیسیون برانداز و رسانه ملی نخواهد داشت و از آنجا که مخاطب بخش خبری تحلیلی رسانه ملی یک پایگاه اجتماعی ویژه و هم سو می باشد، بیشترین نگرانی متوجه چرخش توده به مانورهای رسانه ای خارجی است.
نگارنده تاکتیک متناسب با شرایط فعلی را اصلاحات سرد نام گذاری می کند. تاکتیکی که قرار است از افراط و گرایش جامعه به تبلیغات براندازان اجتناب نماید و نیز از تفریط و افتادن به دامان انفعال جلوگیری کند. گفتگو بین رهبران و فعالان اصلاح طلب با لایه های مختلف اجتماع در این رویکرد مهم ترین ویژگی محسوب می شود. اینکه توده مردم در دوره اصلاحات سرد در مدار اصلاح طلبی باقی بماند بسیار دشوار است.
شرایطی که در آن به سر می بریم و در این یادداشت از آن به دوره اصلاحات سرد تعبیر می شود، دارای مختصات ویژه ذیل است. در این دوره؛
– دغدغه معیشت چنان بر امور روزمره سایه افکنده که سایر فعالیت ها و تحرکات معمول لایه های مختلف اجتماعی به تلاشی بیشتر در جهت رفع آن تغییر می نماید و کارکردهای مفید و سازنده جامعه مدنی به کم ترین میزان میل می کند.
– مدیریت کشور درگیر گذران حداقل های ممکن مردم است و لذا در تعامل با خواسته های طبیعی اصلاح طلبانه آنها در جهت بهبود امور و توسعه سیاسی کم حوصله می شود و زمینه برخورد فراهم می گردد. همین عامل، می تواند موجب به تقویت جریان های برانداز شود.
– دستاوردهای اصلاحات از سوی جریان مقابل، مردم و حتی خود اصلاح طلبان مستمرا به چالش کشیده می شود. بخشی از این چالش ها از روی رقابت، برخی از روی فشار و تنگنای معیشت و بعضی از جنس تلاش در بهبود و اصلاح روش هاست. اما عمده آن که از سوی طیف برانداز مدیریت می شود با هدف قطع امید کامل مردم از اصلاحات و اثربخش نمودن پروژه های خارجی فشار از بیرون و فروپاشی از درون است.
– امیدها کم رنگ شده و خبری از شور و هیجان مردم برای تحقق اهداف اصلاح طلبانه نیست. با استناد به این رفتار، تحلیل جریان مقابل آن است که در حال حاضر طبقه متوسط سرگرم امور معیشتی بوده و از بازی مطالبه گری سیاسی و فشار بر نهادهای قدرت خارج شده است و قشر معترض دی 96 و آبان 98 نیز قشر فقیری است که اساسا در محدوده تحرکات اصلاح طلبان حضور نداشته است. در نتیجه، حاکمیت لزومی به بازکردن فضای سیاسی و اصلاحات ساختاری نمی بیند چرا که بر اساس این تحلیل، طبقه فعال سابق منفعل شده و طبقه معترض فقیر هم این خواسته ها در دستور کارش نیست و مهار ایشان راه حل های متفاوتی دارد. (نحوه مدیریت موضوع رد صلاحیت های انتخابات مجلس با تاثیر از این نگاه ارزیابی می شود.)
در چنین شرایطی، اگر اصلاح طلبان با توضیح نقشه تقسیم سهم نیروهای داخلی و خارجی در مشکلات جاری کشور آنهم در چارچوب یک روش تعاملی فراگیر با مردم گفتگو نکنند، در مرحله اول خود و گفتمان خود را حذف کرده اند و در مرحله دوم راه را برای یکه تازی هر یک از دو جریان رادیکال گشوده اند.
دیگر آنکه، اصلاح طلبان ضمن حفظ روحیه نقد کارشناسی می بایست از جهت گیری ها، اقدامات و تصمیمات کلیدی خود دفاع کنند. نمونه بارز آن نحوه موضع گیری در قبال دولت فعلی است. فرار از روحانی به اصلاحات اعتبار نمی دهد بلکه از ایشان سلب اعتماد می کند. اصلاحات باید تبیین کند که رای به روحانی در شرایط ویژه پس از دولت احمدی نژاد بهترین گزینه ممکن بود و رئیس جمهور فعلی بواسطه روابطی که در ساختار قدرت داشت توانست پروژه برجام را پیش ببرد و بین مجلس، رهبری، سپاه و مردم یک اجماع ثمربخش ایجاد کند و اینکه این دستاورد بواسطه نوع مناسبات قدرت حاکم بر جهان بهم خورده است نباید اشکالی را متوجه روشی که در پیش گرفتیم بدانیم. در عین حال می توانیم نقد کنیم که در دوره تحریم ترامپی چه عملکرد فنی بهتری را می توانستیم شاهد باشیم. رد سیاست گذاری ها و جهت گیری ها با نقد عملکرد متفاوت است. اولی پایگاه رای را نا امید می کند و دومی اطمینان بخش و راهگشا است.
در نتیجه اجرای تاکتیک اصلاحات سرد و اشراف توده مردم نسبت به ریشه های مشکلات کشور و نیز بازسازی امید ایشان به ثمربخش بودن گفتمان اصلاحات، تحمل و عبور از فشارهای تحریمی و اجتناب از فروپاشی اقتصادی-اجتماعی ممکن گشته و پایگاه مردمی اصلاحات به همراه احزاب اصلاح طلب دگربار به رفتاری همگن و هم جهت در بیان مطالبات تاریخی خود خواهند رسید. هسته سخت قدرت نیز در تعامل با این اجتماع زخمی، خسته اما امیدوار و یک هدف، منعطف تر و پاسخگوتر ظاهر خواهد شد.