مطهره کاویانی
علی لاریجانی رئیس مجلس ایران گفته است که آیت الله علی خامنه ای ایران “دستور اصلاح ساختار کشور” را داده است.
لاریجانی گفته است که آیتالله خامنهای خواسته است که این اصلاح “ظرف چهار ماه آینده” باشد.
امیرحسین قاضی زاده یک عضو هیات رئیسه مجلس گفته “این دستور مربوط به اصلاح ساختار کشور نیست بلکه درباره اصلاح ساختار بودجه کشور است”
“اصلاح ساختار کشور” در عمل می تواند به معنی بازنگری در قانون اساسی جمهوری اسلامی هم باشد که تاکنون فقط یک بار انجام شده است. طی بازنگری در قانون اساسی که سال ۱۳۶۸ انجام شد از جمله نظام پارلمانی به ریاستی تغییر کرد و اختیارات ولی فقیه به عنوان رهبر جمهوری اسلامی به “ولایت مطلقه” افزایش یافت.
عزت الله یوسفیان ملا، رئیس کمیسیون تدوین آییننامه داخلی مجلس ایران اواسط مهرماه سال جاری گفته بود “برای بازنگری در قانون اساسی نمایندگان قصد دارند نامهای را به مقام معظم رهبری تقدیم کنند یا اینکه معظم له، دستور بازنگری قانون اساسی را به رئیسجمهور ابلاغ کنند”.
✔️بدون اصلاحات ساختاری «امید» به جامعه برنمیگردد✔️
بدون اصلاحات ساختاری در عرصه اقتصادی، سیاست داخلی و خارجی، امکان ندارد رویکرد مردم نسبت به حاکمیت مثبت شود
برایند نتایجی که در چهل سال گذشته در بسترهای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، محیط زیست و غیره بهدست آمده، محصول عملکرد یک هفته، یک ماه، یک سال و حتی یک دوره ریاست جمهوری نیست. بلکه پیامد عملکردهای ادوار مختلف است. بهدلیل سوءمدیریت و ناتوانی مدیران و عدمتوان استفاده مناسب از بدنه کارشناسی در ادوار مختلف این روند، شدیدتر هم شده است.
بهطور مثال، مشکلاتی که امروز در محیط زیست از جمله خشک شدن دریاچهها و تالابها بهوجود آمده، نتیجه اقدامات ناصحیح در دهههای اخیر است. ایران کشوری خشک است. این کشور صدها سال است که چنین شرایطی دارد. اگر امروز با مشکلات جدی زیستمحیطی مواجه شدیم بهدلیل این است که بدون مطالعه همهجانبه، سدهایی احداث کردند که متناسب با آنها توان کشاورزی کشور رشد نکرده است. ولی وجود آنها باعث خشک شدن تالابها شد.
مشکلاتی که امروز مردم ایران را به خود درگیر کرده است مربوط به ۴٠ سال عدم مدیریت و ناکارآمدی مسئولین است و برای حل مشکلات ۴٠ ساله آسپرین تجویز نمیشد یعنی در واقع دردی را دوا نمیکند.
در نتیجه میتوان به جرات گفت که ٧٠درصد مشکلات از مدیران و سیاستهای غلط است، نه تحریم، یعنی مشکلاتی که امروز در کشور میبینیم ناشی از عملکرد پنج سال اخیر نیست. البته که تحریم ها هم اثرات منفی خود را بر شرایط حاضر میگذارند اما در این حد که تا عده ای به شرایط موجود اعتراض میکنند در پاسخ بشنوند که ما در شرایط تحریم به سر میبریم همه مشکلات کشور ناشی از تحریم نیست. مشکلات کشور ناشی از ناتوانی مدیران و سیاستهای غلط است. بیش از ٧٠ درصد مشکلات مربوط به این بخش بوده و حداکثر ٣٠درصد به تحریمها بازمیگشت. درست است که در جنگ اقتصادی بهسر میبریم، اما در همین شرایط هم اگر نظامِ سیاستگذاری و مدیریت کشور از یک هماهنگی بالا برخوردار و شناخت دقیقی و کافی از مشکلات داشته باشد، کنترل بحرانهای اقتصادی فعلی دور از دسترس نیست.
رویکرد سیاسی حکومت در طول ۴٠ سال گذشته در رابطه با غرب در مجموع، رویکرد تعاملی نبوده است. اگر قرار بود این برنامه پیاده شود باید برای این عدم تعامل، برنامهریزی میشد. حتی در یک دهه قبلی که مشکل عدم صادرات نفت بهدلیل تحریم کاملاً خودنمایی کرد، بهجای تعجیل و تسریع در سرمایهگذاریهای تولید نفت و بالا بردن توان تولیدی،
سنگاندازیهای بیدلیل عمدتاً تولید نفت خام در مرز ٣.٨ میلیون بشکه نفت در روز را متوقف کرد. در حالی که اگر امروز ایران چهار میلیون بشکه نفت خام صادرات داشت، امکان تحریم نفت ایران بدون بالا رفتن شدید قیمت نفت در جهان تقریباً غیرممکن میشد.
شروع این جنگ اقتصادی بهنوعی بهدلیل بیبرنامگی و عدم نگاه همهجانبه است. کشوری که در تمام ۴٠سال گذشته، سیاست خارجی خود را مقابله با آمریکا قرار داده، باید خیلی بیشتر تدابیر لازم را برای بالا بردن توانایی اقتصادی خود، میاندیشید. باید برای خروج اقتصاد کشور از تکمحصولی برنامهریزی و تلاش میشد. ضعف عدم مشارکت و عدماستفاده از تواناییهای کشور، آسیبپذیری را در مجموع افزایش داده است.
بنابراین جناب آقای خامنه ای بنده نمیدانم که منظور شما از اصلاح ساختاری در خصوص بودجه بود یا قانون و مسائل و مشکلات امروز کشور اما اگر میخواهید بمانید یا حداقل هنگام رفتن با احترام مردم ایران بدرقه تان کنند این مسئله را جدی بگیرید، این کشور احتیاج جدی به اصلاحات ساختاری دارد.
دیکتاتوری و حرف زور و سرکوب دیگر از مد افتاده است آشوب و تشنج در هیچ شرایطی نه به نفع مردم است نه به نفع حکومت. برای تحول ساختاری و اصلاح آن امروز بهتر از فرداست زمان زیادی ندارید مردم به نقطه جوش رسیده اند فوران این آتشفشان نه تنها حکومت بلکه متاسفانه مردم و در کل ایران را نابود خواهد کرد.
تحولات ساختاری این نیست که به کارگران بن خواروبار دهید، یا ماهانه دویست هزار تومان به حساب سرپرست خانوار بریزید باید روحیه امید به جامعه دمیده شود دقیقا چیزی که از سال ٨٨ به بعد در ایران مرد و از بین رفت .
میگوییم شما که دستور عفو نزدیک به ۵٠ هزار زندانی را صادر کردید زندانیان سیاسی را نیز آزاد کنید، میگویید ما در جمهوری اسلامی زندانی سیاسی نداریم! خب این پاسخ شما چه نتیجه ای را در بر دارد؟؟؟ مردم ایران کودک ۴ ساله نیستند! به علاوه اینکه ۴٠ سال است زیر پرچم حکومت جمهوری اسلامی مار خورده اند و افعی شده اند!
اگر زندانیان رویدادهای سیاسی آزاد شوند، رویکردی مثبت تلقی میشود. با این اتفاق، این پیام به جامعه منتقل میشود که مسیر در حال اصلاح است و در این صورت جامعه امید پیدا میکند. در این شرایط، مردم و حکومت بههم نزدیکتر میشوند.
از گذشته عبرت بگیرید پاییز سال ۵٧ شاه زندانیان سیاسی را آزاد کرد، اما دیگر دیر شده بود . اگر شاه سال ۵۶ زندانیان سیاسی را آزاد میکرد، مردم به اصلاح مسیر امیدوار میشدند، اما او زمانی این کار را انجام داد که دردی دوا نکرد.
یا مثلاً شاه در سال ۵٧ گفت صدای انقلاب را شنیدم، اما آن زمان برای شنیدن صدای مردم دیر بود. اگر شاه در سال ۵۶ میگفت حرف مردم را قبول دارم و حق با مردم است و میخواهم فقط سلطنت کنم نه حکومت، مطمئناً شرایط کاملاً تغییر میکرد. ولی او روزی این حرف را زد که کل سیستم او را قبول نداشت.
مردم کشور از شعور سیاسی بالایی برخوردار هستند. عملکرد آنها در سالهای ٨٨، ٩٢، ٩۴ و ٩۶ مؤید این موضوع است. اگر به خواست و نظر آنها توجه شود، پاسخ آنها خشونت و براندازی نیست. مردم آگاه هستند که به پاسخ مثبت، مثل همیشه رویکرد مثبت داشته باشند. اگر دنبال این هستند که واقعاً مردم پای کار بیایند و حکومت را از خود بدانند باید به سمت اصلاحات ساختارها بروید . اگر برآیند ارکان حکومت ناشی از اراده مردم باشد آن زمان نماینده واقعی، قدرت پاسخگویی خواهد داشت. اما آیا نمایندههای امروز قدرت پاسخگویی دارند؟! آیا ما که سال ٩۴ به اینها رأی دادیم، این افراد ایدهآلترین گزینهها بودند؟ در حالی که حق مردم است بتوانند تواناترین نیروهای کشور را به مجلس بفرستند یا تواناترین فرد را رئیس جمهوری کنند.
اگر روزی حکومتی مبتنی بر قانون و مشارکت مردم بهوجود آید، خاطرجمع باشید که هم تولید ناخالص ملی کشور بالا میرود، هم درآمد ملی و هم ثروت ملی افزایش پیدا میکند و هم بهرهوری اصلاح میشود.گزارش سازمان ملل میگوید در اثر حکمرانی خوب (که یکی از مبانی حکمرانی خوب، قانونگرایی است) کشورهایی که قانونگرایی را عملی کردند، هر یک دلار سرمایهگذاری، ۴ برابر بازدهی دارد. یعنی ۴٠٠ درصد رشد بهوجود میآورد. در حالی که در کشور ما یک دلار زیر یک دلار بازده دارد! اینها نشان میدهد فرارهای قانونی چه عوارض سنگینی برای مردم دارد و چه مشکلات بزرگی برای کشور ایجاد میکند.