✍️مرضیه حاجی هاشمی
به نظر میرسد در جریان شناسی نیروهای سیاسی در ایران کنونی، چند جریان قابل شناسایی است که تلاش میکنند در چارچوب ساخت قدرت جمهوری اسلامی به ایفای نقش بپردازند و ساخت قدرت بدیلی برایشان متصور نیست:
۱- جریان تحول خواه؛
۲- جریان اصلاح طلب؛
۳- جریان اعتدال گرا؛
۴- جریان اصولگرای معتدل؛
۵- جریان اصولگرا.
تحول خواهان از اصلاحطلبان منشعب شدهاند و جریانی هستند که به ضرورت اصلاحات ساختاری معتقدند و حرکت در چارچوب اصلاحطلبی کنونی را به هیچ وجه کارساز نمی دانند. اینها تا اصلاحات ساختاری مورد نظر خود برای نجات کشور و حل بحران ها فراهم نشود، حتی از مشارکت سیاسی در انتخابات ها خودداری میکنند؛
اصلاحطلبان که خواهان دامنهای از اصلاحات هستند؛ اما در هر صورت مشارکت سیاسی در انتخابات را قدم اول برای گردش نخبگان و ایجاد اصلاحات مد نظرشان می دانند و به هر میزان حضور در قدرت برای پیشبرد اهداف اصلاح طلبانه خود اکتفا میکنند؛
جریان اعتدال گرا یک جریان سوم در جریان شناسی نیروهای سیاسی است که در اوایل دهه ۹۰ در ایران شکل گرفته است؛ ولی نیروهای این جریان ترکیبی از نیروهای هر دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا است.
از آنجا که جریان سوم به دلیل عدم ثبات به لحاظ نیروهای سیاسی و حامیان اجتماعی در ایران و همچنین ابتنای نظم سیاسی- اجتماعی ایران معاصر بر تضاد و دوقطبی گری، هیچگاه نتوانسته جریان موفقی باشد، اعتدالگراها نیز مشمول همین اصل هستند؛
اصولگرایان معتدل، اصولگرایان جدا شده از بدنه اصلی جریان اصولگرا هستند که گرایش های معتدلی نسبت به آنها دارند و در مواضع به اعتدال گرایان نزدیکترند؛ اما هیچگاه خود را اعتدالگرا معرفی نکرده اند. این ها نیز به لحاظ بدنه اجتماعی نحیف هستند؛
اصولگرایان نیز طیفی از جریان نیروهای سیاسی هستند که در دهه های مختلف، نام راست، محافظه کار، نیروهای انقلاب و … را به خود گرفتنه اند و از دهه ۷۰ به بعد بیشتر در نهادهای انتصابی ساخت قدرت جمهوری اسلامی و مجریان و پیش برندگان سیاست ها و اصول کلی آن بودند.
به نظر میرسد:
۱- تحول خواهان در حال حاضر و با وجود ابر مشکلات معیشتی در دولت دوم اعتدالگرایان بخش زیادی از نیروهای اجتماعی و حامیان اصلاح طلبان را به خود اختصاص دادهاند؛
۲- نیروهای سیاسی تحول خواه هم خود تن به تیغ تیز نظارت استصوابی نمی دهند و هم این تیغ محال است آنها را ذبح سیاسی نکند.
لذا اصلاح طلبان در آستانه انتخابات ۱۴۰۰ بیش از دو راه، پیش روی خود نمی بینند:
۱- یا تلاش دو سویه ای داشته باشند و از یک سو تحول خواهان را با خود همراه کنند و مشارکت سیاسی نیروهای رمیده از خویش را به نفع خویش در انتخابات جلب کنند و از سوی دیگر با شورای نگهبان و رهبری رایزنی کنند تا کاندیداهای دارای سبد رأی بالا که عمدتاً در بین تحول خواهان هستند، به واسطه نظارت استصوابی از گردونه رقابت انتخابات ۱۴۰۰ حذف نشوند؛
۲- یا اینکه بار دیگر با اعتدالیون و حتی این بار با اصولگرایان معتدل، ائتلاف کنند تا بتوانند بدنه اجتماعی و حامیان این سه جریان را بسیج کنند که به نظر نمی رسد رأی آنها به میزان پایگاه ثابت رأی اصولگرایان باشد.