✍️علی گودرزیان ع پایدار
تازه داشتیم چشم بازمی کردیم که انقلاب شد و ما با تمام کودکی خود دوشادوش آدم بزرگ هایمان، هرروز درخیابان های کوچک شهرالشتر زنده باد! و مرده باد! می گفتیم و بعدها زیربمباران هواپیماهای جنگی عراقی درمدرسه هایمان درس خواندیم و جنگ رفتیم آتش تانک و توپ و خمپاره و شیمایی خوردیم و جنگ که تمام شد وارد دستجات سیاسی شدیم.
سیاست که چه عرض کنم، -دغدغه ی پیروزی شخصیت های دلخواهمان- همه ی دارو ندارمان شد و برحسب اتفاق درجمع دوستانی افتادیم که خودرا «خط امامی» خطاب می کردند و روز به روز ما «خط امامی تر» شدیم و البته دیگران را پایین تر ازخود دیدیم.
دقیق همان زمان و همان سال ها که آرام آرام داشت ناممان از خط امامی به «چپ» تغییر می کرد و تحلیلگران چپ ها را به «چپ سنتی» و «چپ مدرن» تقسیم بندی می کردند سال ۷۶آمد و ما همه «اصلاح طلب» شدیم.
از اصلاح طلبی چیزی نمی دانستیم و خود را به در و دیوار زدیم تا فهمیدیم که اصلاح طلبی یعنی ساختار یک نظام سیاسی مشکلات و موانع دست و پاگیری برای توسعه دارد و اصلاح طلبی تلاشی مسالمت جویانه ، بدون خشنونت برای اصلاح ساختار یک نظام سیاسی است.
بیست و چهارسال آزگاراست که ما برای اصلاح ساختار نظام جمهوری اسلامی گرانترین سرمایه ی خود یعنی زندگی خود را هزینه کردیم و دراین مدت مدید بسیاری از ما در مرکز تهران زندان شدند، شکنجه دیدند، جانباز و شهید شدند و ماها درمراکز استان ها و شهرستان ها و حتی روستاها با تمام قامت های نحیفمان صدمه دیدیم بسیاری از ما حتی نتوانستند درس بخوانند و از تمام حقوق اجتماعی محروم شدند!
تمام این نامهربانی ها و ناسازی ها را به جان خریدیم چون دلمان خوش بود که هنوز برخی از نهادهای مدنی پای کار بودند می خواستند که گشایشی شود سال ۸۸ از راه رسید «گل ها در آرواره ی تهدید باغبان/انکارگل نموده شبیه گیاه شدند» منادیان اصیل اصلاح این ساختار کج و کوله درحصرشدند چهارسال نفس هادرسینه ها حبس شد تا پای اعتدال به میان آمد و باید می شد آنچه تاکنون تجربه نشده بود.
دولت اعتدال هم تجربه شد روزهای نخستین گفتند به این اعتدال قناعت کنید این دالانی است برای عبور و یک گام به عقب است برای پیشروی پس دوستان امیدوار باشند که درآینده وضع بهتر می شود.
رودهای خروشان اصلاح طلبان بر بستر هموار دولت اعتدالی افتادند و لم زدند و از خروشیدن افتادند و سینه هایشان پراز رویش جلبک های تعلق و وابستگی شد.
آن ها همه غرق شدند و دراین منزل سیمرغی دوشادوش اصولگرایان درغیاب مردم گرسنه و فقیر فراموش شده از سفره ی انقلاب سیر و پر شدند.
گفتمان تاجزاده دراین بین خواب بسیاری از اصلاح طلبان را آشفته کرده است معلوم شد که اصلاح طلبی راهی که تاجزاده مدعی آن است راه دشوار پر سنگلاخی است راه مبارزه بافساد و انحراف و خودکامگی خودکامگان است و آنان که خود غرق قدرت و فساد هستند میانه ای با ان ندارند و جبهه می گیرند!
شگفت این که ازاین همه کسان مدعی اصلاح طلبی اندک کسانی حاضرشدند آشکارا از تاجزاده بگویند! روشن شد که اصلاح طلبی دیگر یک مرام مقدس نیست! یک آبشخور است یک مرتبه ی پذیرفته شده از خوردن و بردن است شکل جدیداستفاده از سفره ی انقلاب است که ماها به نوعی به آن عادت کرده ایم.
با این وجود بحث «اصلاح طلبی جامعه محور» و «اصلاح طلبی قدرت محور» را بحثی توجیه گرانه می دانم بحثی که می خواهد استمرارطلبی را توجیه کند اصلاح طلبانی را توجیه کند که سال هاست در قدرت مانده اند و هیچ گامی در مسیر اصلاح ساختار هم برنداشته اند!
آنان که می خواهند به هرشکل درقدرت باشند دیگر به نوعی کلیشه شده اند و به «اصلاح طلبی آبشخور محور» تن داده اند نمود روشن این دسته از اصلاح طلبان چرخش آرام از روحانی به لاریجانی و تنها گذاشتن کاندیدای اصیل اصلاح طلبان در میدان است.
درچنین بزنگاهی تصور می شود مردم هوشمندانه تراز روشنفکران ایرانی عمل کنند همیشه این گونه بوده است که روشنفکران ایرانی درپس مردم آمده اند و دوراز ذهن نیست که این بار نیز آنان انگشت به دهان رفتارمردم بمانند! و مردم درهرصورتی محاسبات را برهم بزنند! آمدن و نیامدن مسئله این است! کسی چه می داند؟ شاید این بار، بدترها ما باشیم!