پایگاه خبری / تحلیلی نگام – ✍️فیاض زاهد
باوربه این اعتقادکه از روشهای ایدئولوژیک میشودیک جامعه را اداره کرددچاربحران خواهد شدوآنها درادامه برای اینکه قادربه کنترل این بحران باشندتلاش خواهندکردکه فضارابسمت گزینههای نظامی وامنیتی سوق دهنداماآن هم چاره کارنخواهدبود
قبلابه این نکته تاکیدکردم که تصورتشکیل یک حکومت یکدست شبیه به یک رویاست.این امرازنظرسیاسی،مدیریتی وفلسفی ظرفیت تحقق ندارد. ازنظر سیاسی ناممکن است چون آقای رئیسی مجبورشدواردرقابتهای انتخاباتی شود،اگرحضورپیدانمیکردامکان اجماع میان نیروهای داوطلب ریاست جمهوری درجناح راست وجبهه پایداری فراهم نمیشد،اما باوجوداینکه آقای رئیسی برای این ائتلاف ویکدستی حضور پیداکرد،دیدیم که آن نتیجه حاصل نشد
آقای محسن رضایی بعنوان یک چهره اصولگرا وامیرحسین قاضیزاده هاشمی تاآخردرانتخابات باقی ماندندونشان دادندکه بازی خودشان رادارند ومیخواهندهویت خودرامعناکنند.
ازطرف دیگرازنظرسیاسی برای جناح راست درساختار دولت آنقدرپست ومنصب ندارندکه بین همه آنهاتقسیم کنند.همچنین آقای رئیسی و مشاوران وی بوضوح این رامیدانندکه جناح راست وجناح افراطی بهتنهایی نه توان وظرفیت اداره کشور رادارند ونه بصلاح آنهاست که ازاین یکپارچگی سودببرند.
بیش ازسه هزارپست درحوزههای مختلف اداری وسیاسی ودرسطوح مختلف کشورنیازمند یک دولت مستقرست واساساجناح راست ظرفیت این امررا ندارد.مشکل دیگرجناح راست این است که درمیان نیروهای خودش کادرسازی نکرده است
متاسفانه کادرسازی ازسوی نیروهای جوان اصولگرابیشترگلخانهای صورت گرفته است.آنها درهماوردهای جدی وواقعی رشدپیدا نکردهاند بلکه درنتیجه فضای دوپینگ،رانتهای ویژه وحمایتهای خاص کارسیاسی میکنند.حتی جریان عدالتخواه آنهاهم تلاش میکنندنوعی از سوسیالیسم عدالتمحور اقتصادی راپیش ببرند ودرظاهرنشان دهندکه بافسادمخالف هستند،اماگاهی باپرسشها وابهاماتی روبهرو میشوندکه شبیه آن چیزی است که برای آقای پناهیان رخ داده بود ویک تعارض درون سیستمی ایجاد کرد
همین امروزبه دعوای حسین قدیانی وحسین شریعتمداری ودیگرچهرههای اصولگراتوجه کنید، همچنین میتوان به موضوع بابک زنجانی اشاره کرد.
دراین شرایط آن نیروهای اصیل وصادق اصولگراوقتی ازنزدیک درجریان برخی ازاین نابسامانیها قرارمیگیرنددچارتعارض مساله میشوند؛ ازنظر مدیریتی هم اینکار امکانپذیر نیست،چراکه این سطح لازم ازتکنوکراتی درجناح راست وجود ندارد. ماطیفی ازمدیران خنثی راداریم که من برای آنهاتعبیر«میانخوس»رابکارمیبرم که اصطلاحی رشتی است یعنی اگرسهنفر درسرمابه کوهستان بروند،کسی برنده است که وسط میخوابد وهرکسی ازهرطرف لحاف رابکشدوی دروسط درامان است.این اصطلاح را درخصوص برخی وزرامیتوان بکاربردوبسیاری ازمدیران تکنوکراتی هم که درموردآنهاصحبت میشود،میانخوس هستندنگاه آنهابجهت وزش باداست.
اگردولت اصولگرا روی کا بیایداسم آنها حسینعلی است امااگر دولت اصلاحطلب شروع بکارکنداسمشان میشودبیژن. سومین موردهم این است که ازنظرفلسفی ناممکن است که براساس مدل فهم دیالکتیکی ازفرآیندهای سیاسی وتاریخی ازهگل این امررابه یادگارداریم که به محض اینکه یک نیروی سیاسی مستقر میشودعناصرضدخود ومتعارض رادردرون خودرشدمیدهدابتدای انقلاب جریانات به دودسته تقسیم شدند؛مسلمان وکمونیست. کمونیستها حذف شدندومسلمانان باقی ماندند
بعدبین مسلمانان وسازمان مجاهدین خلق، افرادمجاهدین خلق حذف شدند.بعدتربین افرادانقلابی وخط امامی دودسته ایجادشد؛چپ وراست که درنتیجه چپ حذف شدو ازدل راست جریان احمدینژادظهورکردکه به مرورحذف شد. بنابرتمام اینها یکدستی محال است.آیااین امربه این معناست که درعدم توفیق احتمالی آقای رئیسی اصولگرایی هم باخطرفروپاشی روبه رواست؟بله،کاملاخطر محتملی است
جناح اصلاحطلب یانتوانست یااجازه پیدا نکردتمام منویات خودراپیش ببرداماجناح اصولگراباچنین محدودیتها وفشارهایی روبه رو نیست.آنهاتمام ارکان کشوررادراختیاردارنداما ازهمین حالامیتوانم به شمابگویم که قادربه حل مشکلات ومنازعات کشورنخواهندبود،لذادرمیان خودشان ریزش ایجادمیشود.
باوربه این اعتقادکه از روشهای ایدئولوژیک میشودیک جامعه را اداره کرددچار بحران خواهد شد وآنها درادامه برای اینکه قادربه کنترل این بحران باشندتلاش خواهندکردکه فضا رابه سمت گزینههای نظامی وامنیتی سوق دهنداماآن هم چاره کارنخواهدبوداین یک پیشبینی بسیار محتمل ازسوی برخی کارشناسان است که باور دارنددرآینده یک نهاددولت باقی خواهدماند که نه گرایش اصولگرایی خواهدداشت ونه اصلاحطلبی؛بلکه ازدل خودیک دولت ملی معتقد به ارزشهای عام یک نظام اجتماعی رانمایندگی میکند،امااین جریان ازمسیربسیارتنگ،باریک و پرسنگلاخی عبورخواهدکردمیتوان اینگونه ارزیابی کردکه بزرگترین مشکل دولتهای ایدئولوژیک خودشان هستند