به آقا نامه بنویسید و مشکلات کشور را بگویید و بگویید ما چیزی که منجر به امید باشه نمیبینیم در این کشور! برای تغییر در کشور تغییر باید از حضرتعالی شروع بشود.
به آقا بگویید شما یکسره میگویید جوانها اما خودتان پیرمردها را منصوب میکنید.
به آقا بنویسید شما میگویید ما با برجام مخالف بودیم اما در برجام جوری موضع گرفتید که ما آخر نفهمیدیم شما مخالف بودید یا موافق بودید.
بگویید اینها باعث ناامیدی ما نسبت به اصل نظام میشود و اگر پاسخ داده نشود همین حزباللهی ها به یاس و ناامیدی میرسند.
نوع موضع گیری شما و رهبری باید هم تفاوت داشته باشد!
تعاریف آقا از ظریف مثل سیخی در جگر من بود. من تهمت و فحشی نبود که از سمت ضدانقلاب نخورده باشم. من را بهایی، عنصر تندرو و بیمنطق شناساندند و کسی از ما دفاع نکرد.
چند سال من را برای مراسمات به بیت راه ندادند. آقا از مریضی من خبر داشت و حالی نپرسید. با این حال حکومت هم سقوط کند و پای چوبه دار باشم، دست از آقا برنمیدارم.
مشکل من با احمدینژاد به خاطر بقایی و مشایی بود. مشایی میگفت ۱۳ میلیون به ما رای ندادند، باید اینها را جذب کنیم.
ما از رئیس مجلس انقاد میکردیم، آقا از ایشان دفاع میکرد، اینطور نمیشود! من البته به آقا گفتم که آرزوی من شهادت در رکاب شماست اما این سوالها را دارم.
آقا خودشان فضای مجازی را مشاهده میکند، مسئلهای از ایشان پنهان نیست.
جدایی من و جبهه پایداری و آقای مصباح، بر سر احمدینژاد بود.