مطهره کاویانی
بعضی ها فکر میکنند که در تمام دنیا مردم آزادند هر زمان که به سیاست های حکومت اعتراض داشتند جمع شوند و تظاهرات کنند، در مورد قوانین کشور اظهار نظر کنند و در مقابل حکومت هم با شربت و شیرینی از آنها پذیرایی کرده و با جمله شما امر بفرمایید مو به مو دستورات مردم را اجرا میکند!
و فقط و فقط در ایران است که به محض تظاهرات و اعتراض نیروی انتظامی و یگان و دوگان ویژه وارد عملیات شده و با گاز اشک آور و باطوم به خدمت معترضین میرسد!
نه عزیز من اینطور ها هم نیست! تقریبا در تمام دنیا دولت و حکومت در مقابل معترضین می ایستد و سعی در آرام کردن شرایط میکند،
اما
اما تفاوتی که بین اعتراضات در ایران و نحوه برخورد با معترضین در ایران با تمام دنیا وجود دارد
اولا در شکل معترضین است
دوما در نحوه برخورد با آنها
منظور از شکل معترضین شکل ظاهری و لباس و مدل موهایشان نیست منظور خواسته و موضوع مورد اعتراض و خواسته آنهاست!
مثلا در دی ماه سال ٩۶ در نقطه نقطه کشور تجمعاتی اعتراض گونه برگزار شد اما وقتی از بالا به معترضین نگاه میکردید احساس میکردید لحاف چهل تکه ای را مشاهده میکنید رنگارنگ با طرح های کاملا متفاوت
یکی شعار میداد رضا شاه روحت شاد
یکی شعار میداد مرگ بر روحانی
یکی شعار میداد مرگ بر خامنه ای
دیگری پرچم ایران را آتش میزد و آن یکی اصلاح طلب اصول گرا دیگه تموم ماجرا
یه عده ای هم همچنان تا احمدی نژاده هر روز همین بسازه را بصورت تواشی اجرا میکردند.
در تهران روسری هایشان را به سر چوب میبستند و در غرب و شرق چیزهای دیگرشان را!!!
و عجیب تر از همه آنکه با این شرایط انتظار تغییر و بهبود اوضاع را هم داشتند!
در واقع بیشتر شبیه یک شوخی پر سر و صدا بود تا اعتراض علیه سیاستهای غلط حکومت.
اما این یک طرف ماجرا بود سمت دیگر ماجرا نحوه برخورد با معترضین بود.
در تمام دنیا جدا از کسانی که در گروه معترضین هستند و باتفاق خواستار یک چیز واحد هستند کسانی که وظیفه مقابله و به نوعی سرکوب معترضین را دارند هم همگی از یک ارگان خاص با لباسهای یک دست هدفی واحد و از همه مهتر مدیریت واحد هستند اما در ایران عده ای با پیراهن های سفید که روی شلوارشان نه توی شلوارشان است با صورتهای که از زیر پلکهایشان مو روییده قمه به دست با چفیه ای دور گردن و صداهای گرفته از فرط فریاد عده ای با لباس نظامی گروهی با لباس شخصی و ظاهری کاملا مردمی و عده ای هم سر تا پا سیاه با چشمانی از حدقه بیرون زده و اندامی مشابه غول جک و لوبیای سحر آمیز همگی سعی در آرام کردن اوضاع که البته چه عرض کنم اما در مهار کردن اعتراضات داشتند. هر کدام هر ساز خودشان را میزدند .
اما تفاوت دیگر ایران با سایر کشور ها در شرایط ذکر شده این است که در تمام دنیا حتی اگر معترضین دستگیر شوند فقط و فقط به عنوان اغتشاشگر و معترض با آنها برخورد شده و نهایتا باید متحمل چند روز بازداشت و شاید پرداخت جریمه به دلیل بر هم زدن نظم عمومی بشوند که آن هم کلی تبصره و باید و نباید دارد اما در ایران به حدی برای معترضین ارزش قائل میشوند که تک تک آنها را از کوچک گرفته تا بزرگ دستگیر کرده و روانه بندهای سیاسی زندان ها میکنند! در واقع با این کار لول و جایگاه فردی که مثلا کارگر یک تولیدی تعطیل شده است و نهایتا سواد خواندن و نوشتن دارد و سوادش از سیاست در حد این است که هر چهار سال انتخابات ریاست جمهوری برگزار میشود است را تا اندازه یک فعال سیاسی افزایش میدهند و برچسب زندانی سیاسی را به او میچسبانند. اما بعد از تمام این بگیر و ببند ها چیزی که مهم است این است که
قريبا همه فلسفه هاي دنيا بر اين عقيده هستند كه هيچ چيز بدون علت آفريده نشده ولي اگر خوب بنگريم ميبينيم بسياري از پديده ها لزومي براي وجودشان نيست گرچه علت وجودشان كاملا معلوم باشد. يكي از اين پديده ها كه همچنان در ذهن بسياري به عنوان يك بن بست باقي مانده شكنجه است. پديده اي كه به دست انسان آفريده شده و عليه خود او نيز به كار ميرود. صرف نظر از آنكه گاه اجراي اين پديده موجب رضايت روحي بعضي افراد ميشود كه كندوكاو پيرامون آن قضيه را پيچيده تر ميكند، شايان ذكر است كه ميبينيم اجراي آن از طرف كساني صورت ميگيرد كه ادعاي پيروي از حقوق بشر را ميكنند يا بر اين ادعايند كه از جانب خداوند در اين جهان ماموريتي به آنها سپرده شده است.
.
.
.
.
در واقع دوستان شکنجه گر طی یک پروسه چند ساعته یا نهایتا چند روزه کاری با زندانی میکنند که از زمان تولد کرده هایش که هیچ به. نکرده هایش هم اعتراف کند. و بعد اعترافاتی را با دست خط خودش نوشته و امضا کنند اما انسانی ترین قسمت داستان آن است که بعد از هر بار تحمل درد ناشی از شکنجه برگه را با عنوان حلال کردم در مقابل زندانی گذاشته و از وی میخواهند که آن را امضا کند.
یعنی شما را بر عکس آویزان کرده با شلاق به جانتان می افتند ، یا اشک شمع نقطه های حساس بدنتان را می
سوزانند، بصورت طبیعی یا با انواع اشیا مصنوعی تجاوز جنسی انجام میدهند و یا در بدترین حالت به همسر یا فرزندتان تجاوز کرده یا مورد آزار و اذیت قرار میدهند آن هم پیش چشم زندانی و بعد از تمام اینها از شما حلالیت میگیرند که خدایی ناکرده مورد خشم خداوند به دلیل حق الناسی که بر گردنشان است قرار نگیرند.
اما از تمام اینها که بگذریم گاهی متوجه میشویم بعضی چیزها اصلا آن چیزی نبوده که ما تا به حال فکر میکردیم مثلا اگر فکر میکنید که آدمها خودکشی میکنند باید بگویم شدیدا در اشتباه هستید البته آدمها شاید در اتاق خوابشان یا مثلا از روی پل هوایی خود کشی کنند اما در زندانها ایران خودکشی میشوند. پس لطفا زین پس به جای واژه غریب و بیگانه خودکشی کرد از واژه آشنای خودکشی شد استفاده کنید.