✍️ حبیب رمضانخانی
توییتی منتسب به آقای غرقی، خبرنگار و برنامه ساز صداو سیما، در مورد قاطعیت صدام در برخورد با محتکران و توصیه به مسئولین ما برای بهره گیری از این الگو، تداعی موارد و توصیه های مشابه همیشگی در ذهنم و بهانه نگاشتن این مطلب شد.
در سال های گذشته، مخصوصا بعد از رو شدن فساد و تخلفی بزرگ، همواره در بین مردم و مسئولین نیاز به برخورد قاطع با متخلفین و مثال آوردن از اقدامات امثال رضاشاه و خلخالی در تایید مطالب خود، به فراوانی توصیه دیده ایم و شنیده ایم. سوالی که پیش می آید؛ با علم و آگاهی به این عمل و نیاز به برخورد قاطع، چرا این رویه نه تنها متوقف نشده، بلکه هرساله تخلفات و پرونده های سنگین تر افشا شده و توصیه و اقدامات، بازدارندگی نداشته است؟
در پاسخ بایستی متذکر شد، اتفافا در این سال ها ما با متخلفین و مفسدین کم برخورد نکرده ایم. در این سال ها سلطان های زیادی با عناوین تخلفی حوزه عمل خود، به چوبه دار حواله و مخصوصا در بحث مواد مخدر اعدام های بیشماری داشته ایم. ولی چرا همچنان بحث تخلف و فساد بازتولید شده و برخوردها هراس و ارعابی برای اجتناب و کم شدن آن را باعث نمی شود؟
اگر طرح برخورد قاطع و خشن، ارعاب و ترس مردم هست، اتفاقا با برخوردی که با مردم عادی تحت عناوین جرم سیاسی و معترض صورت گرفته، ترس از حاکمیت در حد رژیم صدام نباشد، بی شک کمتر نیست. نشان به آن نشان که یک انتقاد ساده از فلان وزیر و بخش و گذشتن از انواع خط قرمز های ایجاد شده، منجر به پیگردهایی شده که امثال خلخالی را مقابل چشمان ما زنده کرده است!
پس با وجود این ترس نهادینه شده در مردم و ظهور افرادی چون خلخالی، همچنان این تخلف و فساد در ابعاد بیشتر و بزرگتر ما را غافلگیرتر از قبل می کند؟
در پاسخ، بایستی از ظواهر امر گذشت و به باطن و پشت پرده قضایا متوجه شد. مشکل ما تخلف مردم عادی و قانونگریزی آن ها نیست، بلکه مشکل از خود قانون و خلاهایی هست که باعث بازتولید فساد و رانت می شود. قوانینی که راه گریز و دور زدن قانون را در خود داشته و در نبود سیستم شفاف و نظارت مستمر، تبدیل به فساد سیستمی شده است.
وقتی تحت عنوان مبارزه و دور زدن تحریم های ظالمانه، قوانین بین المللی تحت عنوان Fatf را رد می کنیم، اگر در بعد خارجی با کاستن از فشار تحریم کمک حال وضعیت کشور می شود، در داخل باعث ظهور افرادی می شود که به گستردگی از آن سواستفاده کرده و موجب تولید پدیده هایی چون بابک زنجانی ها می شود.
وقتی در نبود قوانین قاطع و شفاف برای مبارزه با رانت، اصل تخصص را کنار گذاشته و بر تعهد و ارادت سالاری متکی می شویم، فساد و رانت گسترده در قالب افراد جای مهر بر پیشانی نشسته ای چون طبری ها رخ می نماید.
وقتی برای تحزب و فعالیت حزبی شایسته سالاری معنایی نداشته، اعضا نفع جامعه و مردم را فدای نفع حزبی و جناحی می کنند، وقتی ارتقا در جناح ها به جای شایستگی، بر اصل پیروی محض و رابطه مرید و مرادی استوار می شود، در این حالت هر تخلف و فسادی نادیده گرفته شده و در جهت اهداف و آرمان های جناحی، هدف وسیله را توجیه می کند.
با این اوصاف، تا زمانی که قوانین اصلاح نشود، اصل شفافیت و نظارت مستمر صورت نگیرد، شایسته سالاری نهادینه نشده و پاسخ گویی به مردم و دسترسی رسانه های آزاد و مستقل به عملکرد مسئولین اجرایی نشود، هاله تقدس مسئولین و مصلحت گرایی برچیده نشود، … اگر قاطعیت صدام و شیوه برخورد خلخالی چندین برابر اعمال شود، در بر همان پاشنه خواهد چرخید و اتفاقا ریسک ورود به خلاف و فساد، به دلیل جذابیت آن، برای عده ای انگیزه دوچندان برای فساد و دور زدن قانون فراهم خواهد کرد. چیزی که برای قاچاق مواد مخدر اتفاق افتاد!