از دیدگاه من ، انسانیت در کشور تبدیل به مقوله ی پیچیده ای شده است که دیگر حتی در بروکراسی های پیش پا افتاده ی اداری هم ، مضمون خود را در هم پیچیده و به سمت توحش سوق داده شده است.
انسانیت در کشور تبدیل به کلیشه ای غیر معقول و غیرمنقول شده است که درک آن را شعوری فراتر از شعور انسانیت طلب می کند.
شعوری سرشار از تهدید و تطمیع و تحمیق….
دیروز امیر تتلو آهنگی با نام “جهنم”را منتشر کرد.
آهنگی که گویا هدفش بیان حقایق بود.
حقایقی که جهنمی به نام ، جمهوری اسلامی ایران را می شکافد.
پس از شنیدن این آهنگ به ناگاه فلش بکی در ذهنم زده شد به دیدار تتلو با رییسی.
حقیقتا جهنمی که امثال رییسی و خامنه ای ها در زندان ایران درست کرده اند ، جایی است که امثال تتلو ها را وادار به اعتراف و بیان اشتباهات خود میکند.
اعتراف به گناه کار هر کسی نیست.
این اعتراف در این آهنگ نشان از بلوغ فکری او دارد.
بلوغی که شاید خیلی دیر شکوفا شد اما آنچه باید می شد ،شد….
آهنگی که قطعا حکم ارتداد او را صادر خواهد کرد.
ارتداد نسبت به شخصی که وقتی آقای محسنی اژه ای سخنگوی دستگاه به اصطلاح عدلیه، نام اصلی فرد مرتد ( امیرحسین مقصودلو ) را می شنود به ناگاه شوک میشود.
قرار است چنین فردی که حتی نام اصلی خواننده ای که قرار است حکم ارتدادش را صادر کند نمی شناسد و او را تنها با نام هنری اش یعنی تتلو بجا می آورد معیار تشخیص حق از باطل باشد.
دیگر امیدی نیست که بتوان به آن دل بست.
دستگاه ناعادل عدلیه بزودی حکمی صادر می کند که بر ظالمانه بودن احکام خود صحه گذارد.
جهنمی پوشیده از تهدید و تطمیع و تحمیق…
وقتی سخن از شیطان رجیم در این آهنگ آورده شد به ناگاه به یاد حجت الاعدام رییسی افتادم.
حجت الاعدام رئیسی که در تابستان سال 67 تمام وجودش را عقده فراگرفته بود برای نابودی جوانانی که حقشان اعدام نبود اما تنها به بهانه ی پافشاری بر اعتقادات خود به پای جوخه های اعدام فرستاده شدند.
اینبار که منافعش به میان آمد عقیده و دیدگاه مخالف ، تبدیل به آزادی عقیده شد تنها برای چند روزِ کاری.
خرش از پل که گذشت مجددا همان امیر تتلو تبدیل به دشمن شد و حقش اعدام شد.
ذات انسانها تغییر ناپذیر است وقتی که خون لازمه ادامه حیات آنان گردد و دراکولایی را در درونشان پرورانده است.