✍️امید فراغت
سئوال کلیدی این است آیا رهبران کره شمالی، ونزوئلا و ... با وجود فقرِ معیشت و اقتصاد اکثریت مردمشان، میتوانند بگویند کشورِ با عزت و با اقتداری هستیم؟! البته که میتوانند بگویند چرا که حرف زدنهای الکی کنتور نمیاندازد اما واقعیت این است نوع زیستِ مردم و این که سطح رفاهشان در چه وضعیتی است نسبت مستقیم با عزت و اقتدارشان دارد!
یا مثلا این که معاون پرستاری وزارت بهداشت و درمان گفته سونامی سالمندی در انتظار ایران است و تا ۳۰ سال آینده تعداد سالمندان از تعداد کودکان بیشتر خواهد شد فکر میکنید پیامِ چنین خبرِ هولناکی چیست؟! چرا نرخِ ازدواج در ایرانِ امروز پایین است؟ آیا جزء این است که مشکلاتِ اقتصادی و …باعث شده که جوانان مملکت جرات ورود به وادی ازدواج را ندارند؟ مگر جمعیت یکی از موئلفههای قدرت نیست؟!تهیه وسایل ازدواجِ آسان هم هزینه میلیونی دارد! بنابراین چنین واقعیتهایی چه تناسبی با عزت و اقتدار یک کشور دارد؟!
تا هنگامی که سیاستمداران و مسئولان ایران واقعیتها و حقایق را نپذیرند بیانِ عبارتهایی مانند عزت، اقتدار، مدیریت جهانی، به زانو درآوردنِ ابرقدرتها فقط مصرف تبلیغاتی دارد آن هم نه مصرف داخلی.
نکته این است فناوری و تکنولوژی باعث شده کشورها نسبت به واقعیتهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی هم آگاهی دقیق داشته باشند و رجزخوانیهای اینچنینی تغییری در کنش و واکنشها ایجاد نمیکند!واقعیت این است تا دنیای درون درست نشود دنیای بیرون درست شدنی نیست! بنابراین عزت و اقتدار دو کشور کرهشمالی و ونزوئلا میتواند آموزهای ارزشمند باشد.
اگر از ملت ایران پرسیده شود از چهار کشور کره شمالی، ونزوئلا ،آلمان و فرانسه، دو کشوری که عزت و اقتدار دارند را نام ببرید؟ بیدرنگ پاسخشان آلمان و فرانسه خواهد بود! بنابراین باید پذیرفت که ملت ایران هم به مانند ملتِ جوامع توسعه یافته به خرد عمومی جهانی اتصال دارد! و تفاوت دوغ و دوشاب را به خوبی میدانند!
نکته پایانی این که عزت و اقتدار و امید به آینده از زبان مردم قابل باور است نه از زبانِ برخی حکمرانانی که تنها به گرفتاری مردم نظاره میکنند و شعار میدهند.