✍️جلال پورالعجل
مهم نیست ساختار سیاسی کشور را چه بنامیم، جمهوری اسلامی یا حکومت اسلامی، مهم این است که این ساختار هر چه هست جز هدر دادن سرمایه و ذخایر مادی و معنوی کشور و فقر و ناامیدی مردم دستاورد روشن و قابل دفاعی نداشته است. از نمایندگان مجلس گرفته تا سیاسیون، نخبگان، هنرمندان، دانشگاهیان، مردم عادی و حتی جانبازان و آزادگان هر یک به فراخور جایگاه و موقعیت اجتماعی خود به این مسئله اذعان میکنند. برخی آبروداری میکنند و با ایما و اشاره اظهار نظر میکنند و برخی دیگر بی پرده و آشکار. حال اینکه چرا آنهایی که باید بشنوند و چاره اندیشی کنند دست روی دست گذاشته اند خودش حکایتی است.
اقلیتی که از ساختار سیاسی کنونی کشور دفاع میکنند و همچنان بر اداره امور کشور به شیوه کنونی اصرار میورزند و در برابر هرگونه اصلاحات بنیادین مقاومت میکنند را میتوان به سه دسته تقسیم نمود:
1 _ مفسدین
دسته اول مفسدین اقتصادی هستند که از شرایط موجود حداکثر بهره را میبرند. ساختار سیاسی کنونی، ایران را تبدیل به “بهشت مفسدین” کرده است. در کجای دنیا میتوان با دلالی، قاچاق، احتکار، و رانت دولتی یک شبه صاحب ثروت افسانه ای شد؟ در کجای دنیا میتوان میلیاردها دلار ارز با نرخ دولتی گرفت و آنرا در بازار سیاه ارز تزریق کرد؟ در کجای دنیا میتوان وامهای میلیاردی گرفت و بازنگرداند؟ در کجای دنیا میتوان از دولت وام ارزی بدون بهره گرفت و سپس آنرا در بانکهای دولتی سپرده گذاری کرد و سودش را از همان دولت گرفت؟ در کجای دنیا میتوان همزمان هم مدیر بخش دولتی بود و هم در بخش خصوصی همسو فعالیت داشت؟ در کجای دنیا میتوان براحتی از زیر بار مالیات فرار کرد؟ در کجای دنیا میتوان مؤسسه مالی بدون مجوز تأسیس کرد و هزاران میلیارد تومان اختلاس کرد و ضرر این مؤسسات و طلب مالباختگان را از خزانه دولت یا همان جیب مردم پرداخت نمودند؟ چه جایی بهتر از ایران؟ تأسف بارتر و دردناکتر از همه این است که این اقلیت فاسد نه با تشویش و نگرانی بلکه با طیب خاطر و خیالی آسوده چنین خیانتی را مرتکب میشوند!
لازم به ذکر است که فساد صرفاً اقتصادی نیست بلکه ابعاد دیگری هم دارد که بُعد دیگر آن فساد سیاسی است. کسانی که با چابلوسی، توانسته اند بدون داشتن تخصص، تجربه، و شایستگی لازم در کوتاهترین زمان بر اریکه قدرت تکیه بزنند باید از چنین ساختار معیوبی دفاع کنند.
2 _ منتفعین
دسته دوم افرادی هستند که ذاتاً افراد فاسدی نیستند بلکه بعضاً متشرع و مؤمنند ولیکن موجودیت آنها با نظام گره خورده است. آنها خارج از ساختار سیاسی کنونی از جایگاه اجتماعی مناسبی برخوردار نیستند. در واقع از قبال همین ساختار است که امرار معاش میکنند. پس برای بقای خودشان هم که شده چاره ای ندارند جز اینکه از این ساختار دفاع کنند.
3 _ متعصبین
دسته سوم افراد مؤمن و سلیم النفسی هستند که نه تنها بهره ای دنیوی از نظام و انقلاب نبرده اند بلکه بعضاً هزینه هم داده اند. این افراد به خاطر تعصب دینی و تعلق خاطری که به آرمانهای انقلاب دارند نمیتوانند بپذیرند و باور کنند که عامل نابسامانی کنونی، ناکارآمدی ساختار سیاسی بیمارگونه کنونی است. این دسته نه تنها به مشکلات کشور به خوبی واقفند، بلکه با آن دست و پنجه نرم میکنند و از نابسامامی موجود رنج میبرند. با این وجود، نظام حاکم را فارغ از هرگونه نقصان و اشتباه میپندارند و قویاً بر این باورند که مشکلات و نابسامانی کشور یا ناشی از سوء مدیریت است و یا ناشی از توطئه دشمنان داخلی و خارجی. به همین خاطر همچنان به نظام وفادارند و حتی حاضرند شرایط بدتر از این را هم تحمل کنند. تعصب آنها هرگز به آنها اجازه نمیدهد که واقعیات جامعه را بپذیرند. تغییر نگرش این دسته بسیار سخت بلکه غیرممکن به نظر میرسد.
در مقابل سه دسته فوق، بخش عظیمی از جامعه قرار دارند که قویاً بر این باورند که اداره امور کشور به شیوه کنونی، ایران را به تباهی و ویرانی و فروپاشی اجتماعی کامل سوق خواهد داد. به همین جهت هر یک به نحوی تلاش میکنند تا جلوی این سیر قهقرایی را بگیرند و تصمیم گیران و صاحب قدرت را متقاعد و مجاب نمایند که دست از یک دندگی برداشته و به خواست آحاد ملت تمکین نمایند و در جهت اصلاح ساختار سیاسی و قانون اساسی گام بردارند.
متأسفانه برخی از روی دلسوزی اظهار میکنند که در شرایط نابسامان کنونی شاید تغییر ساختار سیاسی کشور به مصلحت نباشد، غافل از اینکه شرایط نابسامان کنونی زائیده همین ساختار معیوب و مفسده خیز است. ما در سراشیب سقوط قرار گرفته ایم که هر چه تعلل کنیم، شرایط بغرنج تر و امکان نجات و انجام اصلاحات مشکلتر میشود. درنگ نمودن و تعلل ورزیدن نه تنها مشکلی را حل نمیکند بلکه فرصتهای باقی مانده را هم میسوزاند.
خدا کند خیلی دیر نشود.