پایگاه خبری / تحلیلی نگام – ✍️ حببب رمضانخانی
با اینکه همواره سعی می شود عرصه ورزش و مخصوصا آوردگاه المپیک به دور از مسائل سیاسی و خارج از تحولات سیاسی کشورها رقم بخورد، ولی وجود همین تیم پناهجویان و برخی تابعیت ها خود گویای دخالت و نمود سیاست و حکمرانی در امر ورزش است.
اینکه در همین المپیک چندین ورزشکار بلاروسی و افریقایی اعلام پناهندگی می کنند، نشان می دهد که فشار و مشکلات تا چه اندازه سنگین هست که مردم و پرچم خود را رها کرده و برای زندگی آرام و حتی به قیمت پایان دوره ورزشی خود مجبور به انتخاب بی وطنی! می شوند.
مسلما ما هیچگاه شاهد پناهنده شدن ورزشکاری از کشورهای توسعه یافته و دموکراتیک به کشورهای جهان سومی نبوده ایم. مثلا ورزشکاری از سوئد اصرار بر ماندن در ژاپن و عدم بازگشت به کشورش را داشته باشد! پس وقتی این پدیده برای ورزشکاران ما اتفاق می افتد، ان هم با درصد بالا، نشان از مشکلات فراوان و تصمیمات غلطی هست که خروجی آن به اینجا منتهی می شود.
بی شک وضعیت ما از نظر ریشه های فرهنگی و هویت ملی به دلیل سابقه گذشته تاریخی و فرهنگی غنی در قالب ملیت ایرانی بسیار قوی تر از کشورهایی چون عراق، افغانستان، سودان و… هست که همواره خطر تجزیه آن ها را تهدید و پروسه ملت سازی ناقصی دارند. در نتیجه وقتی ما با شرایط تقریبا عادی، مثل کشورهای فوق عمل کرده و سیل مهاجران را ردیف می کنیم، آیا قابل تامل و تفکر نیست و نباید دنبال مشکل و رفع آن گشت؟
همواره یکی از مهمترین خروجی های حکمرانی خوب و بد را باید در تاثیر آن بر زندگی مردم جست. نمی شود همواره به آمارها و شعارها بسنده کرد. زندگی مردم در سطح جامعه و امنیت و معاش آن خود کارنامه عمل و فعالیت حکمرانان است. پس وقتی ورزشکار ما که با سال ها زحمت و تلاش به آن جایگاه رسیده و شهرت و پشتوانه حمایت مردمی را داشته و تازه به روی خوش زندگی دست یافته، اینگونه راه خروج پی می گیرد، ببینید این استقبال به رفتن و مهاجرت در مردم عادی که چیزی برای از دست دادن ندارند، چقدر است؟ پس آیا در کشوری که درگیر جنگ داخلی و خارجی نیست، هویت فرهنگی غنی و روح ملی گرایی در آن موج می زند و… به جز حکمرانی بد چه عاملی می تواند مردم را به این درجه از اقدام و عمل[مخاجرت] برساند؟!