عبدالرحیم اباذری
عصر امام صادق علیهم السلام را از جهاتی می توان عصر تعلیم و تربیت شاگردان فاضل و ساماندهی تشکیلات مرجعیت شیعه و فقاهت فقهاء نامید. دوران امامت حضرت باقر و امام صادق عليهما السلام مصادف با شكسته شدن فضاي تحريم چندین ساله نقل و ضبط احاديث، سقوط سلسله بنياميه و آغاز حكومت عباسيان شد و تا حدودي فضاي باز علمي و سياسي در جامعه حاكم گرديد.
اين دو امام همام از اين فرصت تاريخي، بهره مناسب بردند و در پي نيم قرن (148 ـ 94ه) تلاش و اهتمام كمنظير ، عالمان، فقيهان و دانشمندان بسياري در مكتب اهلبيت^ پرورش دادند. آنان معارف اسلامي را به طور مستقيم از ائمه معصومين^ گرفتند و در مجموعههايي گرد آوردند و گنجينههاي گران بهايي را از خود به نسلهاي آينده به ميراث گذاردند. ابوبصير يكي از شاگردان برجسته امام صادق(ع) ميگويد: روزي به محضر آن حضرت(ع) وارد شدم و امام فرمود: امروز عدهاي از مردم بصره اين جا بودند و سؤالاتي كردند و احاديثي از من خواستند و همه را نوشتند؛ پس چه شده است كه شما نمينويسيد و احاديث را ضبط نميكنيد؟! اما يقين بدانيد هرگز نميتوانيد احاديث ما را نگه داريد؛ مگر اينكه همه را بنويسيد و ضبط كنيد.
امام صادق(ع) در حديث ديگري خطاب به ساير شاگردان و اصحاب ميفرمايد: اكتبوا فانكم لاتحفظون الا بالكتاب؛ بنويسيد و يادداشت كنيد؛ به درستي كه هرگز نميتوانيد احاديث را نگه داريد، مگر با نوشتن. در کتب حدیثی و تاریخی تعداد شاگردان امام صادق علیه السلام تا چهار هزار نفر تخمین زده شده است و نام بعضی از آنها در ميان اهل فن به عنوان «اصحاب اجماع» شناخته شده و مانند آفتاب می درخشد.
زرارة بن اعين، محمد بن مسلم، معروف بن خربوذ، بُرَيد بن معاويه عجلي، ابوبصير و فضيل بن يسار كه از اصحاب مشترک امام باقر و امام صادق‘ به شمار ميآيند. اَبان بن تغلب، جميل بن درّاج، عبدالله بن مسكان، عبدالله بن بكير، حماد بن عثمان و حماد بن عيسي كه از اصحاب و ياران خاص امام صادق شمرده ميشوند. تنها محمد بن مسلم سي هزار حديث از امام باقر(ع) و 16 هزار حديث از امام صادق آموخت و حفظ كرد و كتابي با عنوان «اربعمأة مسأله» نگاشت.
در حديثي امام صادق ميفرمايد: هيچ كس ياد ما را زنده نداشت و احاديثِ پدرم را احيا نكرد، مگر زراره، ابوبصير مرادي، محمد بن مسلم و بُرَيد. اگر اينها نبودند، كسي نميتوانست احكام خدا را استنباط كند و راه هدايت برگزيند. اينان نگاه داران دين و مورد اعتماد پدرم بر حلال و حرام الهي و پيشگامان به سوي ما در دنيا و آخرت هستند. در حديث ديگري از آن حضرت نقل است كه فرمود: خداوند زرارة بن اعين را رحمت كند؛ اگر او نبود، احاديث پدرم از بين ميرفت. ابان بن تغلب نزديک به سي هزار حديث و معارف اسلامي و شيعي از امام صادق فرا گرفت و در تفسير قرآن، فقه، حديث، نحو و ادبيات عرب سرآمد بود. اين عالم و راوي بزرگ در سال 141 هجري از دنيا رفت. وقتي خبر رحلتش به امام صادق(ع) رسيد، آن حضرت فرمود: سوگند به خدا ! درگذشت ابان دل مرا به درد آورد. ارجاع مردم به علما قرائن و شواهد تاريخي به روشني نشان ميدهد كه امام صادق(ع)، شاگردان خويش را كه همان عالمان و روحانيون وقت بودند، به رسيدگي به نيازهاي علمي، فقهي، ديني، اخلاقی و عقيدتي مردم، ملزم مينمود و خود در كناري به فعاليتهاي آنها اشراف و نظارت داشت؛ چنانكه روزي مرد شامي به خدمت امام صادق(ع) رسيد و در حالي كه اغلب شاگردان در مجلس حاضر بودند، از آن حضرت درخواست مناظره علمي در مسائل مختلف كرد. امام صادق(ع) آن مرد را در علم نحو، صرف، ادبيات عرب، فقه، كلام (جبر و اختيار، توحيد و امامت) به ترتيب به شاگردان برجسته خويش: حمران بن اعين، ابان بن تغلب، زرارة بن اعين، مؤمن طاق، محمد بن طيار، هشام بن سالم و هشام بن حكم ارجاع داد. آن مرد در نهايت غرور و تكبر گفت: آمدهام با خود شما مناظره كنم، نه با شاگردان و اصحاب. حضرت فرمود: گفتار اينان، گفتار من است. اگر بر اينها چيره شدي، به منزله آن است كه بر من پيروز گشتهاي. آنگاه مرد شامي با هر يك از آنها به بحث نشست و بيدرنگ مغلوب شد و به شكست خود اعتراف كرد.
مفضل بن عمر در حديثي نقل ميكند که امام صادق خطاب به فيض بن مختار فرمود: « فاذا اردتَ حديثنا فعليك بهذا الجالس و اومي الی رجل من اصحابه فسالتُ اصحابنا عنه، فقالوا: زرارة بن اعين؛» هر گاه مسائل ما را خواستي، پس به اين فرد نشسته مراجعه كن و با دست مبارك به يكي از شاگردان اشاره كرد. در اين هنگام نام او را از حاضران پرسيدم، گفتند: زرارة بن اعين است. در حديث ديگر، شعيب ميگويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: گاهي نياز پيدا ميكنم از چيزي سؤال كنم؛ پس در اين هنگام از چه كسي بپرسم؟ حضرت در جواب فرمود: از ابوبصير اسدي بپرس. در روايتي از عبدالله بن ابي يعفور ميخوانيم: روزي به امام صادق(ع) عرض كردم: به راستي هر ساعت نميتوانم شما را زيارت كنم و به خدمتتان بيايم و برخي از دوستان به سراغم ميآيند و بعضي مسائل را ميپرسند و من نميتوانم به همه آنها جواب بدهم؛ چه كار كنم؟ حضرت فرمود: « ما يمنعك من محمد بن مسلم ثقفي؟ فانه سمع من ابي و كان عنده وجيهاً» چه چيز تو را مانع شده كه به خدمت محمد بن مسلم ثقفي بروي و از وي سؤال بكني؟! به راستي او مسائل شرعي را از پدرم شنيده و در نزد پدرم مورد احترام و اعتماد بود. از اين روايت استفاده ميشود که علاوه بر محمد بن مسلم، خود عبدالله بن ابي يعفور هم محل رجوع مردم بوده است. البته اين روش اختصاص به امام صادق(ع) نداشت. امامان معصوم بعدي نيز هر كدام در عصر حضور خويش همين سيره را ادامه دادند و مردم را به عالمان متعهد ارجاع ميدادند. تشویق علما به اجتهاد و فتوا افزون بر موارد فوق، رواياتی وجود دارد كه حضرت صادق(ع) عالمان و دانشمندان را به اجتهاد ، فقاهت واستنباط احكام شرعي و تفريع احكام كلي از مصاديق و موضوعات خارجي و پديدههاي جديد اجتماعي و در نتيجه رفع مشكلات روزمره مردم، موظف كردهاند. هشام بن سالم از حضرت صادق(ع) نقل ميكند كه آن حضرت فرمود: «انما علينا اَن نلقي عليكم الاصول و عليكم التفريع؛» بر ماست كه اصول كلي احكام را بر شما القا كنيم و شما هم موظفيد پديدههاي جديد را بر آن احكام كلي تطبيق نماييد و احكام آنها را از آن اصول كلي استنباط كرده و در اختيار مردم بگذاريد.
مضمون همين روايت از عالم ديگري به نام احمد بن ابي نصر، از حضرت رضا(ع) نقل شده كه آن حضرت فرمود: «علينا اِلقاء الاصول و عليكم التفريع». عبد الرحمن بن حجاج، يكي از علماي كلامي دوران امام صادق و امام كاظم÷ بود و در عصر امام رضا(ع) رحلت كرد. او در شهر بغداد وكيل و نماينده امام معصوم شناخته ميشد. حضرت امام صادق(ع) در حديثي او را به مباحثه كلامي و نشر اعتقادات اسلامي و شيعي در ميان مردم توصيه كرده و ميفرمايد:يا عبد الرحمن! كلَّم اهل المدينه، فاني اُحب ان يُری في رجال الشيعه مثلك؛ اي عبدالرحمن! با مردم بغداد پيرامون مسائل اعتقادي، بحث و گفتوگو كن؛ زيرا دوست دارم در ميان شخصيتهاي بزرگ شيعه، امثال تو وجود داشته باشند. از مجموع اين روايات و شواهد تاريخي آشکار ميشود كه در زمان حيات امامان معصوم^ اصل رجوع مردم به غير معصوم (علما و فقهای وقت) يك امر معمول و بديهي بوده است. ائمه هدي همواره مردم را به آنها ارجاع ميدادند؛ و از سوی دیگر ، علما و فقها را به اجتهاد و فتوا در میان مردم ترغیب می نمودند و این اصل در زمان امام باقر و بخصوص امام صادق علیهما السلام پایه گذاری شد و لیکن در عصر ائمه بعدی به مرحله رشد و شکوفایی رسید و منتهی به شکل گیری « تشکیلات وکالت » در عصر امامان معصوم بعدی و «دستگاه نیابت و مرجعیت» در عصر غیبت صغری و غیبت کبری شد که پیرامون هرکدام از این مراحل بایستی جداگانه بحث شود. امسال هفتم تیر، روز شهادت آیت الله شهید بهشتیِ مظلوم و یارانش با ایام شهادت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مصادف شده است، شهید بهشتی بحق یکی از تربیت یافتگان مکتب جعفری و از شاگردان برجسته مر جعیت شیعه و فقهای عظام در دوران معاصر به شمار می آید ؛ به همین خاطر وی خار چشم منافقان و مورد خشم آنهایی قرار گرفت که تفکر اسلام منهای روحانیت و مرجعیت را ترویج می کردند و امام صادق را بدون دستگاه نیابت و مرجعیت می خواستند. امروز جهت شناخت دقیق مکتب جعفری و حفظ و حراست بهتر از نظام اسلامی و دوری از جریان های انحرافی به افکار و اندیشه های این شهید مظلوم بیشتر نیاز داریم. / دین آنلاین