نگام ؛ فرهنگ و هنر _ جشنواره جهانی فیلم وین، معروف به ویناله، با پنجاه و شش دوره برپایی، از قدیمی ترین جشنواره های اروپاست، اما عجیب این که برگزار کنندگان چندان تاکیدی بر این قدمت فخرآور ندارند و در پوستر و کاتالوگ و وبسایت، تنها عدد هجده (به نشانه سال ۲۰۱۸) دیده می شود و بس.
به گزارش کانون فرهنگی هنری خنیا ؛ ویناله به مانند جشنواره های تورنتو و لندن سعی دارد جشنواره ای مردمی باشد که بهترین های سال را یکجا گرد می آورد؛ برای سینمادوستان وینی که معمولاً صندلی ای را در تالارها خالی نمی گذارند. به همین دلیل از فرش های قرمز خبری نیست، هرچند چهره های ویژه ای هر سال در محیط دوستانه این جشنواره حاضر می شوند؛ از جمله چهره هایی چون گاسپار نوئه، لاو دیاز و تیلدا سوئینتون در جشنواره امسال.
جشنواره وین هر سال از یک فیلمساز شناخته شده می خواهد تا تیزری را برای جشنواره بسازد (شیرین نشاط یکی از این چهره ها بود که تیزری با حضور ناتالی پورتمن برای این جشنواره ساخته بود). امسال نوبت به لاو دیاز فیلمساز فیلیپنی رسید؛ سینماگری که فیلم هایش معمولاً بیشتر از چهار ساعت (و گاه حتی هشت ساعت) به طول می انجامد و حالا برای اولین بار فیلمی دو دقیقه ای ساخته که در آن از تدوین به صورت معمول و قطع سریع نماها (رویه ای خلاف فیلمسازی او) سود می جوید؛ فیلم کوتاهی به نام “پسری که زمین را انتخاب کرد” که در فضای سیاه و سفید معمول فیلم های او، نگرانی های زیست- محیطی (یکی از مایه های جشنواره امسال) را بازتاب می دهد.
جنبش سبز در وین
مدیر قبلی جشنواره هانس هورش (که پیش از آغاز جشنواره سال گذشته سکته قلبی کرد و درگذشت)، عاشق سینمای ایران بود و هر سال تعداد قابل توجهی فیلم ایرانی را برای نمایش در این جشنواره انتخاب می کرد. مدیر تازه و جوان این جشنواره، اوا سانجیورجی، هم می گوید توجه ویژه ای به سینمای ایران دارد و مشتاق است که هر سال فیلم های ایرانی را با مخاطبان جشنواره قسمت کند.
“سه رخ” آخرین فیلم جعفر پناهی، فیلمساز ممنوع الکار که اولین بار در جشنواره کن نمایش داده شد، به این جشنواره هم رسید در حالی که کماکان پناهی اجازه خروج از کشور را ندارد؛ فیلمی شبه مستند درباره سه نسل از بازیگران زن ایران که در یک روستای دورافتاده می گذرد و سبک و سیاق آثار عباس کیارستمی را به یاد می آورد.
“اکثریت خاموش به صدا درمی آید” عنوان فیلمی است از بنی خشنودی که در جشنواره وین با حضور خود فیلمساز نمایش داده شد؛ مستندی درباره مهمترین جنبش اعتراضی مردم ایران در سال های پس از انقلاب که در سال ۱۳۸۸ پس از انتخابات ریاست جمهوری اتفاق افتاد.
فیلمساز هم از مواد خام موجود در شبکه های اجتماعی درباره جنبش سبز و هم تصاویری اختصاصی از این واقعه استفاده می کند( تصاویری که عنوان بندی فیلم می گوید نام خالقان آنها را نمی تواند ذکر کند). آغاز فیلم بیشتر به نوعی تحقیق میدانی شبیه است که در آن نظر مردم درباره انتخابات و شرایط موجود پرسیده می شود. فیلمساز از همان ابتدا سعی دارد بستر تاریخی این واقعه و تلاش برای رسیدن به آزادی را از وقایع صد سال پیش تا به امروز بررسی کند؛ در نتیجه فیلم مملو است از مقایسه اتفاقات متاخر با وقایع دوران مصدق و انقلاب ایران. جدای از این که فیلم مخاطب خارجی را (که احتمالاً اطلاعات چندانی درباره تاریخ ایران ندارد) هدف قرار داده (و در نتیجه برخی تاکیدها و نتیجه گیری هایش ساده و بدیهی به نظر می رسد)، نوع قضاوت و طرح مساله اش – به ویژه درباره تاریخ صد ساله ایران- مخاطب ایرانی و آشنا به وقایع ایران را چندان راضی نگه نمی دارد.
“شوکا” عنوان فیلم تجربی شبه مستندی است از پرستو و فراز آنوش شاهپور که با همکاری رایان فرکو به عنوان محصول مشترک ایران و کانادا ساخته شده و سعی دارد گذشته ای پر راز و رمز را جست و جو کند؛ جایی که کاناداهایی ها، پیش از انقلاب کارخانه ای را بنا کرده بودند و با وقوع انقلاب گریختند. عکس ها بخش مهمی از این فیلم را شکل می دهند؛ کارگران خارجی ای که در آنجا زندگی می کردند و حالا محلی ها سعی دارند آنها را از روی عکس ها تشخیص دهند. مساله هویت و نوستالژی ظاهراً مایه های اصلی فیلم را تشکیل می دهند اما سازندگان، قدرت پرداخت آن را ندارند.
از دنیای زنان تا یادی از هالیوود
جشنواره امسال با فیلم “لازاروی خوشبخت” ساخته آلیس رورواچر فیلمساز جوان ایتالیایی آغاز شد که سال ها با بازیگری خواهرش، آلبا، فیلم می سازد و یکی دو سالی است که به چهره مطرحی در جشنواره های جهانی بدل شده؛ به ویژه با این آخرین ساخته اش که یک واقعه تلخ در ایتالیا (نوعی برده داری مدرن) را به شکلی سوررئال و شاعرانه روایت می کند و به نتایج حیرت انگیزی می رسد.
فیلم هایی از زنان کماکان مورد توجه جشنواره های امسال هستند و “به من دست نزن” ساخته آدینا پینتیلی از رومانی به جشنواره وین هم رسیده؛ فیلمی درباره مفهوم سکس و مشکلات آن که از دید یک زن روایت می شود و می تواند نمادی باشد از رفتار به شدت ضد سکس جهان غرب در این سال های متاخر که از دیدگاه یک فیلمساز زن سی و هشت ساله به نمایش درمی آید و تحسین می شود؛ اما با فضایی خام و پرداختی که قادر به درگیر کردن تماشاگرش نیست.
تحسین ها در مورد مردان هم کارساز نیست و یکی از نتایجش فیلم “پادشاه آفتاب”[لقب لویی چهاردهم]، اثری از آلبرت سرا است؛ فیلمسازی که با فیلم پیشین اش بی جهت تحسین شد.
یکی از بخش های جذاب ویناله، فیلم های کلاسیک آن است که هر ساله با همکاری سینماتک طراز اول این شهر، گنجینه ای از کلاسیک های دیدنی به نمایش گذاشته می شود. امسال جدای از برخی فیلم های صامت اتریش، “بی مووی”ها ( فیلم های کم خرج دهه سی و چهل و پنجاه هالیوود) مورد توجه برگزارکنندگان قرار گرفته و گنجینه کمتر دیده شده ای از این فیلم ها با مخاطبان قسمت شد؛ از جمله های فیلم های کمتر شناخته شده ای از ساموئل فولر(کلاهخود آهنی)، چارلز ویدور(کوچه تاریک)، آنتونی مان (دکتر برادوی) وادگار جی. اولمر( توهم غریب).