از دیماه گذشته که اعتراضاتی در بسیاری از شهرهای ایران روی داد، تُندی بر اصلاحطلبان از سوی منتقدان و مخالفان ایراننشین و بیروننشین افزایش یافت و همانا، آن تندی، بیشتر از حاکمان، بر کنارگذاشتهشدگان جنبش اصلاحطلبی که خود زیر فشار و تنگنای بخشهایی از قدرت و ثروت حکومتی قرار دارند، پیاده شد؛ هرچند برای موشکافان سیاسیواجتماعی، ریشۀ چنان تندیِ نهچندان به جا را سازمانیافته از سوی افرادی یا دستگاههای افراطی میدانند و بسیاری نادانسته و بدون ریزبینی و تیزبینی بر دُهُل آن کوفتند و میکوبند؛ بااینحال روشن است: جنبش اصلاحطلبی، کنشی انقلابیگری و براندازانه نیست تا براندازان و انقلابخواهان بیبرنامه و هودهگرا و بهرهگرا با آن همراهی کنند و از سویی اصلاحاتِ حقیقی، مطلقهگرایی و استبدادگرایی و رانتساز نیست تا میلیهای ملینما و مطلقهخواهان به اصطلاح خودی، با آن همراه شوند؛ بنابراین از هردوسوی انقلابیگرهای مثلا خودی و انقلابخواهان مثلا برانداز آن را تحمل نمیکنند!
اگر از نقد شیوۀ ناپختۀ هجومبران بر جنبش اصلاحات بگذریم و با این رویکرد که جنبش اصلاحطلبی خودستایشگر و استبدادگر نیست، شایسته است تا انتقادهای مطرح، نادیده انگاشته نشود؛ بلکه بایسته است تا از سوی نظریهپردازان اصلاحیطلبی، همۀ انتقاداتِ دلسوزانه یا دشمنانه، بررسی و پاسخ درخور داده شود.
در نگاه نویسنده سه سستی بزرگ در کارنامۀ جنبش اصلاحطلبی دیده میشود که زمینۀ به کندوکاوکشاندن این جنبش را فراهم کرد:
- جنبش اصلاحطلبی، هنوز استراتژی و سیاستگذاریهای خود را برای اصلاح حکومت یا قانون یا روشهای سیاستگذاری با برنامهای عملپذیر آشکار نکرده است.
- گسترۀ «اصلاح و تغییر» در چنبرۀ تئوری و عملیِ جریان اصلاحطلبی ناآشکار و ناروشن است.
- جنبش در تنگنای اشخاص ویژه در هِرم تصمیمگیر درونسازمانی یا برونسازمانی گرفتار و از گفتمان یا راهکارها و راهبردهای مطرح در بدنۀ میانی و پایینی خود یا در پهنۀ جامعه، دور گشته است.
یاداوری و هشدار: بند ۳ با ماهیت اصلاحطلبی ناسازگار است و درصورت درجازدن در آن بهمعنای پایانِ ناگواری برای جنبش خواهد بود که بس ناپسند و ناامیدکننده است و مردم و کشور تا رسیدن به زمینۀ شایسته و بایسته در گردباد سردرگمی فرو خواهند رفت که بیرونآمدن از آن، شاید دههها به درازا بکشد؛ اما امید میرود؛ چنین نشود و سران جنبش با آزادسازی اصلاحطلبی از گرفتاری یادشده، هرچه زودتر بندهای ۱ و۲ را پیاده کنند.
برداشت
هِرم ساختاری اصلاحطلبی برای برونرفت از بودن در بنبست رکود و بیانگیزگی هواداران و نیز برای ادامۀ کار در عرصۀ سیاست و جامعه، شایسته است، انتقادات گفتهشده به خود را با هر انگیزه و با هر سویهگیری یا از هرسو که باشد، بپذیرد و سیاستگذاریها و استراتژیها و برنامهریزیهای کاربردی برای اصلاح یا تغییر را برای مردم، مشخص و شفافسازی کند تا جریانهای دیگر نیز بتوانند به آن اعتماد کنند و همسو یا حتی همراه شوند. روشن است آشکارکردن استراتژیها و برنامهها، هزینهآور خواهد بود؛ اما رسیدن به امید و گذر از بنبست و شرایط کجدار و سست کنونیِ جنبش به پذیرش هزینههای شایدی پیشِرو، میارزد.