امید فراغت
اگر اندیشه انقلابیگری بر خلاف ادبیات غالب جامعه حرکت داشته باشد در فرآیند زمان گرفتار تناقضات و به تبع آن دچار بیمعنایی خواهد شد! آگاهی و پرسشگری جامعه امروز ایران محصول دادههای فناوری و تکنولوژیست بنابراین تا به اندیشهتان سَر و سامان ندهید روز به روز فاصلهتان با اکثریت جامعه بیشتر خواهد شد و پُر شدن این خلاء جزء با اجبار و انحصارگری، شدنی نیست!
لطفا تاریخ را مطالعه کنید! به عنوان مثال محمد علی شاه قاجار به دلیل مخالفت با ادبیات مشروطه و عدم فهم درست از واقعیتهای جامعه آن روز، در نهایت مجلس شورای ملی را به توپ بست! و با وجود از بین بردن برخی سران مشروطه خواه، اما مشروطه خواهی متوقف نشد! با فتح تهران توسط مشروطه خواهان، محمد علی شاه ناگزیر به سفارت شوروی پناه بُرد و پیام این پناهندگی در واقع ذلت ابدی در دلِ خود دارد و هر ایرانی وطندوست و اسلام دوستی که آن وقایع را مطالعه میکند چیزی جزء شرمساری نصیبش نمیشود!
بنابراین تاریخ را میتوان موجود زندهای به حساب آورد که تولید کننده غرور، عزت، ذلت و شرمساری ابدیست! اولین صدراعظم ناصرالدین شاه قاجار با وجود اینکه عمر صدارتش سه سال و سه ماه به طول کشید اما تاریخ به ایشان یعنی امیر کبیر عزتی ابدی بخشید! و امثال میرزا آغا خان نوری، مهد علیا و حتی ناصرالدین شاه مغضوب دادههای تاریخی شدهاند و به تعبیری روح و یاد و خاطرشان در معرض مواجهه با انرژیهای منفی مردم امروز است.
کسانی که خود را با برچسب اندیشه انقلابیگری به جامعه معرفی کردهاند باید متوجه باشند که تاریخ قاضی بیطرفیست که بدون ملاحظه و دوری و یا نزدیکی به قدرت، قضاوت بیرحمانهای خواهد داشت! بنابراین نباید در شرایط امروز مشکلات اقتصادی و معیشتی جامعه را به دلیل تعصبات سیاسی، غیر واقعبینانه تحلیل و ارزیابی کرد. اکثریت ملت متوجه شدهاند که ادبیات قدرت در ایران پیچیده است و منحصر به دولت و …نیست!
ایران و مردم آن به مانند گذشته نیستند که در فضای بیخبری و …حضور داشته باشند! و بر همین اساس به واسطه فناوری و تکنولوژی از ابعاد پیدا و پنهان واقعیتهای جامعهشان آگاه هستند. اندیشه انقلابیگری آنگاه میتواند در پیشانی ملت حضور داشته باشد که فهم درستی از تغییر و تحولات ایران و جهان داشته باشد هر گونه تندروی، کندروی و هر گونه انحصارگری و خودکامگی در فرآیند زمان نتیجهای جزء شکست عایدش نخواهد شد! به قول شهید مطهری رُشد یک بعدی معنی و مفهوم رُشد ندارد.
برای مثال کرهشمالی در زمینه سلاح اتمی و موشکی جزء کشورهای ثروتمند است آیا چنین واقعیتی توانسته آنان را به رُشد و توسعه برساند؟! رابطه ملت- دولت به معنی عام در کرهشمالی به چه شکلیست؟ قاعدتا پاسخها در فضای رابطه زندانی- زندانبان است! بنابراین ترسیدن، ندانستن و بیخبری، نتوانستن ملت، دلیلی بر توانمندی، شجاعت و درایت رهبرانشان نیست! تفاوت ملت کرهجنوبی و کرهشمالی خود گویای بسیاری از واقعیتهاست! بنابراین هر جریان و گروهی که متناسب با خردعمومی جامعه حرکت کند هم در قلب و اندیشه ملت قابل باور و احترام و هم در تاریخ عزت ابدی خواهد داشت!.