نگام ؛ فرهنگ و هنر _ وقوع انقلاب اسلامی هم مانع نشد که تألیف یا ترجمه و نشر داستانهای عاشقانه در ایران دچار افول شود.
به گزارش کانون فرهنگی هنری خنیا ؛ پس از چهل سال، «رمانس» در ایران همچون همه جای دنیا همچنان پرمخاطبترین گونهی داستان است که در دو شکل متفاوت جریان دارد و پیش میرود؛ چه در قالبی باشد که اصطلاحا آن را «پاورقی» یا «عامهپسند» میخوانند و چه از نوعی که «ادبی» یا «جدی» نامیده میشود.
از رونق تاریخی و همیشگی دسته اول که بگذریم، رمان «چشمهایش» بزرگ علوی را، که حالا ۶۶ سال از نخستین انتشار آن میگذرد، شاید بتوان سرآغاز رمان عاشقانه جدی ولو در بستری از ادبیات پلیسی قلمداد کرد. بر اساس آمار خانه کتاب ایران، این رمان که به تعبیر سپانلو “یک زن در مرکز آن با همه احساسات و اندیشههایش جای دارد”، حتی در تابستان امسال نیز در ردیف پرفروشترین رمانهای ایرانی بوده است.
در دو زیرشاخه اصلی «رمانس»، یعنی رمانس «عاشقانه» و رمانس «خانوادگی»، رمان «چشمهایش» علوی نمونهای شاخص از رمانس عاشقانه است.
در یک تعریف قراردادی، مضامین اصلی در رمانس خانوادگی، اغلب جدایی، خیانت و دیگر پیامدهای پس از وصل و تشکیل خانواده از جمله مسئله «زن» و جایگاه و حقوق تازهیافته اوست.
در این زیرژانر ادبی، از میان آثار معاصر جدی میتوان «چراغها را من خاموش میکنم» زویا پیرزاد را شاخص قرار داد و آثار نویسندگانی چون فریبا وفی یا سارا سالار را هم زیرمجموعه آن تعریف کرد که اتفاقا همه آنها علاوه بر ارزش ادبی قابل اعتنا، از کتابهای خوشاقبال در بازار رمان نیز بودهاند و هستند.
اما برخلاف رمانس خانوادگی، رمانس عاشقانه ایرانی هر مقدار که در ساحت ادبیات معروف به عامهپسند در تولید و فروش پررونق باقی مانده، نوع ادبی و جدی آن در چهار دهه اخیر دچار گسست در تألیف و انتشار شده است.
به تعبیر دیگر، رمانس خانوادگی به خصوص به قلم زنان نویسنده، هم در کیفیت و هم در کمیت، پیشرفت قابل ملاحظهای کرده است که دلیل آن را شاید بتوان در اهمیت یافتن موضوع خانواده به طور کلی و موضوع زن به طور خاص در دوره معاصر جستوجو کرد. اما به همان میزان، خواننده ایرانی از خواندن رمانس «عاشقانه» ایرانی جدید محروم مانده است.
این گسست، که نمیتوان همه دلیل آن را در سانسور خلاصه کرد، باعث شده است مخاطب ایرانی یا همچنان به معدود آثار قدیمی مثل «چشمهایش» بزرگ علوی مراجعه کند یا نیاز خود را با رمانسهای عاشقانه ترجمه و غیرایرانی برطرف سازد. به همین دلیل است که بازار این دست رمانهای غیرایرانی، از رمانهای جوجو مویز گرفته تا حتی رمانی چون «ملت عشق» الیف شافاک، همیشه گرم بوده و هست.
پیشخان
تصرف عدوانی
عنوان این رمان ظاهرا ربطی به رمانس عاشقانه ندارد، اما همان گونه که در زیرعنوان آن آمده، داستانی است درباره عشق از یک نویسنده سوئدی به نام لنا آندرشون که ترجمه فارسی آن در کمتر از دو سال به چاپ بیست و ششم رسیده است.
این رمانس عاشقانه درباره رابطهای است که میان یک زن ۳۱ ساله روزنامهنگار با یک مرد مستندساز شکل میگیرد، به همین سادگی. باقی داستان هم شاید به همین سادگی باشد؛ مرد داستان نمیخواهد یا نمیتواند مثل زن عاشق داستان دل ببازد، اما او را هم به طور کامل از خود نمیراند، و این یعنی درافتادن به دام عشقی کورکننده و رابطهای شدیدا بیمارگونه که حاصلی جز نیستی و قربانی شدن عاشق ندارد. کیست که این وضعیت یا مشابه آن را در زندگی خود از سر نگذرانده باشد؟
با این حال، «تصرف عدوانی» در سال ۲۰۱۳ که منتشر شد، معتبرترین جایزه ادبی سوئد را نصیب نویسندهاش لنا آندرشون کرد. گریزهای پیاپی نویسنده به انواع مسائل روز جامعه از زاویه دید شخصیتهای روشنفکر داستان و رویکردهای روانشناختی او در توصیفهای ذهنی، به خصوص نگرش عمیق و دقیق به موضوع زبان و روانشناسی زبان از جمله دلایلی است که در موفقیت این رمان بیتاثیر نبوده است.
«تصرف عدوانی» را نشر مرکز در ۱۷۶ صفحه با ترجمه سعید مقدم در سال ۱۳۹۵ منتشر کرد و اکنون چاپ بیست و ششم آن در بازار کتاب در دسترس عاشقان رمانهای عاشقانه است. نکته قابل توجه در ترجمه این کتاب این است که سعید مقدم از ایرانیان مقیم سوئد است و رمان «تصرف عدوانی» مستقیما از زبان سوئدی به فارسی برگردانده شده و ناصر زراعتی، نویسنده ایرانی مقیم سوئد، نیز ویراستار آن بوده است.
سیر عشق
جادوی رمان عاشقانه سرانجام آلن دوباتن را هم واداشت تا پس از ۲۳ سال پس از نوشتن «جستارهایی در باب عشق»، باز هم سروقت این ژانر محبوب جهانی برود و در سال ۲۰۱۶ رمان «سیر عشق» را بنویسد تا به تعبیر یک منتقد آمریکایی، افسانه «و سپس خوشبخت با یکدیگر زندگی کردند» را به زمین واقعیت بکوبد.
ربیع یک معمار ۳۱ ساله عاشقپیشه لبنانی آلمانی است که در ادینبرو عاشق صاحبکارش کرستن میشود. ازدواج میکنند و صاحب دو فرزند هم میشوند و یکی از آنها وارد رابطهای خارج از ازدواج میشود. و این تازه اصل داستان عاشقانه دوباتن است.
ترجمه فارسی این رمان را نشر چترنگ در سال ۱۳۹۵ با برگردان زهرا باختری منتشر کرد و به تازگی از چاپ هیجدهم هم گذشته است.
نگاهی گذرا به برخی عناوین فهرست این رمان ۲۵۰ صفحهای هم کافی است تا متوجه رویکرد ضدرمانتیک دوباتن در متن یک رمان عاشقانه شویم: رمانتیسم، شیداییها، شروع مقدس، عاشق، همآغوشی و عشق، درخواست ازدواج، مسائل احمقانه، مهار ذهن، انتقال عواطف، حدومرزهای عشق، شأن خانهداری، خائن، تمایلات ناسازگار، فراتر از رمانتیسم، نظریه دلبستگی بلوغ و…
رمان «سیر عشق» در واقع واکاوی احساسات در روابط عاشقانه و کند و کاوی است در آنچه پس از آغاز عشق روی میدهد. و نتیجه این کندوکاو، به تعبیر مترجم در مقدمه کتاب، داستانی فلسفی و روانکاوانه است. به همین دلیل است که خواننده با یک داستان عاشقانه سرراست مواجه نیست.
دوباتن از هر موقعیت ذهنی یا احساسی استفاده میکند برای گریز زدن به ناداستان و یادداشتنویسی و ترکیب کردن آن با داستان تا بتواند تحلیلهای علمی و شبهعلمی را به ورطه داستان عاشقانه برای عموم مخاطبان بکشاند. و همه اینها در خدمت توضیح دشواریهای اغلب پیچیده رابطه عاشقانه بلندمدت به عنوان یک دوره قرار میگیرد؛ همان که در عنوان کتاب هم جلوهگر شده و متن کتاب را نیز مشحون گزینگویههای فلسفی و در عین حال دلپسند کرده است: “تنها کسانی که ممکن است به نظر ما عادی و در نتیجه جذاب بیایند، کسانی هستند که آنها را خیلی خوب نمیشناسیم. بهترین درمان عشق این است که آنها را بهتر بشناسیم.”
پسخان
در بخش پسخان این شماره از کتابخوان، نه تنها خبری از عشق نیست، که ناگزیرم از جنگ بگویم. در هفتهای که گذشت، خشایار دیهیمی توجه اهل مطالعه را به کتاب «بالکان اکسپرس» جلب کرد و نوشت این کتاب به قلم اسلاونکا دراکولیچ “با ترجمه بسیار خوب سونا انزابینژاد گزارشی است دربارهی جنگهای داخلی حوزه بالکان. با توجه به تشدید مسائل قومی در ایران، خواندن این کتاب را اکیداً توصیه میکنم.”
کتاب «بالکان اکسپرس» مجموعهای از روایتهای یک نویسنده کروات است که آنها را در سالهای ۱۹۹۱ و ۱۹۹۲ نوشته است. کسی که در فرسنگها فاصله با هر جنگی که در تلویزیون دنبال میکند، ناگهان خود را در خانهاش در زاگرب در میانه جنگ مییابد.
جنگی با بیش از ۲۰۰هزار کشته در دل اروپای مدرن که تلقی جامعه اروپا از آن به یک منازعه قومی تقلیل مییابد و نهایتا به آنجا میرسد که به تعبیر نویسنده کتاب “اسطوره تعلق ما به خانواده و فرهنگ اروپا، حتی به اسم خویشاوندانی فقیر، در هم شکسته است. ما ماندهایم استقلال تازهیافتهمان، دولتهای تازهمان، نهادهای تازهمان، رهبران مستبد تازهمان، بیآنکه اصلا طعم دموکراسی را چشیده باشیم. ما ماندهایم ایستاده بر خاکی لغزنده از خون…”
«بالکان اکسپرس» یکی از کتابهای مجموعه «تجربه و هنر زندگی» است که نشر گمان آن را در ۲۲۴ صفحه منتشر کرده است. خوانندگان ایرانی، نویسنده این اثر را با دو کتاب «کافه اروپا» و «کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم» نیز به یاد میآورند که در همین مجموعه منتشر شده و چندین بار تجدیدچاپ شدهاند.