حمیدآصفی
درباب تحریم های آمریکابرعلیه ایران چندموضوع را باید از هم تفکیک کرد،
زیرا مهم نیست که اپوزیسیون چه نیتی دارند
چراکه تحریمها بر مبنای نیات و اهداف دولت آمریکاپیش میرود نه بر مبنای اهداف اپوزیسیون!
که نقشی در متوقف کردن یا تشدید یا تغییر جهت تحریمها ندارند.
اپوزیسیون درماجرای تحریم مشخص نمیکنند که دفاع ازتحریم ایران براساس منافع ملی ایران است یا منافع ملی آمریکا
و اگربعدازتحریم وعدم سازش نظام ایران شرایط منجر به جنگ میان ایران و آمریکا بشود
آنهااز کشور آمریکا دفاع کنند یا ایران
دفاع ازتحریمها اگرمنجر به جنگ شوداپوزیسیون برانداز را در موقعیت دشواری قرار میدهد
و آن موقع بایداز حمله نظامی آمریکا به ایران حمایت کند
و باردیگر آن حس حقارت تاریخی که ایرانی ها قادربه رقم زدن سرنوشت خود نیستند
تا چند نسل بر روان تاریخی مردم غلبه میکند
نکته جدیدی که برخی ازاپوزیسیون مطرح میکنند مثال واتسلاو هاول و نلسون ماندلا را میزنند
که دردوران مبارزات خود مدافع تحریم رژیم های کشورهای خود بودند.
این به لحاظ تجربه واقع شده درست است، امامشکل از همینجاشروع میشود
که مادر ایران واتسلاو هاول و ماندلایش را نداریم.
واتسلاو هاول، ماندلا، اینها قابلیت بسیج و سازماندهی اعتراضات را داشتند،
در کشورهای خودشان زندانی بودند و میتوانستند بسیج کنند و رهبری جنبش را به عهده داشتند
اپوزیسیون میگویند مردم دردی ماه ۹۶ به خاطر گرانی و بیکاری و رکودبه خیابان ریختند واعتراضات را کردند
و در تمام این اعتراضها از دی ماه تا مردماه ۹۷ دیدهایم، یک بار علیه دولت آمریکا یا کسانی که از تحریمها دفاع میکنند شعار نمیدهند و برعکس شعار میدهند که «دشمن ما همین جاست/ دروغ میگن آمریکاست»پس برهمین مبنامردم موافق
تحریم هستند!
اما موضوع این است که اگر اپوزیسیون برانداز قوی هستند و توان بسیج و سازماندهی دارند در این موقع میتوانند تقاضا کنند که جهان و آمریکا ایران را تحریم کنند.
اما در نبود اپوزیسیون دست به نقد داخلی که جنبش قوی را در داخل دارد رهبری میکندً این تحریمهای اقتصادی منجر به تغییر نظام نمیشود.
بلکه منجر به بسته شدن فضا، فساد اقتصادی بیشتر و فقر بیشتر مردم میشود. بعنوان یک نقد، ما میدانیم که تظاهرات دی ماه ۹۶ در موقعی نبوده که فشار اقتصادی و تحریم هابه اوج رسیده برعکس در مواقعی که فشار اقتصادی و تهدید خارجی
بیشتر میشود، ملاحظات ملی و ترس مردم از بدتر شدن اوضاع موجب میشود که ساکتتر بشوند.
تحریمهای اقتصادی منابع نظام را تحت فشار قرار میدهد ولی منجر به این نمیشود که نظام آزادی بدهد قدرت را دودستی تقدیم اپوزیسیون کنند، بلکه درشرایط حاد تحریم و تنش سیاست خارجی باعث میشود که فضا در داخل نظامیترشود
وجناح راست افراطی و تندروجهت یکپارچه کردن بلوک قدرت برسرکاربیایند.
اگراپوزیسیونی توانایی و قدرت بسیج سیاسی کسب کند، اگر در ایران باشد، تشکیلات داشته باشد و جامعه پشت سرآن بسیج شود و کنش اعتراضی در ساخت قدرت تأثیر بگذارد، آنوقت اپوزیسیون برانداز میتواند تقاضای تحریم قدرتهای
خارجی علیه کشور را هم بکند و هیچ اشکالی ندارد، ولی اپوزیسیون مدعی براندازی در این موقعیت نیستند.
ما در ایران اعتصابات گسترده و بعضا اعتراضات تند خیابانی داریم اما اینها منجر به تغییر نظام نمیشود. منجر به شورشهای شهری میشود ولی بعد گروههای نظامی میآیند و قدرت را دست میگیرند. دروادی نظر و حتی عمل، پروژه براندازی
بدون حمایت ملی با مؤلفه های پیش گفته میتواند خوب شروع شود، بد ادامه پیداکند و فاجعهآمیز تمام شود.
دولت ایران دولتی ازسنخ دولت های اروپای شرقی نیست ورهبران نظام از لحاظ امنیتی و نظامی جایی ندارند که بروند و پناهنده شوند و بیشترین انگیزه را هم برای بقا و ماندن در کشور و جنگیدن دارند.
درایران به دلایل مشخص جنبشهای بدون سربه جایی نمیرسد. جنبش براندازی تا سر وسازمان و رهبر نداشته باشد نمیتواند نارضایتیهای متفرقه را بسیج کند.