راه سبز امید
وظیفه ملت در برخورد با حاکمیت دوگانه
در ایران حاکمیت یکدست نیست و دوگانه است.
این را همه می دانند.
رهبر در همه امور دخالت می کند
و در تعیین همه مسئولیت های دولتی و غیره اعمال نظر می کند
اما در مقابل هیچ مسئولیتی را قبول نمی کند.
این ساختار دوگانه زمان شاه هم تقریبا بود.
شاه دوست نداشت که نخست وزیری مقتدر مثل مصدق و قوام و امینی سرکار بیاید که از او اطاعت نکند.
او نخست وزیری بی اختیار مثل هویدا و ازهاری و شریف امامی را ترجیح می داد تا امر ، امر مطاع ملوکانه باشد.
رهبر ایران هم مثلزمان شاه می خواهد رییس جمهور مقامی تشریفاتی و بی اختیار و فقط تدارکاتچی و ضربه گیر نظام و فحش خور مردم باشد.
تا هر موقع که آن رئیس جمهور را نخواست و دلش را زد و تاریخ مصرفش تمام شد همه تقصیرها را گردن او بیاندازد
و مثل آشغال او را دور بیاندازد
و خودش را از هر گناهی تبرئه کند
و فرد دیگری را سرکار بیاورد
و روز از نو و روزی از نو.
به همین خاطر او مایل به تبدیل نظام ریاست جمهوری به نخست وزیری است.
تا نخست وزیر انتصابی را با یک اشاره با مجلس بردارد و دیگری را سر جایش بگذارد
بدون اینکه با موج اعتراض ملت مواجه شود.
رییس جمهورها هم چون رای مردم را دارند و باید در برابر آنها جوابگو باشند
با یک دوگانگی مواجهند و نمی دانند باید جواب خرده فرمایشات رهبر را بدهند یا جواب مطالبات مردم را.
لذا رفتاری متناقص از خود بروز می دهند.
آنها هر چقدر هم که خنثی و بی خاصیت و دست نشانده باشند
حاضر نیستند با آنها مثل تفاله برخورد شود
و وقتی احساس خطر کنند مقابله می کنند
و بحران و جنگ قدرت ایجاد می شود.
حتی اگر این رئیس جمهور مثل احمدی نژاد با تقلب سرکار بیاید
و یا حتی فردی نزدیک به رهبر مثل وحید حقانیان رئیس جمهور شود
و یا حتی فرزندش مجتبی به این جایگاه گماشته شود
بز اخفش نخواهد بود
و باید رهبر این آرزو یعنی رئیس جمهوری گه هم چون غلام حلقه به گوش باشد را به فراموشی بسپارد
حالا رهبر فهمیده که حکومتش در حال سقوط است لذا می خواهد با برکناری روحانی خودش و حکومتش را نجات دهد.
این مسئله ای است که باید به آن توجه داشت
و با ساده کردن مسئله با این سخنان که :
همشون با همند
و سگ زرد برادر شغالِه
و از این دست حرفها نباید خود را فریب داد
و از ایفای مسئولیت ملی معاف کرد.
اگر قرار است که موثر باشیم و به نتیجه ای در جهت منافع ملت برسیم
و در یک دور باطل تاریخی حرکت نکنیم
باید روش برخورد با یک حاکمیت دوگانه را بدانیم و به آن عمل کنیم.
اگر در کودتای ۲۸ مرداد مردم ما از مصدق در برابر شاه دفاع کرده بودند،
شاه دیکتاتور و قلدر و حکومتش سرنگون نمی شد و ملت ما دچار مصیبت حاکمان فعلی نمی شد.
سال ۵۷ هم ما دقیقا همین اشتباه را کردیم
و گفتیم همشون با همن و همه سر یک کرباسن و سگ زرد برادر شغاله
و با این حرفهای عوامانه و سطحی از نخست وزیری بختیار دفاع نکردیم و فرصت سوزی کردیم.
حالا باز هم همان قضیه در حال تکرار است.
و ما باز بر سر دوراهی هستیم.
باید در جایی که می خواهند دولت منتخب ملت را سرنگون کنند تا خود را از سقوط نجات دهند در پشت آن دولت ایستاد تا دچار فروپاشی نظام و انقلاب مجدد نشویم.
این اشتباه را چند بار باید تکرار کنیم
تا درس عبرت بگیریم
که در یک حاکمیت دوگانه وقتی بین دو بخش انتخابی و انتصابی و بین بخش انتصابی با نیروهای برانداز دعوا و اختلاف و جنگ قدرت هست باید در پشت بخش انتخابی محکم ایستاد
و آن را در برابر بخش انتصابی و براندازان حمایت کرد
و بخش انتصابی را وادار به عقب نشینی و انجام اصلاحات در جهت منافع ملی کرد.
این روش اصلاح طلبی است.
اما متاسفانه ما یک اشتباه را تا آخر تاریخ مدام تکرار و در دور باطل انقلاب و استبداد حرکت می کنیم
و هیچگاه از تاریخ درس عبرت نمی گیریم.
ولی اگر اینبار درس عبرت نگیریم و اشتباه همیشگی مان را تکرا کنیم
باید خود را آماده استقبال از مریم رجوی کنیم که روی حکومت خمرهای سرخ را سفید خواهد کرد.
خود دانید.
من آنچه شرط بلاغ است با تو گفتم.
خواه پند گیر و خواه ملال.
نگام ؛ ناگفته های ایران ما