✍️ داوود حشمتی
مدتهاست جریان ضداصلاحات به بهانه حضور برخی از اعضای ستادمیرحسین موسوی در دولت روحانی این گزاره را مطرح می کنند که «دولت روحانی تفاوتی با دولت میرحسین موسوی نداشت چرا که اعضایش همین افراد بودند.» در همین رابطه نشریه اخبار تحلیلهای سپاه در شماره روز شنبه 1 شهریور 1399 بار دیگر به این موضوع پرداخته است. موضوعی که پاسخ آن روشن است اما از شدت روشن بودن انگار نگاه کردن به آن مانند نگاه کردن به آفتاب سخت است.
آنها ضمن اینکه مدعی هستند «اصلاحطلبان میگویند اگر میرحسین موسوی رئیسجمهور ایران میشد، کشور گلستان میشد» بدون آنکه تفاوت گلستان شدن و تبدیل کشور به زمین سوخته را مدنظر قرار دهند مینویسند: «این ادعا در حالی است که در سال ۹۲، تعداد زیادی از اعضای اصلی ستاد میرحسین موسوی در دولت روحانی حضور یافته و پستهای ارشد مدیریتی دریافت کردند.» برای نمونه نیز از عباس آخوندی تا بیژن زنگنه، نعمت زاده، اسحاق جهانگیری، علی ربیعی، حسین فریدون، اکبر ترکان، عیسی کلانتری، معصومه ابتکار، محمدباقر نوبخت را نام میبرند.
اما پاسخ این ادعا این است که میان سال 88 و سال 92 تفاوتهای فاحشی وجود دارد. اصولگرایان و همه ارکان حکومت با حمایت تمامقد از احمدینژاد او را در قدرت حفظ کردند. درحالی که مردم در خیابان خواستار بازپسگیری رایشان بودند و با برگزاری راهپیمایی سکوت به حواشی انتخابات اعتراض میکردند، احمدینژاد دستپاچه با کدخدایی تماس میگیرد و میگوید: «پس چرا سریعتر نتیجه انتخابات را تایید نمیکنید؟» چرا چنین کاری کرد؟
باید یادآوری کرد میان سال 88 تا 92 اتفاقات زیادی افتاد. با سرکوب اعتراض مردم، احمدینژاد در قدرت ماند و درحالی که همچنان چشم امیدش به سرازیرشدن دلارهای نفتی بود، قیمت نفت به رقمی که انتظار داشتند (200 دلار) نرسید. درعوض قطعنامه پشت قطعنامه صادر شد و ایران ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار گرفت. رفتارهای احمدینژاد موجب شد تا همه دنیا علیه ما بسیج شوند و تحریم های جهانی علیه ما به تصویب برسد. حتی اوباما که حاضر به گفتگو بود پا پس کشید. درنهایت میبینیم که حتی امروز بعد از گذشت سالها و حتی بعد از توافق برجام هم سایه سنگین آن تحریمها بر سر ملت ایران سنگینی میکند و ترامپ تلاش میکند آنها را که با برجام لغو شده بودند، برگرداند.
لذا باید گفت: میان سال 88 با 92 تفاوتهای زیادی است و کل جریان حامی احمدینژاد باید نسبت به این موضوع پاسخگو باشند. این مسیری است که آنها ایران را به آن سمت کشاندند. مسیری که به قول جهانگیری «ماشینی را به ته دره بردند و حالا میگویند چرا فقط چند پله بالا آمده». این وضعیت را شرکای آن روز احمدینژاد ساختند و اگر ماشین پیشرفت ملت ایران را آن روز با حمایتهای همه جانبه (که بعدها پشیمان شدند) به ته دره نمیبردند، امروز قطعا ملت ایران در این وضعیت گرفتار نبود.
سادهترین مثال آن وضعیت ارز است که دوبار در این سالها دستخوش تغییر قیمت وحشتناک شده و هر دو بار نیز به واسطه وجود تحریمهایی است که سیاست های جریان حاکم در دوره احمدینژاد اعمال کرده بودند. لذا اگر میرحسین موسوی رئیس جمهور شده بود، سیاستهایش کشور را به تحریمهای جهانی نمیکشاند که دلار از هزار تومان به چهار هزار تومان و بعد امروز به 23 هزار تومان افزایش پیدا کند.