✍️جواد رحیم پور
برنامه جامع همکاری راهبردی25 ساله ایران وچین بدون اطلاع مردم طی چند سال گذشته تبدیل به پیش نویس چارچوب همکاری شده است واز این نظربی اعتنایی بزرگی نسبت به مردم بزرگوار ایران صورت گرفته است.
همین پنهان کاری در حوزه فعالیت های هسته ای نیز صورت گرفت واکنون مردم ایران متحمل هزیته های سنگین تحریم های بین المللی و امریکایی هستند بدون آنکه نقشی در پیدایش این رویدادها داشته باشند.
آنچه اکنون در سند غیر رسمی منتشر شده وغیر تکذیب شده برنامه جامع همکاری ایران وچین ذکر شده است از منظر حاکمیت ونه مردم ایران در 4 بعد راهبردی خلاصه می شود.
1-اتصال به برنامه کمریند- راه که از هژمونی کامل چین در صدور کالا برخوردار است وخطوط ریلی پیش بینی شده وتوسعه امکانات دریایی ایران در قالب طرح توسعه سواحل مکران در این چارچوب قابل تحلیل است.
2-سرمایه گذاری در صنعت نفت وپتروشیمی که تامین کننده روند وابستگی ایران به درآمدهای نفتی طی 25 ساله آینده است
3-واگذاری استراتژی وبرنامه توسعه صنعتی ایران در حوزه های مختلف به چینی ها ودر واقع چینی کردن صنعت ایران
4-برنامه راهبردی حمایت بین المللی سیاسی-حقوقی و تجهیز برنامه دفاعی ایران
برخلاف ادعای 41 ساله استقلال سیاسی ایران در محیط بین المللی ،حاکمیت ایران اکنون رسما به دنبال نقطه اتکایی مطمئن در بین قدرت های بین المللی است. انتخاب چین همچنان که از متن سند نیز استنباط می شود به این دلیل صورت می گیرد که ظاهرا چین در مناسبات درونی دولت ها دخالت نمی کند و یکپارچگی سرزمینی را تهدید نمی کند.
در واقع از منظر حکومت چین نه تنها تهدیدی برای بقای حاکمیت نیست بلکه در فرایند اتحاد راهبردی ،ضامن بقای آن نیز هست!؟
ملی شدن صنعت نفت بخش مهمی از روند دولتداری مدرن ومتکی به نیروی انسانی ملی است. همچنین روند استقلال سیاسی- حاکمیتی ایران را تسهیل کرد وبه رغم کودتای28 مرداد، رژیم پهلوی با تبعیت از الگوی 50-50 بخش هایی از آن روند را حفظ کرد اما اکنون بهره برداری واستفاده از نفت ایران در حال واگذاری به چین است وبه نوعی تنها بهره مالکانه ایران از چین طلب می شود. این نوع بینش موجود در قرارداد25 ساله قطعا بازگشتی به دوران اولیه هجوم صنعتی به ایران است.
برخی گمان می کنند چینی ها در حوزه صنعت ،تقسیم کاری با ایران خواهند داشت. به طور ضمتی نقشی مشابه کره جنوبی در حوزه راهبردی غربی درآسیا را برای ایران در قالب این قرارداد،درنظر گرفته اند! این در حالی است که چین صادر کننده تکنولوژی وتقسیم کار سطوح آن در محیط بین المللی نیست. ایران به کره جنوبی چین تبدیل نخواهد شد. این بخش از سند همچنان نشان می دهد برون سپاری توسعه صنعتی ایران، روند گذشته برنامه ریزی صنعتی در ایران کاملا ناکام بوده است. وابسته کردن بورژوازی صنعتی ایران به دولت چین، کمکی به توسعه صنعتی ایران نخواهد کرد.
اتصال به کریدور کمربند -راه وتوسعه شبکه ریلی ممکن ترین بخش این قرار داد است. این بخش، رقابت تجاری چین را تسهیل می کند. برنامه جامع همکاری ایران وچین، ایران را در مسیر ژئوپلتیک چینی قرار می دهد. اما برخلاف انتظار حاکمیت ایران، چین را درگیر و حامی بخش تحلیل رفته و آسیب دیده چالش ایدئولوژیک ایران در منطقه نخواهد کرد.
به عبارتی ایران نمی تواند پای چین را به عنوان حامی سیاسی در نبرد نیابتی باز کند.
این قرارداد در صورت اجرایی شدن، علاوه بر نا امن کردن منطقه، رقابت تسلیحاتی را افزایش خواهد داد. چین هم بی میل نیست تا ایران به حوزه نیابتی خود در رقابت با غرب و بویژه امریکا تبدیل کند.
ایران از این برنامه سودی نخواهد برد وزیر فشار رقابت بین المللی قرار می گیرد. فقدان دمکراسی در ایران، تحت این قرارداد، به جای تولید یک کره جنوبی، کره شمالی دیگری را متولد می کند.خطای راهبردی ایران این است که گمان می کند تحت این برنامه، روند بزرگتر شدن اقتصاد چین در جهان را تسهیل کند واز هژمونی امریکا بکاهد. چین بدون ایران در این مسیر در حال حرکت است اما دخالت ایران در این روند، سودی برای ایران وحاکمیت کنونی آن نخواهد داشت.