✍️امید فراغت
نتایج سالها سیاستورزیهای داخلی و خارجی، واقعیتهای امروز مملکت را رقم زده است واقعیتهایی که چه در عرصه اقتصاد و معیشت، چه در عرصه سیاست، فرهنگ و …آزار دهنده شده است و کمتر کسی را سراغ دارید که از وضع موجود رضایت داشته باشد!
اتهامزنیها بین دولتها و جریانهای سیاسی به اوج رسیده است و به تعبیری ملت در چنین فضایی احساس بیکس و کاری میکند و کسی هم پاسخگویشان نیست!
سالهاست انواع و اقسام تناقضات در سیاست داخلی و خارجی مشاهده میشود و انواع و اقسام سوالات و ابهامات در ذهن مردم انباشت شده است اما پاسخی متناسب با درک و خرد عمومی جامعه داده نمیشود! بحث تامین منافع ملی بهانهای شده که حتی نخبگان، روزنامهنگاران، روشنفکران، دانشگاهیان و …که به دور از تعصب و بر اساس واقعیتنگری نگران وضع موجود هستند، نمیدانند از چه کس و یا کسانی باید سوال کنند که واقعیتهای موجود حاصل چه روش و منش و دیدگاهیست؟ اگر بحث تامین منافع ملیست سالهاست نتایج غربستیزی و آوردهای که برای مملکت داشته است اکنون در معرض دیدگان عموم قرار دارد! سالهاست شرقگزینی و رفاقت با چین و روسیه و واقعیتهایی که اکنون در معرض دیدگان ملت قرار دارد نشان دهنده این نکته است که آنان هم نتوانستهاند آوردهای همراه با رضایت عمومی برای ایران به ارمغان بیاورند!
باید پذیرفت تجربه سالها آمریکاستیزی و یا همان غربستیزی و شرق گزینی و یا همان شرق دوستی اکنون در معرض دید عموم قرار دارد و چنین واقعیتی بارها در طول تاریخ تجربه شده است! بر همین اساس باید پذیرفت دوران آزمون و خطاء به سر آمده است!
در دنیای امروز هیچ کشوری نمیتواند ادعای استقلال داشته باشد بنابراین وقتی در دایره لغات نظم بینالملل هستیم و در سازمان ملل کرسی داریم یعنی نظم موجود بینالملل را پذیرفته و نمیتوانیم داعیه تافته جدا بافته بودن کنیم! قرار داد ۲۵ ساله با چین و قرارداد ۲۰ ساله با روسیه گواهی بر ردّ بینیازی نسبت به قدرتهای جهانیست بنابراین از این دست قراردادها و نتایج آن در دادههای تاریخی مشخص است و به تعبیری تجربه نو و تازهای نیست که بخواهیم آن را آغازی برای افتادن در مسیر توسعه به حساب آورد!
ضربالمثل هیچ گربهای محض رضای خدا گوشت نمیگیرد! مصداقیست که باید متوجه شد در جهان امروز یکسویه نگری و رفاقتهای یکطرفه دوای هیچ دردی نیست باید متوجه باشیم در سیاست خارجی هر گل بوی خاص خود را دارد و اگر شرقیها قرار بود ایران را به توسعه برسانند باید در فرآیند تاریخی صد و اندی سال پیش اتفاق میافتاد اما متاسفانه هنوز در همان ادبیات تاریخی تجربه شده گرفتار هستیم! و به راستی نمیدانیم که ریشه و علت مشکلات کجاست!
چینی میخواهد به ایران در مسیر توسعه کمک کند که سالها پیش متوجه شد باید از ادبیات اقتصاد غرب الگو بگیرد! اکنون چین یکی از قدرتهای اقتصادی جهان است و قرار است به ایرانی کمک کند که روش و منش اقتصاد غرب را قبول ندارد! مبادا در جنگ سرد بین غرب و شرق تبدیل به گوشت قربانی شویم! چین، روسیه، آمریکا و اروپا در فضای واقعی تامین منافع ملیشان هستند و قدرت اقتصادی و …شان گواه این مدعاست! و به هیچ کشوری هم رحم نمیکنند و اگر سودی برایشان نداشته باشیم خیلی آسان و سریع نسخهپیچی میکنند! و اعتراضی هم نمیتوانیم بکنیم! بنابراین سود مبارزه ایران با آمریکا به چین و روسیه میرسد و باید پذیرفت تا به اکنون به غیر از سود معنوی، هیچگونه سود مادی نصیب مملکت ایران نشده است که اگر شده بود واقعیتهای موجود نباید چنین بود! لازم است در چنین فضایی در روش و منشهای سیاست داخلی و خارجی تغییر حاصل شود در غیر این صورت دامنه مشکلات گسترده و گستردهتر خواهد شد!